اي دو عالم پرتوي از روي تو شاعر : عطار جنت الفردوس خاک کوي تو اي دو عالم پرتوي از روي تو هيچ وجهي نيست الا روي تو صد جهان پر عاشق سرگشته را دور از روي تو با هر موي تو صد هزارن قصه دارم دردناک تا توان کردن نگاهي سوي تو کور بايد گشت از ديد دو کون ترک گردون تا که شد هندوي تو يافت هندوخان لقب بر خوان چرخ تير يک يک غمزهي جادوي تو پشت صد صد پهلوان ميبشکند تا کمان بر زه کنم ز ابروي تو دي مرا خواندي به تير غمزه پيش کان کمان هم هست...