ما در غمت به شادي جان باز ننگريم

ما در غمت به شادي جان باز ننگريم شاعر : عطار در عشق تو به هر دو جهان باز ننگريم ما در غمت به شادي جان باز ننگريم گر جان ما بسوخت به جان باز ننگريم خوش خوش چو شمع ز آتش عشق تو في‌المثل گر نقد ماست جمله بدان باز ننگريم هر طاعتي که خلق جهان کرد و مي‌کنند ما در طلب به سود و زيان باز ننگريم سود دو کون در طلبت گر زيان کنيم يک ذره ما به عين عيان باز ننگريم گر عين ما شود همه ذرات کاينات ما تا ابد به کون و مکان باز ننگريم اسرار تو ز کون و مکان...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ما در غمت به شادي جان باز ننگريم
ما در غمت به شادي جان باز ننگريم
ما در غمت به شادي جان باز ننگريم

شاعر : عطار

در عشق تو به هر دو جهان باز ننگريمما در غمت به شادي جان باز ننگريم
گر جان ما بسوخت به جان باز ننگريمخوش خوش چو شمع ز آتش عشق تو في‌المثل
گر نقد ماست جمله بدان باز ننگريمهر طاعتي که خلق جهان کرد و مي‌کنند
ما در طلب به سود و زيان باز ننگريمسود دو کون در طلبت گر زيان کنيم
يک ذره ما به عين عيان باز ننگريمگر عين ما شود همه ذرات کاينات
ما تا ابد به کون و مکان باز ننگريماسرار تو ز کون و مکان چون منزه است
در پرده‌ي يقين به گمان باز ننگريمچون شد يقين ما که تويي اصل هرچه هست
هرگز به مرکب و به عنان باز ننگريمدر کوي تو دو اسبه بتازيم مردوار
ما از کنار او به ميان باز ننگريمعطار چو کناره گرفت از ميان ما


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.