اي يک کرشمه تو غارتگر جهاني

اي يک کرشمه تو غارتگر جهاني شاعر : عطار دشنام تو خريده ارزان خران به جاني اي يک کرشمه تو غارتگر جهاني دلداه‌ي لب تو هر جا که دلستاني آشفته‌ي رخ تو هرجا که ماهرويي جان‌هاي تنگ بسته برهم نهم جهاني گر از دهان تنگت بوسي به من فرستي هرگز برون نگنجد بوس از چنين دهاني تو خود دهان نداري چون بوسه خواهم از تو چون دست درکش آرد کس با چنان مياني چون تو ميان نداري من با کنار رفتم کرده روان به کنعان از مشک کارواني تو يوسفي و هر دم زلف تو از نسيمي ...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي يک کرشمه تو غارتگر جهاني
اي يک کرشمه تو غارتگر جهاني
اي يک کرشمه تو غارتگر جهاني

شاعر : عطار

دشنام تو خريده ارزان خران به جانياي يک کرشمه تو غارتگر جهاني
دلداه‌ي لب تو هر جا که دلستانيآشفته‌ي رخ تو هرجا که ماهرويي
جان‌هاي تنگ بسته برهم نهم جهانيگر از دهان تنگت بوسي به من فرستي
هرگز برون نگنجد بوس از چنين دهانيتو خود دهان نداري چون بوسه خواهم از تو
چون دست درکش آرد کس با چنان ميانيچون تو ميان نداري من با کنار رفتم
کرده روان به کنعان از مشک کاروانيتو يوسفي و هر دم زلف تو از نسيمي
آخر دلت نسوزد بر درد من زمانيديري است تا دل من از درد توست سوزان
کز سود کردن تو نبود مرا زيانيگفتي بخواه چيزي کان سودمندت آيد
من کرده در رخ تو هر لحظه گلفشانيوقت بهار خواهم در نور شمع رويت
صد جان تازه يابد آنگاه هر زمانيعطار اگرت بيند يک شب چنان که گفتم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط