ماييم دل بريده ز پيوند و ناز تو شاعر : عطار کوتاه کرده قصهي زلف دراز تو ماييم دل بريده ز پيوند و ناز تو زنگي دلم ز شادي بي ترکتاز تو تا ترکتاز هندوي زلف تو ديدهام کان راست بود ترک کج پرده ساز تو هرگز نساخت در ره عشاق پردهاي از شوق زلف عنبري سرفراز تو سر در نشيب ماندهام از غم چو مست عشق آزاد شد ز قامت تو در نماز تو گر بود پيش قامت تو سرو در نماز زان خط محقق است که شد نسخ ناز تو خطت که آفتاب رخت را روان بود پرورده است از شکر دلنواز...