چون ز مرغ سحر فغان برخاست چون ز مرغ سحر فغان برخاستشاعر : عطار ناله از طاق آسمان برخاستچون ز مرغ سحر فغان برخاستآتشي از همه جهان برخاستصبح چون دردميد از پس کوهبوي عنبر ز گلستان برخاستعنبر شب چو سوخت زآتش صبحقلم عافيت ز جان برخاستسپر آفتاب تيغ کشيدصد قيامت به يک زمان برخاستساقي از در درآمد و بنشستشور چون از شکرستان برخاستکس چه داند که چون شراب بخورداز همه عاشقان فغان برخاستزآرزوي سماع و شاهد و ميسوي مدح خدايگان برخاستباده ناخورده مست شد عطار