دل را به زلف پرچين، تسخير ميتوان کرد شاعر : صائب تبريزي اين شير را به مويي، زنجير ميتوان کرد دل را به زلف پرچين، تسخير ميتوان کرد ما را به گوشهي چشم، تسخير ميتوان کرد هر چند صد بيابان وحشيتر از غزاليم آيينه را ز ديدار، کي سير ميتوان کرد؟ از بحر تشنه چشمان، لب خشک باز گردند از درد باده ما را، تعمير ميتوان کرد ما را خرابحالي، از رعشهي خمارست آن خال را به صد وجه، تفسير ميتوان کرد در چشم خرده بينان، هر نقطه صد کتاب است صد داستان شکايت،...