الا اي نقش کشميري الا اي حور خرگاهي شاعر : سنايي غزنوي به دل سنگي به بر سيمي به قد سروي به رخ ماهي الا اي نقش کشميري الا اي حور خرگاهي به لب درمان عشاقي به رخ خورشيد خرگاهي شه خوبان آفاقي به خوبي در جهان طاقي عيار و رند و ناپاکي ظريف و خوب و دلخواهي خوش و کش و طربناکي شگرف و چست و چالاکي نديدم در غمت مونس بجز باد سحرگاهي ز بهر چشم تو نرگس همي پويم به هر مجلس که از حال من مسکين دلت را نيست آگاهي مرا اي لعبت شيرين از آن داري همي غمگين کنم...