ز گل فزود مرا خارخار خنده‌ي تو

ز گل فزود مرا خارخار خنده‌ي تو شاعر : صائب تبريزي که نيست خنده‌ي گل در شمار خنده‌ي تو ز گل فزود مرا خارخار خنده‌ي تو که نشکند قدح گل، خمار خنده‌ي تو مرا ز سير گلستان نصيب خميازه است گرهگشايي دلهاست کار خنده‌ي تو شده است گل عبث از برگ سر بسر ناخن نشد که گل کند از لب، بهار خنده‌ي تو گشود لب به شکر خنده غنچه‌ي تصوير که سوخت شمع من از انتظار خنده‌ي تو در آي از درم اي صبح آرزومندان ز بس خجل شده در روزگار خنده‌ي تو دهان غنچه به لب مهر دارد...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ز گل فزود مرا خارخار خنده‌ي تو
ز گل فزود مرا خارخار خنده‌ي تو
ز گل فزود مرا خارخار خنده‌ي تو

شاعر : صائب تبريزي

که نيست خنده‌ي گل در شمار خنده‌ي توز گل فزود مرا خارخار خنده‌ي تو
که نشکند قدح گل، خمار خنده‌ي تومرا ز سير گلستان نصيب خميازه است
گرهگشايي دلهاست کار خنده‌ي توشده است گل عبث از برگ سر بسر ناخن
نشد که گل کند از لب، بهار خنده‌ي توگشود لب به شکر خنده غنچه‌ي تصوير
که سوخت شمع من از انتظار خنده‌ي تودر آي از درم اي صبح آرزومندان
ز بس خجل شده در روزگار خنده‌ي تودهان غنچه به لب مهر دارد از شبنم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط