دل درد تو يادگار دارد شاعر : عطار جان عشق تو غمگسار دارد دل درد تو يادگار دارد جان از دو جهان کنار دارد تا عشق تو در ميان جان است سرگشتگي خمار دارد تا خورد دلم شراب عشقت در کوي تو خود چکار دارد مسکين دل من چو نزد تو نيست کاشکم همه آشکار دارد راز تو نهان چگونه دارم عطار ز روزگار دارد چندين غم بي نهايت از تو