اي شکسته رونق بازار جان بازار تو

اي شکسته رونق بازار جان بازار تو شاعر : سنايي غزنوي عالمي دلسوخته از خامي گفتار تو اي شکسته رونق بازار جان بازار تو گوشه‌ي شبپوش تو بر طره‌ي طرار تو توشه هر روزي مرا از گوشه‌ي انده نهد صد يکي زان هيچ پيش کفه‌ي معيار تو خوبي خوبان عالم گر بسنجي بي‌غلط اي دو عالم گشته عاجز در سر منقار تو عشق تو مرغي‌ست کو را اين خطابست از خرد هر که در ديوار دارد روي از آزار تو حلقه بودن شرط باشد بر در هستي خود نيست قيمت شرم را يک ذره در بازار تو نيست منزل...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي شکسته رونق بازار جان بازار تو
اي شکسته رونق بازار جان بازار تو
اي شکسته رونق بازار جان بازار تو

شاعر : سنايي غزنوي

عالمي دلسوخته از خامي گفتار تواي شکسته رونق بازار جان بازار تو
گوشه‌ي شبپوش تو بر طره‌ي طرار توتوشه هر روزي مرا از گوشه‌ي انده نهد
صد يکي زان هيچ پيش کفه‌ي معيار توخوبي خوبان عالم گر بسنجي بي‌غلط
اي دو عالم گشته عاجز در سر منقار توعشق تو مرغي‌ست کو را اين خطابست از خرد
هر که در ديوار دارد روي از آزار توحلقه بودن شرط باشد بر در هستي خود
نيست قيمت شرم را يک ذره در بازار تونيست منزل صبر را يک لحظه پيش من چنانک
زان گذشتست اي پسر در شوخ چشمي کار توزين گذشتست اي صنم در عشقبازي کار من
نفي استغفار باشد عين استغفار توترس من در عذر تو افزون بود از جنگ از آنک
جز که شکل خود نمي‌بينند در رخسار توايمني از چشم بد زان کز صفا بينندگان
هيچ پرده پيش ديدار تو چون ديدار توفارغي از بند پرده چون همي داني که نيست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط