اي هر دهان ز ياد لبت پر عسل شده

اي هر دهان ز ياد لبت پر عسل شده شاعر : عطار در هر زبان خوشي لب تو مثل شده اي هر دهان ز ياد لبت پر عسل شده مشاطه‌ي جمال تو لطف ازل شده آوازه‌ي وصال تو کوس ابد زده ارواح حال کرده و اجسام حل شده از نيم ذره پرتو خورشيد روي تو در حلقه‌هاي زلف تو صاحب محل شده جان‌ها ز راه حلق برافکنده خويشتن آورده خط به خون من و در عمل شده ترک رخت که هندوک اوست آفتاب آبي که مي‌خورم ز تو با خون بدل شده بر توچون من به دل نگريدم روا مدار وز کافري زلف تو در...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي هر دهان ز ياد لبت پر عسل شده
اي هر دهان ز ياد لبت پر عسل شده
اي هر دهان ز ياد لبت پر عسل شده

شاعر : عطار

در هر زبان خوشي لب تو مثل شدهاي هر دهان ز ياد لبت پر عسل شده
مشاطه‌ي جمال تو لطف ازل شدهآوازه‌ي وصال تو کوس ابد زده
ارواح حال کرده و اجسام حل شدهاز نيم ذره پرتو خورشيد روي تو
در حلقه‌هاي زلف تو صاحب محل شدهجان‌ها ز راه حلق برافکنده خويشتن
آورده خط به خون من و در عمل شدهترک رخت که هندوک اوست آفتاب
آبي که مي‌خورم ز تو با خون بدل شدهبر توچون من به دل نگريدم روا مدار
وز کافري زلف تو در دين خلل شدهاي از کمال روي تو نقصان گرفته کفر
در خون جان خويشتنم زين قبل شدهچون ديده‌ام نزول تو در خون جان خويش
سلطان عالم است بدين يک غزل شدهدر وصف تو فريد که از چاکران توست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط