وجوب امربه معروف و نهي از منکر در کلام امام راحل
همه و همه موظفند که نظارت کنند بر اين امور.نظارت کنند اگر من يک پايم را گذاشتم،کج گذاشتم،ملت موظف است که بگويد پايت کج گذاشتي،خودت را حفظ کن.مسئله مسئله مهم است.همه ي ملت موظفند به اينکه نظارت داشته باشند و در همه ي کارهايي که الآن مربوط به اسلام است.اگر ديديد که يک کميته خداي نخواسته بر خلاف مقررات اسلام دارد عمل ميکند ،بازاري بايد اعتراض کند؛معممين و علما بايد اعتراض کنند.اعتراض کنند تا اين کج را راست کنند.اگر ديدند يک معمم بر خلاف موازين اسلام، خداي نخواسته،مي خواهد عمل بکند،همه موظفند که جلويش را بگيرند که امروز غير روزهاي ديگر است.آن وقت هم بايد بگيرند،اما حالا کار مهم است.حالا اساس،اساس وجهه ي اسلام است.اساسي است که الآن اسلام به دست ما افتاده،داريم چه مي کنيم؟بنابر اين،آني که به نظر بنده مهم است اين است،و البته اينها هم بايد عمل بشود؛اما اينها دردرجه ي دوم است؛درجه ي اولش عبارت از اين است که همه ي ما ،همه ي قشرها ،همه،اينها همه بايد اين جهت زا توجه داشته باشند و همه ي آنها مراعات اين مسائل را بکنند(1)توجه داشته باشند که نبادا من يک وقت يک کلمه بر خلاف مقررات اسلام بگويم.اعتراض کنند؛بنويسند،بگويند.آقا،خداي نخواسته آقا،شما،ايشان ،ايشان،اينهايي که الآن مردم توجه به آنها دارند و مي گويند اينها مثلاًدارند اداره مي کنند،چه حکومت باشد و چه کساني که عرض بکنم که از اين دادگاههاباشد،هر جا باشد،الآن وقت اين است که همه ي اينها مواظبت کنند خودشان را[را].مواظبت کنند در اينکه يک قدم کج نگذارند؛و اسلام را حفظ کنند.صورت اسلام را آنطوري که هست نشان بدهند.و اگر خداي ناخواسته يک کسي پيدا شد که يک کار خلاف کرد،اعتراض کنندمردم؛مردم همه به او اعتراض کنند که چرا اين کار را مي کني.در صدر اسلام هست که عمر وقتي که گفت (در منبر بود)که اگر من يک کاري کردم شماها چه بکنيد.يک عربي شمشيرش را کشيد گفت ما بااين،با اين شمشير راستش مي کنيم.بايد اينطور باشد.بايد مسلمان اينطور باشدکه اگر(هر که مي خواهد باشد)اگر ديد پايش را کنار گذاشت،شمشيرش را بکشد که پايت را راست بگذار.
صحيفه امام؛ج8،ص5
الآن مکلفيم ما،مسئوليم همه مان،همه مان مسئوليم،نه مسئول براي کار خودمان؛مسئول کارهاي ديگران هستيم«کلّکم راع و کلّکم مسول عن رعيته» (2)همه بايد نسبت به هم رعايت بکنند.همه بايد نسبت به ديگران.مسئوليت من هم نسبت به ديگران.مسئوليت من هم گردن شماست؛شما هم گردن من است.اگر من پايم را کج گذاشتم ،شما مسئوليد اگرنگوييد چرا پايت را کج گذاشتي؟بايد هجوم کنيد،نهي کنيد که چرا؟اگر خداي نخواسته يک معمّم در يک جا پايش را کج گذاشت،همه روحانيون بايد به او هجوم کنند که چرا بر خلاف موازين؟ساير مردم هم بايد بکنند.نهي از منکر اختصاص به روحاني ندارد؛مال همه است.امت بايد نهي از منکر بکند؛امر به معروف بکند.
صحيفه امام؛ج8،ص487
مسئوليم در مقابل خدا و در مقابل وجدان.وهمه مان بايد مراعات بکنيم؛يعني نه اينکه مراعات خودمان را؛من مراعات همه ي شما را بکنم؛شما هم هر يک مراعات همه را.يک همچو برنامه است که همه را وادار کرده که به همه«چرا»بگوييم،همه را.به هر فردي،لازم کرده به اينکه امر به معروف کند.اگر يک فرد خيلي به نظر مردم مثلاً پايين يک فردي که به نظر مردم خيلي اعلا رتبه هم هست،اگر از او يک انحرافي ديد،بيايد(اسلام گفته برو به او بگو نکن)باستد در مقابلش بگويداين کارَت
انحراف بود نکن.
صحيفه امام؛ج10،ص110
مسلمانا ن اگر بخواهند اهتمام به امور مسلمين نداشته باشد که مسلمان[نيست]؛ليس بمسلم؛من اصبح و لم يهتمّ بامور المسلمين فليس بمسلم(3)هي هم بگو لااله الا الله،مسلم نيست اينطور.اسلامآن طور است که به درد مسلمين بخورد ،برسد به درد مسلم که آقا کشتند جوانهاي ما.ما بي تفاوت باشيم؟کشتند علماي ما را،ما بي تفاوت باشيم؟کشتند مؤمنين و مسلمين را،ما بي تفاوت باشيم؟
ما راضي بشويم به اين امر؟ما کاري بکنيم که از آن انتزاعِ رضايت بشود؟بايد ما خودمان را عوض کنيم.
صحيفه امام؛ج3،ص340
ما وظيفه داريم مردم مظلوم و محروم را نجات دهيم.ما وظيفه داريم پشتيبان مظلومين و دشمن ظالمين باشيم.همين وظيفه است که اميرالمومنين(علیه السلام)در وصيت معروف به دو فرزند بزرگوارش تذکر مي دهدو مي فرمايد:و کونا للظّالم خصما،وللمظلوم عونا.(4)دشمن ستمگر،و ياور پشتيبان ستمديده باشيد
ولايت فقيه؛ص37
اگر يک ملتي بخواهد مقاومت کند براي يک حرف حقي ،بايد از تاريخ استفاده کند .از تاريخ اسلام استفاده کند ببيند که در تاريخ اسلام چه گذشته ؛و اينکه گذشته سرمشق هست از براي ما.حضرت سيد الشهداء عدد کمي،با يک عدد کمي حرکت کردند و مقابل يزيد که خوب يک حکومت قلدري بود،يک حکومت مقتدري بود و اظهار اسلام هم مي کرد،و از قوم و خويش هاي خود اينها هم بود؛در عين حالي که اظهار اسلام ميکرد و حکومتش(به خيال خودش)حکومت اسلامي بود و خليفة رسول اللّه(به خيال خودش بود )بود لکن اشکال اين بود که يک آدم ظالمي بود که بر مقدرات يک مملکت ،بدون حق تسلط پيدا کرده است اينکه حضرت ابي عبداللّه(عليه السلام)نهضت کرد و قيام کرد با عدد کم در مقابل اين،براي اين [بود]که گفتند تکليف من اين است که استنکار کنم از اين، نهي از منکر کنم.اگر يک حاکم ظالمي بر مردم مسلط شد ،علماي ملت ،دانشمندان ملت بايد استنکار کنند.در عين حال که مي دانست،يعني به حسب قواعد هم معلوم بود،به حسب قواعد هم يک عده ي کمي که آن وقتي که همراهانش همه با هم بودند مي گويند چهار هزار نفر بودند لکن شب آنها رفتند،يک عدد بسيار کم هفتاد_هشتاد نفري،هفتاد و دو نفري ماند،در عين حال او تکليف مي ديد براي خودش که بايد او با اين قدرت مقاومت کند و کشته بشود تا به هم بخورد اين اوضاع؛تا رسوا بکند اين قدرت را با فداکاري خودش و اين عده اي که همراه خودش بود.
صحيفه امام؛ج5،ص162
ما به تبع تعاليم عاليه ي قرآن و آنچه از اسلام و سيره ي رسول اکرم و ائمه ي مسلمين به دست آورديم و از سيره ي انبيا(چنانچه در قرآن نقل مي فرمايد )به دست آورديم،آن است که مستضعفين با هم مجتع شوند و بر مستکلرين ثَوره(5)کنند و نگذارند حقوق آنها را ببرند. صحيفه امام؛ج7،ص117
خيال نکنيد که اسلام که اسلام فقط اين تکه است؛نماز و روزه است فقط،نيست اين طور،پيغمبر هم مي نشست توي مسجدش و نماز مي خواند.چرا از اول عمرش تا آخر زحمت کشيد،جنگ کرد،زد و خورد کرد،شکست خورد ،شکست داد تا مسائل را آن قدري که مي توانست عمل کرد.اميرالمؤمنين هم همين طور،ديگران هم همين طور،صلحا هم همين طورند،اشخاص بيدار اين طورند.اين طور نيست که بنشينند توي مسجد و کار به اين کارها نداشته باشند.بنشينند توي خانه هايشان و کار به کسي نداشته باشند؛بي طرف باشند؛کاري ما به اين کارها نداريم!اگر اين منطق انبيا اين بود که ابراهيم نمي رفت هجمه کند بر آنها،پيغمبراين کار را نمي کرد.منطق انبيا اين نيست که «اشداء»بايد باشند بر کفار و بر کساني که بر ضد بشريت هستند،بين خودشان هم رحيم باشند.و آن شدّت هم رحمت است بر آنها.
صحيفه امام؛ج19،ص140
علماي اسلام وظيفه دارند هر وقت براي اسلام و قرآن احساس خطر کردند،به مردم مُسلم گوشزد کردند،تا در پيشگاه خداوند متعال مسئول نباشند.
صحيفه امام؛ج1،ص137
اين جماعت را ابتدا بايد نصيحت و بيدار کرد .به آنها گفت مگر خطر را نمي بينيد؟مگر نمي بينيد که اسرائيليها دارند مي زنند و مي کشند و از بين مي برند و انگليس و آمريکا هم به آنها کمک مي کنند،و شما نشسته ايد تماشا مي کنيد.آخر شما بايد بيدار شويد؛به فکر علاج بد بختيهاي مردم باشيد.مباحثه به تنهايي فايده ندارد؛مسأله گفتن به تنهايي دردها را دوا نمي کند .در شرايطي که دارند اسلام را از بين مي برند،بساط اسلام را به هم مي زنند،خاموش ننشينيد...بيدار شويد،و به اين حقايق و واقعيتها توجه کنيد.به مسائل روز توجه کنيد.خودتان را تا اين اندازه مهمل بار نياوريد
ولايت فقيه؛ص145
اکنون که دولت غاضب اسرائيل،براي فتنه انگيزي بيشتر و تجاوز زيادتر به سرزمينهاي عربي و ادامه ي دست غاصبانه در قبال صاحبان حق ،بپا خواسته و آتش حق،جنگ را چندمين بار شعله ور ساخته است،و برادران مسلمان ما در راه ريشه کردن اين ماده ي فاسد و آزادي فلسطين جان بر کف نهاده در جبهه ي نبرد و ميدان شرف به جنگ پرداخته اند،بر عموم دولتهاي ممالک اسلامي وخصوص دوَل عربي لازم است که با توکل به خداي متعالي و تکيه بر قدرت لايزال ،همه ي قوا و نيروي خويش را بسيج ساخته به ياري مردان فداکاري که در خط اول جبهه چشم اميد به ملت اسلام دوخته اند بشتابند،براي آزادي فلسطين و احياي مجد و شرف و عظمت اسلامي در اين جهاد مقدس شرکت کنند.
صحيفه امام؛ج3،ص1
عموم مردم را موظف ميدانيم که انحراف از مسير اسلامي را در هر کجا که مي بينند از پايين ترين تا بالا ترين مقامات بالا فاصله جلو گيري کنند.و بدين ترتيب از رشد فساد جلوگيري مي شود و مجال بر عناصر نيز بسته مي ماند
صحيفه امام؛ج4،ص413
ما همه امروز وظيفه داريم.امر به معروف و نهي از منکر بر همه ي مسلمين واجب است.جلوگيري از منکرات بر همه ي مسلمين واجب است.سفارش به حق که امر به معروف و نهي از منکر است بر همه ي مسلمين واجب است .شما و ما موظفيم که هم در تمام اموري که مربوط به دستگاههاي اجرايي است امر به معروف کنيم.و اگر اشخاصي پيدا شود که خلا مي کنند معرفي کنيم به مقاماتي که براي جلوگيري مهيا هستند.و مشکلاتي را هم تحمل کنيم.
صحيفه امام؛ج13،ص470
اکنون بر علماي اسلام و نويسندگان و دانشمندان و هنرمندان و فيلسوفان و محققان و عارفان و روشنفکراني که از اين مسائل رنج مي برند و به حال اسلام و مسلمين تأسف مي خورند،در هر منطقه و داراي هر مذهب و مسلکي که هستند،لازم است براي جلوگيري از اين خطر عظيمکه اسلام و مسلمين گرفتار آن هستند دامن همت به کمر زنند،و با هر وسيله ي ممکن در مساجد و محافل و مجالس عمومي مسلمانان را هشدار دهند و از آنان غفلت زدايي نمايند،و آنان را براي يک نهضت عمومي اسلامي مهيا کنند.و بايد بدانند که اين امري است ممکن و شدني،ولي محتاج به کوشش و فداکاري مي باشد.
