موج شراب و موجهي آب بقا يکي است شاعر : صائب تبريزي هر چند پردههاست مخالف، نوا يکي است موج شراب و موجهي آب بقا يکي است از اختلاف راه چه غم، رهنما يکي است خواهي به کعبه رو کن و خواهي به سومنات صد دل به يکدگر چو شود آشنا، يکي است اين ما و من نتيجهي بيگانگي بود در آفتاب، سايهي شاه و گدا يکي است در چشم پاک بين نبود رسم امتياز اين درد را طبيب يکي و دوا يکي است بي ساقي و شراب، غم از دل نميرود هر چند دل دو نيم بود، حرف ما يکي است از حرف...