دل را به زلف پرچين، تسخير مي‌توان کرد

دل را به زلف پرچين، تسخير مي‌توان کرد شاعر : صائب تبريزي اين شير را به مويي، زنجير مي‌توان کرد دل را به زلف پرچين، تسخير مي‌توان کرد ما را به گوشه‌ي چشم، تسخير مي‌توان کرد هر چند صد بيابان وحشي‌تر از غزاليم آيينه را ز ديدار، کي سير مي‌توان کرد؟ از بحر تشنه چشمان، لب خشک باز گردند از درد باده ما را، تعمير مي‌توان کرد ما را خراب‌حالي، از رعشه‌ي خمارست آن خال را به صد وجه، تفسير مي‌توان کرد در چشم خرده بينان، هر نقطه صد کتاب است صد داستان شکايت،...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دل را به زلف پرچين، تسخير مي‌توان کرد
دل را به زلف پرچين، تسخير مي‌توان کرد
دل را به زلف پرچين، تسخير مي‌توان کرد

شاعر : صائب تبريزي

اين شير را به مويي، زنجير مي‌توان کرددل را به زلف پرچين، تسخير مي‌توان کرد
ما را به گوشه‌ي چشم، تسخير مي‌توان کردهر چند صد بيابان وحشي‌تر از غزاليم
آيينه را ز ديدار، کي سير مي‌توان کرد؟از بحر تشنه چشمان، لب خشک باز گردند
از درد باده ما را، تعمير مي‌توان کردما را خراب‌حالي، از رعشه‌ي خمارست
آن خال را به صد وجه، تفسير مي‌توان کرددر چشم خرده بينان، هر نقطه صد کتاب است
صد داستان شکايت، تقرير مي‌توان کردگر گوش هوش باشد، در پرده‌ي خموشي
از ناله در دل سنگ، تاثير مي‌توان کرداز درد عشق اگر هست، صائب ترا نصيبي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط