کي باشد ازين نشيب نمناک شاعر : عطار دل خيمهي جان زند برافلاک کي باشد ازين نشيب نمناک بفشاند روح دامن از خاک بستاند عقل جوهر از جان در حلقهي عاشقان زند چاک وين خيمهي چار طاق ايوان اميد خلاص ازو چو ترياک زهر است مزاج چار عنصر تن کيست طفيليي به فتراک عشق است براق جان درين راه در هودج کبريا بر افلاک آن لحظه که جان شود خرامان رقاص چو صوفيان چالاک بر نغمهي ارغنون توحيد در محفل قدسيان طربناک دست اندازان و پايکوبان وز هستي...