آخر شرمي بدار چند ازين بدخويي شاعر : سنايي غزنوي چون تو من و من توام چند مني و تويي آخر شرمي بدار چند ازين بدخويي در يک خانه دو تن دعوي کدبانويي گلشن گلخن شود چون به ستيزه کنند بر دل ترسا نگار رقم دويي و تويي نايب عيسي شدي قبله يکي کن چنو گه همه دردي کني گاه همه دارويي صدر زمانه تويي پس چو زمانه چرا تا تو بدين سيرتي نه تو و نه نيکويي نازي در سر که چه يعني من نيکوم چند چو چرخ کهن هر دم رسم دويي يک دم و يک رنگ باش چون گهر آفتاب زشت بود...