از ناز برکشيده کله گوشهي بلي شاعر : عطار در گوش کرده حلقه معشوقهي الست از ناز برکشيده کله گوشهي بلي گاهي ز فقر خاک ره اين جهان پست گاهي ز فخر تاج سر عالمي بلند بازار توبهشان شکن زلف لا شکست دستار عقلشان کف طرار عشق برد چون شاه عشق در دل ايشان فرو نشست برخاستند از سر اسرار هر دو کون مردي که راه فقر به سر برد حيدر است زنجير در ميان و نمد دربرند از آنک وانجا که دست جاي ندارد فشانده دست آنجا که پاي جاي ندارد فشرده پاي وز شوق ذوق ملک...