دلي کز عشق جانان دردمند است

دلي کز عشق جانان دردمند است شاعر : عطار همو داند که قدر عشق چند است دلي کز عشق جانان دردمند است که تا مشغول عشقي عشق بند است دلا گر عاشقي از عشق بگذر تو را اين عشق...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دلي کز عشق جانان دردمند است
دلي کز عشق جانان دردمند است
دلي کز عشق جانان دردمند است

شاعر : عطار

همو داند که قدر عشق چند استدلي کز عشق جانان دردمند است
که تا مشغول عشقي عشق بند استدلا گر عاشقي از عشق بگذر
تو را اين عشق عشقي سودمند استوگر در عشق از عشقت خبر نيست
ازو دعوي مستي ناپسند استهر آن مستي که بشناسد سر از پاي
اگر عشق از بن و بيخت بکند استز شاخ عشق برخوردار گردي
که تاج پاک‌بازان تخته بند استسرافرازي مجوي و پست شو پست
ز پستي در گذر کارت بلند استچو تو در غايت پستي فتادي
چه وقت گريه و چه جاي پند استبخند اي زاهد خشک ارنه اي سنگ
که در کف باده و در کام قند استنگارا روز روز ماست امروز
کنون تدبير ما لختي سپند استمي و معشوق و وصل جاودان هست
وراي مذهب هفتاد و اند استيقين مي‌دان که اينجا مذهب عشق
که خود را از خرابات اوفگند استخرابي ديده‌اي در هيچ گلخن
که ميل من به مشتي مستمند استمرا نزديک او بر خاک بنشان
چه جاي زاهدان پر گزند استمرا با عاشقان مست بنشان
کسي کز عشق در حلقش کمند استبيا گو يک نفس در حلقه‌ي ما
وگر هست از وجود خود نژند استحريفي نيست اي عطار امروز


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط