يار اگر در کار من بيمار ازين به داشتي يار اگر در کار من بيمار ازين به داشتيشاعر : سنايي غزنوي کار اين دلخسته را بسيار ازين به داشتييار اگر در کار من بيمار ازين به داشتييا بهش تر زين بدي يا يار ازين به داشتيور دل ديوانه رنگ من نبودي تند و تيزدر حق بيمار خود تيمار ازين به داشتيعاشق بيچارهيي بيپرسشست آخر تنمنرگس بيکار را بر کار ازين به داشتيکار من مشکل شد ارني دوست در دل بردنمآه اگر در عشق من گفتار ازين به داشتيشد دلم مغرور آن گفتار جان افزاي توگر سنايي مرد بودي کار ازين به داشتيبا سنايي عهد و پيمان داشتي در دل مقيم