گر از همه عاشقان وفا ديدي

گر از همه عاشقان وفا ديدي شاعر : عطار چون من به وفاي خود که را ديدي گر از همه عاشقان وفا ديدي در جمله‌ي عمر تا مرا ديدي داني تو که جز وفا نديدي خود تو از من خسته دل وفا ديدي من از تو به جان خود جفا ديدم از بي رويي چو روي ما ديدي اين است جفا که زود بگذشتي اين مصلحت آخر از کجا ديدي برگشتي تو ز بي دلي هر دم ما را تو به راه آسيا ديدي مي‌بگذري و روي تو از پيشم از خون جگر در آشنا ديدي بيگانه مباش چون دو چشمم را بس دل که چو ذره در هوا...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گر از همه عاشقان وفا ديدي
گر از همه عاشقان وفا ديدي
گر از همه عاشقان وفا ديدي

شاعر : عطار

چون من به وفاي خود که را ديديگر از همه عاشقان وفا ديدي
در جمله‌ي عمر تا مرا ديديداني تو که جز وفا نديدي خود
تو از من خسته دل وفا ديديمن از تو به جان خود جفا ديدم
از بي رويي چو روي ما ديدياين است جفا که زود بگذشتي
اين مصلحت آخر از کجا ديديبرگشتي تو ز بي دلي هر دم
ما را تو به راه آسيا ديديمي‌بگذري و روي تو از پيشم
از خون جگر در آشنا ديديبيگانه مباش چون دو چشمم را
بس دل که چو ذره در هوا ديديتا روي چو آفتاب بنمودي
ديدي که چه کردي و چها ديديعطار ز دست رفت و تو با او


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط