خسروا خلق در ضمان تواند

خسروا خلق در ضمان تواند شاعر : سيف فرغاني طالب سايه‌ي امان تواند خسروا خلق در ضمان تواند که بسي خلق در ضمان تواند غافل از کار خلق نتوان بود زين عوانان که در زمان تواند ظلمها مي‌رود بر اهل زمان اين جماعت که نايبان تواند چون نوايب هلاک خلق شدند تا چنين ناکسان کسان تواند هيچ کس را نماند آسايش کز پي سود خود زيان تواند مايه بستان ازين چنين مردم ز آنکه فربه بب و نان تواند بر کن آتش چو پيهشان بگداز راست، گويي برادران تواند با تو...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خسروا خلق در ضمان تواند
خسروا خلق در ضمان تواند
خسروا خلق در ضمان تواند

شاعر : سيف فرغاني

طالب سايه‌ي امان تواندخسروا خلق در ضمان تواند
که بسي خلق در ضمان تواندغافل از کار خلق نتوان بود
زين عوانان که در زمان تواندظلمها مي‌رود بر اهل زمان
اين جماعت که نايبان تواندچون نوايب هلاک خلق شدند
تا چنين ناکسان کسان تواندهيچ کس را نماند آسايش
کز پي سود خود زيان تواندمايه بستان ازين چنين مردم
ز آنکه فربه بب و نان تواندبر کن آتش چو پيهشان بگداز
راست، گويي برادران تواندبا تو در ملک گشته‌اند شريک
ور چو انگشت تو از آن توانددست ايشان ز ملک کوته کن
همه در زحمت از سگان تواندروميان همچو گوسپند از گرگ
گربگاني که گرد خوان تواندهمچو سگ قصد نان ما دارند
همچو سگ سر بر آستان توانديا چو سگ پاي آدمي گيرند
عاقبت تلخي دهان تواندکام خود مي‌کنند شيرين ليک
از رقوم قلم زنان تواندمردم از سيم و زر چو صفر تهي
که به دل دشمنان جان تواندبه زبانشان نظر مکن زنهار
دوستان تو دشمنان توانددعوي دوستي کنند وليک
آسماني و اختران تواندتو به رفعت، سپاه تو به اثر
اختراني کز آسمان توانددر زمين مشتري اثر بايند
از حوادث نگاهبان تواندنيکويي کن که نيکوان به دعا
داعي دولت جوان توانددر زواياي مملکت پيران
سوي فردوس رهبران تواندناصحان همچو سيف فرغاني
به سوي خلد نردبان تواندآن که منبر نشين موعظتند
دو سه استيزه‌رو رخان تواندتا که بر نطع مملکت اي شاه
کاين سواران پيادگان توانداسب دولت به سر درآيد زود


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط