مکتوب من به خدمت جانان که ميبرد؟ شاعر : صائب تبريزي برگ خزان رسيده به بستان که ميبرد؟ مکتوب من به خدمت جانان که ميبرد؟ اين مژده را به حلقهي طفلان که ميبرد؟ ديوانهاي به تازگي از بند جسته است طفل يتيم را به گلستان که ميبرد؟ اشک من و توقع گلگونهي اثر؟ در نوبهار سر به گريبان که ميبرد؟ جز من که باغ خويشتن از خانه کردهام ره در حقيقت دل انسان که ميبرد؟ هر مشکلي که هست، گرفتم گشود عقل ورنه طريق عشق به پايان که ميبرد؟ سر باختن درين...