اي هر دهان ز ياد لبت پر عسل شده شاعر : عطار در هر زبان خوشي لب تو مثل شده اي هر دهان ز ياد لبت پر عسل شده مشاطهي جمال تو لطف ازل شده آوازهي وصال تو کوس ابد زده ارواح حال کرده و اجسام حل شده از نيم ذره پرتو خورشيد روي تو در حلقههاي زلف تو صاحب محل شده جانها ز راه حلق برافکنده خويشتن آورده خط به خون من و در عمل شده ترک رخت که هندوک اوست آفتاب آبي که ميخورم ز تو با خون بدل شده بر توچون من به دل نگريدم روا مدار وز کافري زلف تو در...