از سر خرده‌ي جان سخت دليرانه گذشت

از سر خرده‌ي جان سخت دليرانه گذشت شاعر : صائب تبريزي آفرين باد به پروانه که مردانه گذشت از سر خرده‌ي جان سخت دليرانه گذشت هر چه در خواب نشد صرف، به افسانه گذشت در شبستان جهان، عمر گرانمايه‌ي ما که قلم، بسته لب از نامه‌ي ديوانه گذشت منه انگشت به حرف من مجنون زنهار بارها سيل تهيدست ازين خانه گذشت دل آزاد من و گرد تعلق، هيهات عشق اول قدم از کعبه و بتخانه گذشت عقل از آب و گل تقليد نيامد بيرون آنچه از عمر به بازيچه‌ي طفلانه گذشت مايه‌ي عشرت...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
از سر خرده‌ي جان سخت دليرانه گذشت
از سر خرده‌ي جان سخت دليرانه گذشت
از سر خرده‌ي جان سخت دليرانه گذشت

شاعر : صائب تبريزي

آفرين باد به پروانه که مردانه گذشتاز سر خرده‌ي جان سخت دليرانه گذشت
هر چه در خواب نشد صرف، به افسانه گذشتدر شبستان جهان، عمر گرانمايه‌ي ما
که قلم، بسته لب از نامه‌ي ديوانه گذشتمنه انگشت به حرف من مجنون زنهار
بارها سيل تهيدست ازين خانه گذشتدل آزاد من و گرد تعلق، هيهات
عشق اول قدم از کعبه و بتخانه گذشتعقل از آب و گل تقليد نيامد بيرون
آنچه از عمر به بازيچه‌ي طفلانه گذشتمايه‌ي عشرت ايام کهنسالي شد
عمر صائب همه در سير پريخانه گذشتيک دم از خلوت انديشه نيامد بيرون


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط