اي پيشه‌ي تو جفانمايي

اي پيشه‌ي تو جفانمايي شاعر : سنايي غزنوي در بند چه چيزي و کجايي اي پيشه‌ي تو جفانمايي گر ز آنکه تو خود همي نيايي باري يک شب خيال بفرست دست اولين مکن دغايي در باختن قمار با دوست چون با تو فتادم آشنايي بيگانگي اي نگار بگذار آخر نه که از برم جدايي دانم که تو نه حريفي و من ناديده به وصل روشنايي تاريکي هجر چند بينم بازار رواي پارسايي اي حسن خوش تو کرده کاسد انديشه‌ي مردم ريايي وي روي کش تو کرده فاسد دلداري را تو ناسزايي بي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي پيشه‌ي تو جفانمايي
اي پيشه‌ي تو جفانمايي
اي پيشه‌ي تو جفانمايي

شاعر : سنايي غزنوي

در بند چه چيزي و کجايياي پيشه‌ي تو جفانمايي
گر ز آنکه تو خود همي نياييباري يک شب خيال بفرست
دست اولين مکن دغاييدر باختن قمار با دوست
چون با تو فتادم آشناييبيگانگي اي نگار بگذار
آخر نه که از برم جداييدانم که تو نه حريفي و من
ناديده به وصل روشناييتاريکي هجر چند بينم
بازار رواي پارسايياي حسن خوش تو کرده کاسد
انديشه‌ي مردم رياييوي روي کش تو کرده فاسد
دلداري را تو ناسزاييبي جان بادا هرآنکه گويد
بر عاشق خويشتن: سناييزين بيش مکن جفا و بيداد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط