سر عشقت مشکلي بس مشکل است

سر عشقت مشکلي بس مشکل است شاعر : عطار حيرت جان است و سوداي دل است سر عشقت مشکلي بس مشکل است دايما ديوانه‌اي لايعقل است عقل تا بوي مي عشق تو يافت پاي عاشق تا به زانو...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سر عشقت مشکلي بس مشکل است
سر عشقت مشکلي بس مشکل است
سر عشقت مشکلي بس مشکل است

شاعر : عطار

حيرت جان است و سوداي دل استسر عشقت مشکلي بس مشکل است
دايما ديوانه‌اي لايعقل استعقل تا بوي مي عشق تو يافت
پاي عاشق تا به زانو در گل استبر اميد روي تو در کوي تو
هر که را در کوي عشقت منزل استمنزل اندر هر دو عالم کي کند
هر که از عشق تو يک دم غافل استهست عاشق ليک هم بر خويشتن
مي به نتوان گفت آنچم حاصل استگفته‌اي حاصل چه داري از غمم
در ميان خون چو مرغي بسمل استتا دلم در دام عشقت اوفتاد
هر دو عالم دست‌هاي سايل استمعطلي مطلق تويي در ملک عشق
بر دل عطار بندي مشکل استتا گشادي بر دل عطار دست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط