دي ناگه از نگارم اندر رسيد نامه

دي ناگه از نگارم اندر رسيد نامه شاعر : سنايي غزنوي قالت: راي فوادي من هجرک القيامه دي ناگه از نگارم اندر رسيد نامه قالت: دموع عيني لم تکف بالعلامه گفتم که: عشق و دل را باشد علامتي هم قالت: فمر صحيحا بالخير و السلامه گفتا که: مي چه سازي گفتم که مر سفر را من جرب المجرب حلت به الندامه گفتم: وفا نداري گفتا که: آزمودي قالت: تريد وصلي سرا و لا کرامه گفتم: وداع نايي واندر برم نگيري قالت: الست تدري العشق و الملامه گفتا: بگير زلفم گفتم: ملامت...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دي ناگه از نگارم اندر رسيد نامه
دي ناگه از نگارم اندر رسيد نامه
دي ناگه از نگارم اندر رسيد نامه

شاعر : سنايي غزنوي

قالت: راي فوادي من هجرک القيامهدي ناگه از نگارم اندر رسيد نامه
قالت: دموع عيني لم تکف بالعلامهگفتم که: عشق و دل را باشد علامتي هم
قالت: فمر صحيحا بالخير و السلامهگفتا که: مي چه سازي گفتم که مر سفر را
من جرب المجرب حلت به الندامهگفتم: وفا نداري گفتا که: آزمودي
قالت: تريد وصلي سرا و لا کرامهگفتم: وداع نايي واندر برم نگيري
قالت: الست تدري العشق و الملامهگفتا: بگير زلفم گفتم: ملامت آيد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط