فلک به آبلهي خار ديده ميماند شاعر : صائب تبريزي زمين به دامن در خون کشيده ميماند فلک به آبلهي خار ديده ميماند ترنج ماه به نار کفيده ميماند طراوت از ثمر آسمانيان رفته است به سينههاي جراحت رسيده ميماند شکفته چون شوم از بوستان، که لاله و گل به دست و زانوي ماتمرسيده ميماند زمين ساکن و خورشيد آتشين جولان رميدني به غزال رميده ميماند کمند حادثه را چين نارسايي نيست که اندکي به دل داغديده ميماند ز روي لاله ازان چشم برنميدارم عداوتي...