گر مرد نام و ننگي از کوي ما گذر کن

گر مرد نام و ننگي از کوي ما گذر کن شاعر : عطار ما ننگ خاص و عاميم از ننگ ما حذر کن گر مرد نام و ننگي از کوي ما گذر کن گر راه بين راهي در حال ما نظر کن سرگشتگان عشقيم نه دل نه دين نه دنيا تا کي ز زرق و دعوي، شو خلق را خبر کن تا کي نهفته داري در زير دلق زنار گر سر عشق خواهي دعوي ز سر بدر کن اي مدعي زاهد غره به طاعت خود واز آب و گل برون شو در جان و دل سفر کن در نفس سرنگون شو گر مي‌شوي کنون شو بنياد جان و دل را از عشق معتبر کن جوهرشناس دين...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گر مرد نام و ننگي از کوي ما گذر کن
گر مرد نام و ننگي از کوي ما گذر کن
گر مرد نام و ننگي از کوي ما گذر کن

شاعر : عطار

ما ننگ خاص و عاميم از ننگ ما حذر کنگر مرد نام و ننگي از کوي ما گذر کن
گر راه بين راهي در حال ما نظر کنسرگشتگان عشقيم نه دل نه دين نه دنيا
تا کي ز زرق و دعوي، شو خلق را خبر کنتا کي نهفته داري در زير دلق زنار
گر سر عشق خواهي دعوي ز سر بدر کناي مدعي زاهد غره به طاعت خود
واز آب و گل برون شو در جان و دل سفر کندر نفس سرنگون شو گر مي‌شوي کنون شو
بنياد جان و دل را از عشق معتبر کنجوهرشناس دين شو مرد ره يقين شو
پس گر تو مرد راهي تدبير راهبر کناز رهبر الهي عطار يافت شاهي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط