اي لبت ختم کرده دلبندي شاعر : عطار بنده بودن تو را خداوندي اي لبت ختم کرده دلبندي بر گرفته ز ره به فرزندي آفتاب سپهر رويت را من بميرم ز آرزومندي ديدهام آب زندگاني تو گر بميرم به درد نپسندي در غم آب زندگاني تو همچو زلفت به پاي افکندي تا به زلفت دراز کردم دست چون به موييم در فروبندي چون به زلف تو دست بگشاديم بگشايي به حکم دلبندي قلعهي آسمان به يک سر موي زره زلف چند پيوندي عاشقان چون سپر بيفکندند گم شود عقل را خردمندي ...