زان خرمن گل حاصل ما دامن چيده است

زان خرمن گل حاصل ما دامن چيده است شاعر : صائب تبريزي زان سيب ذقن قسمت ما دست بريده است زان خرمن گل حاصل ما دامن چيده است تا باز کني بند قبا، صبح دميده است ما را ز شب وصل چه حاصل،که تو از ناز هر سوخته‌جاني که عقيق تو مکيده است چون خضر، شود سبز به هر جا که نهد پاي گردن به تماشاي تو از صبح کشيده است ما در چه شماريم، که خورشيد جهانتاب اين قطره‌ي خون از سر تيغ که چکيده است؟ شد عمر و نشد سير دل ما ز تپيدن با شيشه پريزاد من از دست پريده است ...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زان خرمن گل حاصل ما دامن چيده است
زان خرمن گل حاصل ما دامن چيده است
زان خرمن گل حاصل ما دامن چيده است

شاعر : صائب تبريزي

زان سيب ذقن قسمت ما دست بريده استزان خرمن گل حاصل ما دامن چيده است
تا باز کني بند قبا، صبح دميده استما را ز شب وصل چه حاصل،که تو از ناز
هر سوخته‌جاني که عقيق تو مکيده استچون خضر، شود سبز به هر جا که نهد پاي
گردن به تماشاي تو از صبح کشيده استما در چه شماريم، که خورشيد جهانتاب
اين قطره‌ي خون از سر تيغ که چکيده است؟شد عمر و نشد سير دل ما ز تپيدن
با شيشه پريزاد من از دست پريده استعمري است خبر از دل و دلدار ندارم
هر کس به مقامي که رسيده است، رسيده استصائب چه کني پاي طلب آبله فرسود؟


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.