اشک است، درين مزرعه، تخمي که فشانيم

اشک است، درين مزرعه، تخمي که فشانيم شاعر : صائب تبريزي آه است، درين باغ، نهالي که رسانيم اشک است، درين مزرعه، تخمي که فشانيم هر چند که چون بيد سراپاي زبانيم از ما گله‌ي بي‌ثمري کس نشينده است هر چند که چون خواب بر احباب گرانيم بيداري دولت به سبکروحي ما نيست کز قامت خم گشته در آغوش کمانيم چون تير مداريد ز ما چشم اقامت عمري است درين ميکده از درد کشانيم گر صاف بود سينه‌ي ما، هيچ عجب نيست آماده‌ي پرواز چو اوراق خزانيم موقوف نسيمي است ز هم...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اشک است، درين مزرعه، تخمي که فشانيم
اشک است، درين مزرعه، تخمي که فشانيم
اشک است، درين مزرعه، تخمي که فشانيم

شاعر : صائب تبريزي

آه است، درين باغ، نهالي که رسانيماشک است، درين مزرعه، تخمي که فشانيم
هر چند که چون بيد سراپاي زبانيماز ما گله‌ي بي‌ثمري کس نشينده است
هر چند که چون خواب بر احباب گرانيمبيداري دولت به سبکروحي ما نيست
کز قامت خم گشته در آغوش کمانيمچون تير مداريد ز ما چشم اقامت
عمري است درين ميکده از درد کشانيمگر صاف بود سينه‌ي ما، هيچ عجب نيست
آماده‌ي پرواز چو اوراق خزانيمموقوف نسيمي است ز هم ريختن ما
ما بيخبران قافله‌ي ريگ روانيماز ما خبر کعبه‌ي مقصود مپرسيد
سرحلقه‌ي رندان خرابات جهانيمعمري است که در خرقه‌ي پرهيز چو صائب


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.