سيراب در محيط شدم ز آبروي خويش شاعر : صائب تبريزي در پاي خم ز دست ندادم سبوي خويش سيراب در محيط شدم ز آبروي خويش کاين آب رفته باز نيايد به جوي خويش در حفظ آبرو ز گهر باش سختتر هر کس که بگذرد ز سر آرزوي خويش خاک مراد خلق شود آستانهاش چون گل مگر گلاب کنم رنگ و بوي خويش از نوبهار عمر وفايي نيافتم ترسم مرا سپهر برآرد به خوي خويش از مهلت زمانهي دون در کشاکشم چندان که ميکنم ز کسان جستجوي خويش صائب نشان به عالم خويشم نميدهند ...