صحيفه امام؛ج19ص21
ما يک تکليفي داريم ،ادا مي کنيم.ما به شرط غلبه قيام نمي کنيم،ما مي خواهيم يک تکليفي ادا بکنيم.اگر غالب شديم که نتيجه هم به دست آمده و چنانچه غالب نشديم و کشته شديم،انبيا هم خيلي شان،اوليا هم خيلي شان قيام مي کردند و نمي توانستند به مقصد خودشان برسند.ما مکلفيم که در مقابل يک همچو ظلمي که در آستانه ي اين است که اسلام را وارونه کند و کج فهمي ها اسلام را صدمه بزنند،ما ميخواهيم که در مقابل يک همچو بدعتهايي اظهار نظر بکنيم،چه غالب بشويم و جه نشويم.
صحيفه امام؛ج13،ص138
عالم پر از ظلم است.ما بتوانيم جلوي ظلم را بگيريم،بايد بگيريم؛تکليفمان است.ضرورت اسلام و قرآن[است،]تکليف ما کرده است که بايد برويم همه کار را بکنيم
صحيفه امام؛ج21،ص16
صحيفه امام؛ج8،ص5
الآن مکلفيم ما،مسئوليم همه مان،همه مان مسئوليم،نه مسئول براي کار خودمان؛مسئول کارهاي ديگران هستيم«کلّکم راع و کلّکم مسول عن رعيته» (2)همه بايد نسبت به هم رعايت بکنند.همه بايد نسبت به ديگران.مسئوليت من هم نسبت به ديگران.مسئوليت من هم گردن شماست؛شما هم گردن من است.اگر من پايم را کج گذاشتم ،شما مسئوليد اگرنگوييد چرا پايت را کج گذاشتي؟بايد هجوم کنيد،نهي کنيد که چرا؟اگر خداي نخواسته يک معمّم در يک جا پايش را کج گذاشت،همه روحانيون بايد به او هجوم کنند که چرا بر خلاف موازين؟ساير مردم هم بايد بکنند.نهي از منکر اختصاص به روحاني ندارد؛مال همه است.امت بايد نهي از منکر بکند؛امر به معروف بکند.
صحيفه امام؛ج8،ص487
مسئوليم در مقابل خدا و در مقابل وجدان.وهمه مان بايد مراعات بکنيم؛يعني نه اينکه مراعات خودمان را؛من مراعات همه ي شما را بکنم؛شما هم هر يک مراعات همه را.يک همچو برنامه است که همه را وادار کرده که به همه«چرا»بگوييم،همه را.به هر فردي،لازم کرده به اينکه امر به معروف کند.اگر يک فرد خيلي به نظر مردم مثلاً پايين يک فردي که به نظر مردم خيلي اعلا رتبه هم هست،اگر از او يک انحرافي ديد،بيايد(اسلام گفته برو به او بگو نکن)باستد در مقابلش بگويداين کارَت
انحراف بود نکن.
صحيفه امام؛ج10،ص110
مسلمانا ن اگر بخواهند اهتمام به امور مسلمين نداشته باشد که مسلمان[نيست]؛ليس بمسلم؛من اصبح و لم يهتمّ بامور المسلمين فليس بمسلم(3)هي هم بگو لااله الا الله،مسلم نيست اينطور.اسلامآن طور است که به درد مسلمين بخورد ،برسد به درد مسلم که آقا کشتند جوانهاي ما.ما بي تفاوت باشيم؟کشتند علماي ما را،ما بي تفاوت باشيم؟کشتند مؤمنين و مسلمين را،ما بي تفاوت باشيم؟
ما راضي بشويم به اين امر؟ما کاري بکنيم که از آن انتزاعِ رضايت بشود؟بايد ما خودمان را عوض کنيم.
