دي ناگه از نگارم اندر رسيد نامه شاعر : سنايي غزنوي قالت: راي فوادي من هجرک القيامه دي ناگه از نگارم اندر رسيد نامه قالت: دموع عيني لم تکف بالعلامه گفتم که: عشق و دل را باشد علامتي هم قالت: فمر صحيحا بالخير و السلامه گفتا که: مي چه سازي گفتم که مر سفر را من جرب المجرب حلت به الندامه گفتم: وفا نداري گفتا که: آزمودي قالت: تريد وصلي سرا و لا کرامه گفتم: وداع نايي واندر برم نگيري قالت: الست تدري العشق و الملامه گفتا: بگير زلفم گفتم: ملامت...