تسامح و غيرت دينى از منظر نراقيين (رحمهما الله)(1)
مقدمه
معناى لغوى
خذژخحذچذحرح برح تسامح از ريشه: سمح ، السين و الميم و الحاء اصل يدل على سلاسة و سهولة. (1)
تساهل الرجلان: تسامحا و تلانيا.
سامحه فى الامر و بالامر : ساهله و لاينه و وافقه على مطلوبه. (2)
تساهل: سهل گرفتن بر يكديگر ، آسان گرفتن ، به نرمى رفتار كردن و سهل انگارى.
تسامح: آسان گرفتن و مدارا كردن ، كوتاهى كردن ، فروگذار كردن ، سهل انگارى. (3)
همان طورى كه ملاحظه مىشود اين دو لفظ مترادف و داراى يك معنا است و همراهى اين دو لفظ نوعى تنوع در كلام است. واژه ديگرى كه در عربى به معناى تساهل و تسامح مىباشد واژهى «تهاون» و «مداهنه» است:
والمداهنة و الادهان: المصانعة و اللين... و قال الفراء... و فى تنزيل العزيز « ودوا لو تدهن فيدهنون» ودوا لو تلين فى دينكم فيلينون. قال ابوالهيثم: اى ودوا لو تصانعهم فى الدين فيصانعوك» (4)
المداهنة: انترى منكرا و تقدر على دفعه و لم تدفعه حفظا لجانب مرتكبه ، او جانب غيره ، او لقلة المبالاة بالدين» . (5)
براساس تعريفى كه پيشتر خوانديم مداهنه به معناى سازشكارى، نرمى و ملايمت در دين و دمفروبستن انسان در برابر منكرات است.
كلمه غربى «تولرانس» [Tolerance] كه به معناى تحمل، پذيرش و به دوش كشيدن است ، و امروزه بيشتر در بىقيدى، رهاسازى، بىتفاوتى و سازش كارى به كار مىرود ، همين معنا را دارد. (6)
معناى اصطلاحى
تساهل منفى و تساهل مثبت
در تبيين اين دو مفهوم به همين مقدار اكتفا مىكنيم و بحث و بررسى بيشتر را به وقت مناسب وامىگذاريم.
تاريخچه بحث
جان لاك فيلسوف پرآوازه انگليسى در سال (1685 م - 1064 ه) در رسالهاى با عنوان «مكتوبى در باب تساهل و مدارا» به طرح گسترده اين مفهوم پرداخت و بابيان اين معنى كه دولت وكليسا و افراد نبايد در كار يكديگر مداخله كنند، مفهومى منفى (سلبى) از تساهل و مدارا ارائه كرد. به اعتقاد لاك مردم بايد از دخالت در افكار ، عقايد ، شيوه زندگى ، علايق فرهنگى و آيين عبادت خوددارى كنند و اين امر دولت و كليسا را به طور متقابل در بر مىگيرد. (10)
از آن جا كه هدف ما در اين نوشتار بررسى بيشتر نظريات جان لاك نيستبه اجمال به موضوع مورد بحث مىپردازيم:
«در نظريه تساهل دينى تلاش مىشود نقش و اهميت اجتماعى دين و تاثير مذهب به عنوان يكى از مهمترين عوامل تعيين كننده خط سير زندگى انسان به حداقل ممكن برسد و دين به عنوان امرى فردى و درونى القا شود و به دنبال آن در نظريه تساهل سياسى از هر گونه دخالت دين در سياست جلوگيرى نموده و اين امر جنبه قانونى به خود بگيرد» . (11)
تاريخ تساهل و تسامح و سمحه و سهلهاى كه اسلام از آن سخن مىگويد به صدر اسلام برمىگردد. سيره عملى نبى مكرم اسلام صلى الله عليه و آله وسلم و ائمه معصومين عليهم السلام و اخبار و احاديث رسيده از آنان شاهد اين سخن است. حضرت مىفرمايند:
«ان الله تعالى يحب الرفق و يعطى عليه ما لا يعطى على العنف; (12) خداوند متعال مهربانى و نرمى را دوست دارد و به پاس آن چيزهايى عطا مىكند كه به درشتى و نامهربانى نمىدهد» .
امام على عليه السلام مىفرمايند: « سلامة الدين و الدنيا فى مداراة الناس; (13) سلامتى دين و دنيا در مردم دارى است» .
برخورد به دور از تكلف وكريمانه اسلام با پيروان ديگر اديان و نيز با كافران و مشركان معاند امر پوشيدهاى نيست. در جريان فتح مكه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم تمام بدىهاى قريش را در بيستسال دوران بعثت و دشمنىهاى فراوان آنان را با اسلام و مسلمانان ناديده گرفت و همه را در كمال بزرگوارى و كرامت بخشيد و فرمود: « اذهبوا فانتم الطلقاء» . (14) موارد بسيار ديگرى در سراسر زندگى پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و ائمه عليهم السلام وجود دارد كه تاريخ، آن را ثبت كرده است.
پس از روشن شدن معناى لغوى و اصطلاحى اين دو واژه و نگاهى گذرا به سير تاريخى آن در غرب و شرق، اينك به طرح اين بحث از منظر فاضلين نراقى - رحمة الله عليهما - مىپردازيم. اين دو عالم بزرگ شيعى، علامه ملا مهدى نراقى رحمه الله و محقق فاضل ملا احمد نراقى رحمه الله از مرزبانان فكرى شيعه در عصر خود بوده و چون ستارگانى در عالم دانش و فضيلت نورافشانى مىكنند. همتبلند و تلاش خستگىناپذير اين پدر و پسر در عرصههاى مختلف علوم اسلامى از آنان استادانى ماهر و زبردست در علوم مختلف ساخته بود، به طورى كه آثارى ژرف و پرمحتوا از خود به ميراث گذاشتند، اما متاسفانه به تعبير بسيارى از بزرگان در ميان ما ناشناختهاند. پژوهش در آثار و افكار و انديشههاى اين دو عالم بزرگ از بايستههاى عصر ماست. ما نيز به سهم و وظيفه خود و با توان بسيار اندك علمى در مقابل آن دو درياى خروشان دانش، به طرح بحث «تسامح و غيرت دينى از منظر فاضلين نراقى رحمه الله» مىپردازيم. تسامح و غيرت دينى در دو حوزه فقه و اخلاق مطرح مىباشد كه ما حوزه اخلاق را در سه بخش اخلاق فردى، اجتماعى و بين المللى مطرح مىكنيم:
الف) اخلاق فردى
در اين جا به ذكر چند مورد از علامه ملا مهدى نراقى اكتفا مىكنيم:
1. غيرت
«اما غيرت و حميت در دين، آن است كه دين را از بدعتبدعتگذاران حفظ كند و... در ترويج احكام دين جديت و جهد لازم را به عمل آورد و در نشر مسائل حلال و حرام نهايت تلاش را بكند و در امر به معروف و نهى از منكر مسامحه نكند» . (16)
ملا مهدى نراقى رحمه الله در عكس موضوع; يعنى (بى غيرتى) مىفرمايد: «عدم الغيرة و الحمية فى محافظة ما يلزم محافظته من الدين و العرض و الاولاد و الاموال ، و هو من نتايج صغر النفس و ضعفها، و من المهلكات العظيمة» ; (17)
«بى غيرتى و بى حميتى، كوتاهى واهمال در محافظت آنچه حفظ آن لازم است از دين و عرض و اولاد و اموال و اين مرض از مهلكات عظيمه و صفات خبيثه است» . (18)
2. غضب
نتيجه آن كه روايات بازدارنده از غضب ناظر به هر گونه غضبى نبوده است و هر خشمى در شرع مقدس اسلام مذموم نيست، بلكه خشم و غضبى كه براى خدا و در راه احياى دين و پاسدارى از ارزشها باشد «خشم مقدس» است.
3. امر به معروف و نهى از منكر
ملا مهدى نراقى در ادامه به پيامدهايى كه از ترك اين دو واجب الهى (امر به معروف و نهى از منكر) پديد مىآيد پرداخته مىگويد: «و هو من المهلكات التى يعم فسادها و ضرها، و يسرى الى معظم الناس اثرها و شرها، كيف و لو طوى بساط الامر بالمعروف و النهى عن المنكر اضمحلت الديانة.... قال رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم: ان الله تعالى ليبغض المؤمن الضعيف الذى لا دين له، فقيل له: و ما المؤمن الضعيف الذى لا دين له؟ قال: الذى لاينهى عن المنكر.
و قيل له صلى الله عليه و آله وسلم: اتهلك القرية و فيها الصالحون؟ قال: نعم قيل: لم يا رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم؟ قال: بتهاونهم و سكوتهم عن معاصى الله; (23)
سستى و مسامحه در اين دو فريضه از مهلكاتى است كه فساد و زيانش فراگير و شرش به همه مردم سرايت مىكند، زيرا اگر بساط امر به معروف و نهى از منكر برچيده شود، دين و آيين الهى برچيده مىشود. رسول گرامى اسلام فرمودند: خداوند متعال بر مؤمن ضعيفى كه دين ندارد غضب مىكند. پرسيدند: مؤمن ضعيف كيست؟ فرمود: كسى كه نهى از منكر نمىكند. به پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم گفته شد: آيا سرزمينى كه در آن مردمى صالح باشند ممكن استبه هلاكت و نابودى افتد؟ فرمود: آرى! گفتند: براى چه يا رسول الله؟
فرمود: به سبب سستى و سكوتشان در برابر معاصى خدا» .