صحيفه امام؛ج3،ص340
ما وظيفه داريم مردم مظلوم و محروم را نجات دهيم.ما وظيفه داريم پشتيبان مظلومين و دشمن ظالمين باشيم.همين وظيفه است که اميرالمومنين(علیه السلام)در وصيت معروف به دو فرزند بزرگوارش تذکر مي دهدو مي فرمايد:و کونا للظّالم خصما،وللمظلوم عونا.(4)دشمن ستمگر،و ياور پشتيبان ستمديده باشيد
ولايت فقيه؛ص37
اگر يک ملتي بخواهد مقاومت کند براي يک حرف حقي ،بايد از تاريخ استفاده کند .از تاريخ اسلام استفاده کند ببيند که در تاريخ اسلام چه گذشته ؛و اينکه گذشته سرمشق هست از براي ما.حضرت سيد الشهداء عدد کمي،با يک عدد کمي حرکت کردند و مقابل يزيد که خوب يک حکومت قلدري بود،يک حکومت مقتدري بود و اظهار اسلام هم مي کرد،و از قوم و خويش هاي خود اينها هم بود؛در عين حالي که اظهار اسلام ميکرد و حکومتش(به خيال خودش)حکومت اسلامي بود و خليفة رسول اللّه(به خيال خودش بود )بود لکن اشکال اين بود که يک آدم ظالمي بود که بر مقدرات يک مملکت ،بدون حق تسلط پيدا کرده است اينکه حضرت ابي عبداللّه(عليه السلام)نهضت کرد و قيام کرد با عدد کم در مقابل اين،براي اين [بود]که گفتند تکليف من اين است که استنکار کنم از اين، نهي از منکر کنم.اگر يک حاکم ظالمي بر مردم مسلط شد ،علماي ملت ،دانشمندان ملت بايد استنکار کنند.در عين حال که مي دانست،يعني به حسب قواعد هم معلوم بود،به حسب قواعد هم يک عده ي کمي که آن وقتي که همراهانش همه با هم بودند مي گويند چهار هزار نفر بودند لکن شب آنها رفتند،يک عدد بسيار کم هفتاد_هشتاد نفري،هفتاد و دو نفري ماند،در عين حال او تکليف مي ديد براي خودش که بايد او با اين قدرت مقاومت کند و کشته بشود تا به هم بخورد اين اوضاع؛تا رسوا بکند اين قدرت را با فداکاري خودش و اين عده اي که همراه خودش بود.
صحيفه امام؛ج5،ص162
ما به تبع تعاليم عاليه ي قرآن و آنچه از اسلام و سيره ي رسول اکرم و ائمه ي مسلمين به دست آورديم و از سيره ي انبيا(چنانچه در قرآن نقل مي فرمايد )به دست آورديم،آن است که مستضعفين با هم مجتع شوند و بر مستکلرين ثَوره(5)کنند و نگذارند حقوق آنها را ببرند. صحيفه امام؛ج7،ص117
خيال نکنيد که اسلام که اسلام فقط اين تکه است؛نماز و روزه است فقط،نيست اين طور،پيغمبر هم مي نشست توي مسجدش و نماز مي خواند.چرا از اول عمرش تا آخر زحمت کشيد،جنگ کرد،زد و خورد کرد،شکست خورد ،شکست داد تا مسائل را آن قدري که مي توانست عمل کرد.اميرالمؤمنين هم همين طور،ديگران هم همين طور،صلحا هم همين طورند،اشخاص بيدار اين طورند.اين طور نيست که بنشينند توي مسجد و کار به اين کارها نداشته باشند.بنشينند توي خانه هايشان و کار به کسي نداشته باشند؛بي طرف باشند؛کاري ما به اين کارها نداريم!اگر اين منطق انبيا اين بود که ابراهيم نمي رفت هجمه کند بر آنها،پيغمبراين کار را نمي کرد.منطق انبيا اين نيست که «اشداء»بايد باشند بر کفار و بر کساني که بر ضد بشريت هستند،بين خودشان هم رحيم باشند.و آن شدّت هم رحمت است بر آنها.
صحيفه امام؛ج19،ص140
علماي اسلام وظيفه دارند هر وقت براي اسلام و قرآن احساس خطر کردند،به مردم مُسلم گوشزد کردند،تا در پيشگاه خداوند متعال مسئول نباشند.
