فلک به آبله‌ي خار ديده مي‌ماند

فلک به آبله‌ي خار ديده مي‌ماند شاعر : صائب تبريزي زمين به دامن در خون کشيده مي‌ماند فلک به آبله‌ي خار ديده مي‌ماند ترنج ماه به نار کفيده مي‌ماند طراوت از ثمر آسمانيان رفته است به سينه‌هاي جراحت رسيده مي‌ماند شکفته چون شوم از بوستان، که لاله و گل به دست و زانوي ماتم‌رسيده مي‌ماند زمين ساکن و خورشيد آتشين جولان رميدني به غزال رميده مي‌ماند کمند حادثه را چين نارسايي نيست که اندکي به دل داغديده مي‌ماند ز روي لاله ازان چشم برنمي‌دارم عداوتي...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فلک به آبله‌ي خار ديده مي‌ماند
فلک به آبله‌ي خار ديده مي‌ماند
فلک به آبله‌ي خار ديده مي‌ماند

شاعر : صائب تبريزي

زمين به دامن در خون کشيده مي‌ماندفلک به آبله‌ي خار ديده مي‌ماند
ترنج ماه به نار کفيده مي‌ماندطراوت از ثمر آسمانيان رفته است
به سينه‌هاي جراحت رسيده مي‌ماندشکفته چون شوم از بوستان، که لاله و گل
به دست و زانوي ماتم‌رسيده مي‌ماندزمين ساکن و خورشيد آتشين جولان
رميدني به غزال رميده مي‌ماندکمند حادثه را چين نارسايي نيست
که اندکي به دل داغديده مي‌ماندز روي لاله ازان چشم برنمي‌دارم
عداوتي به سپهر خميده مي‌ماندچو تير، راست روان بر زمين نمي‌مانند
به عندليب گلوي دريده مي‌ماندتمتع از رخ گل مي‌برند ديده‌وران


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط