اي باد به کوي او گذر کن اي باد به کوي او گذر کنشاعر : سنايي غزنوي معشوق مرا ز من خبر کناي باد به کوي او گذر کندر عاشق خود يکي نظر کنبا دلبر من بگو که جانااز آب وصال خويش تر کنچوبي که ز هجر تو بود خشکيک صفحه ز وصل هم ز بر کنصد دفتر هجر حفظ کرديبا من صنما تو سر به سر کنور نيک نميکني به جايم