مرحوم ملا مهدى نراقى با برشمردن برخى از منكرات عظيم، نظير: بدعت در دين، ظلم، جهل به اصول و فروع اعتقادى و... بر هر فرد مسلمانى واجب مىدانند كه جهت اصلاح خود و ديگران امر به معروف و نهى از منكر كند. بخشى از كلام ايشان قابل تامل و دقت است:
«فلو امكن لمؤمن دين ان يغير هذه المنكرات كلا، او بعضا بالاحتساب فليس له ان يقعد فى بيته، بل يجب عليه الخروج للنهى و التعليم و...; (24) پس اگر براى مؤمن دين دارى ممكن باشد كه همه يا بعضى از اين منكرات را دفع و منع نمايد نبايد در خانه بنشيند، بلكه بر او واجب است كه براى بازداشتن و تعليم و آشنا كردن مردم از خانه بيرون آيد» .
اين بخش از سخنان ايشان ذهن و وجدان خواننده را به يك ديد تطبيقى نسبتبه منكراتى كه در جامعه وجود دارد متوجه مىسازد و انسانهاى غيور را به نوعى شورش عليه منكرات دعوت مىنمايد.
مطالعه مباحث ظلم و عدالت در جامع السعادات نيز آشكارا انسانها را به عدالت و ستيز عليه ظلم و استبداد و بى عدالتىهاى شايع در آن زمان دعوت مىكند و در واقع اين مباحث نراقى رحمه الله نوعى صدور انديشه را در پى دارد.
ب. اخلاق اجتماعى
ادامه دارد ....
پي نوشت ها :
1) ابن فارس، معجم مقاييس اللغة، ج 3، صص 99- 110، ماده: «سهل» و «سمح» .
2) المنجد، ماده: «سهل» و «سمح» .
3) محمد معين، فرهنگ فارسى، ج 1، ص 1078، ماده «تساهل» و «تسامح» .
4) لسان العرب، ج 4، ص 434، ماده «دهن» .
5) سعيد الخورى الشرتونى، اقرب الموارد، ماده: «دهن» .
6) مجله حوزه، ش 97، به نقل از مجله «نامه فرهنگ» شماره 28، ص 28، و همان، صص 147 و 150 مقاله: قلمرو تساهل در نظر شهيد مطهرى.
7) مجله حوزه، ش 97، به نقل از مجله «نامه فرهنگ» شماره 28، ص 28، و همان، صص 147 و 150 مقاله: قلمرو تساهل در نظر شهيد مطهرى.
8) سيد على محمودى، تساهل منفى و تساهل مثبت، كيهان فرهنگى، سال دوم، ش 2.
9) قلمرو تساهل وتسامح در نظر شهيد مطهرى، مجله حوزه، ش 97، نقل از: مجتبى مينوى، «تسامح آرى يا نه» ، ص 130، (مؤسسه فرهنگى انديشه معاصر) .
10) جواد پورروستايى، نقدى بر نظريه تساهل دينى و سياسى، جمهورى اسلامى، مرداد 1377، به نقل از «تحليل عوامل مكتوب جان لاك در باب تساهل و مدارا» ، كيهان فرهنگى سال هشتم، شماره 9 و تساهل مثبت و منفى، سال دهم، شماره 2.
11) همان.
12) مجله حوزه، شماره 97، ص 150، نقل از «نهج الفصاحه، گردآورى ابوالقاسم پاينده، ص 142، ح 2735 و ر. ك: معراج السعادة، ج 1، بحث رفق و مدارا.
13) همان، ص 151، به نقل از آقا جمال خوانسارى، «شرح غرر و درر آمدى» ، (تصحيح جلال الدين محدث ارموى)، ج 4، ص140 دانشگاه تهران.
14) همان، ص 155، به نقل از: تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 60، دار صادر، بيروت.
15) جامع السعادات، ج 1، ص 302.
16) لازم به تذكر است در مواردى كه نظر محقق فاضل ملا احمد نراقى نيز با پدر يكى مىباشد ترجمه را از معراج السعادة نقل كردهايم، ر. ك: معراج السعادة، (مؤسسه انتشارات هجرت، 1376)، ص 221.
17) جامع السعادات، ج 1، ص 300.
18) معراج السعادة، ص 220.
19) جامع السعادات، ج 1، صص 322- 323 و ر.ك: معراج السعادة، ص 237.
20) جامع السعادات، ج 1، ص 389.
21) همان، ج 2، صص 241- 240.
22) همان.
23) همان.
24) همان.
منبع:WWW.NARAQI.COM