صحيفه امام؛ج1،ص137
اين جماعت را ابتدا بايد نصيحت و بيدار کرد .به آنها گفت مگر خطر را نمي بينيد؟مگر نمي بينيد که اسرائيليها دارند مي زنند و مي کشند و از بين مي برند و انگليس و آمريکا هم به آنها کمک مي کنند،و شما نشسته ايد تماشا مي کنيد.آخر شما بايد بيدار شويد؛به فکر علاج بد بختيهاي مردم باشيد.مباحثه به تنهايي فايده ندارد؛مسأله گفتن به تنهايي دردها را دوا نمي کند .در شرايطي که دارند اسلام را از بين مي برند،بساط اسلام را به هم مي زنند،خاموش ننشينيد...بيدار شويد،و به اين حقايق و واقعيتها توجه کنيد.به مسائل روز توجه کنيد.خودتان را تا اين اندازه مهمل بار نياوريد
ولايت فقيه؛ص145
اکنون که دولت غاضب اسرائيل،براي فتنه انگيزي بيشتر و تجاوز زيادتر به سرزمينهاي عربي و ادامه ي دست غاصبانه در قبال صاحبان حق ،بپا خواسته و آتش حق،جنگ را چندمين بار شعله ور ساخته است،و برادران مسلمان ما در راه ريشه کردن اين ماده ي فاسد و آزادي فلسطين جان بر کف نهاده در جبهه ي نبرد و ميدان شرف به جنگ پرداخته اند،بر عموم دولتهاي ممالک اسلامي وخصوص دوَل عربي لازم است که با توکل به خداي متعالي و تکيه بر قدرت لايزال ،همه ي قوا و نيروي خويش را بسيج ساخته به ياري مردان فداکاري که در خط اول جبهه چشم اميد به ملت اسلام دوخته اند بشتابند،براي آزادي فلسطين و احياي مجد و شرف و عظمت اسلامي در اين جهاد مقدس شرکت کنند.
صحيفه امام؛ج3،ص1
عموم مردم را موظف ميدانيم که انحراف از مسير اسلامي را در هر کجا که مي بينند از پايين ترين تا بالا ترين مقامات بالا فاصله جلو گيري کنند.و بدين ترتيب از رشد فساد جلوگيري مي شود و مجال بر عناصر نيز بسته مي ماند
صحيفه امام؛ج4،ص413
ما همه امروز وظيفه داريم.امر به معروف و نهي از منکر بر همه ي مسلمين واجب است.جلوگيري از منکرات بر همه ي مسلمين واجب است.سفارش به حق که امر به معروف و نهي از منکر است بر همه ي مسلمين واجب است .شما و ما موظفيم که هم در تمام اموري که مربوط به دستگاههاي اجرايي است امر به معروف کنيم.و اگر اشخاصي پيدا شود که خلا مي کنند معرفي کنيم به مقاماتي که براي جلوگيري مهيا هستند.و مشکلاتي را هم تحمل کنيم.
صحيفه امام؛ج13،ص470
اکنون بر علماي اسلام و نويسندگان و دانشمندان و هنرمندان و فيلسوفان و محققان و عارفان و روشنفکراني که از اين مسائل رنج مي برند و به حال اسلام و مسلمين تأسف مي خورند،در هر منطقه و داراي هر مذهب و مسلکي که هستند،لازم است براي جلوگيري از اين خطر عظيمکه اسلام و مسلمين گرفتار آن هستند دامن همت به کمر زنند،و با هر وسيله ي ممکن در مساجد و محافل و مجالس عمومي مسلمانان را هشدار دهند و از آنان غفلت زدايي نمايند،و آنان را براي يک نهضت عمومي اسلامي مهيا کنند.و بايد بدانند که اين امري است ممکن و شدني،ولي محتاج به کوشش و فداکاري مي باشد.
صحيفه امام؛ج19ص21
ما يک تکليفي داريم ،ادا مي کنيم.ما به شرط غلبه قيام نمي کنيم،ما مي خواهيم يک تکليفي ادا بکنيم.اگر غالب شديم که نتيجه هم به دست آمده و چنانچه غالب نشديم و کشته شديم،انبيا هم خيلي شان،اوليا هم خيلي شان قيام مي کردند و نمي توانستند به مقصد خودشان برسند.ما مکلفيم که در مقابل يک همچو ظلمي که در آستانه ي اين است که اسلام را وارونه کند و کج فهمي ها اسلام را صدمه بزنند،ما ميخواهيم که در مقابل يک همچو بدعتهايي اظهار نظر بکنيم،چه غالب بشويم و جه نشويم.
صحيفه امام؛ج13،ص138
عالم پر از ظلم است.ما بتوانيم جلوي ظلم را بگيريم،بايد بگيريم؛تکليفمان است.ضرورت اسلام و قرآن[است،]تکليف ما کرده است که بايد برويم همه کار را بکنيم
صحيفه امام؛ج21،ص16
پينوشتها:
1-کنز العمال؛ج6،ص30؛بحار الانوار؛ج 72،ص38
2-«هر يک از شما سرپرست هستيد هرو يک ازشما بر رعيت خود مسئوليد».مسند احمد؛ج2،ص54؛بحارالانوار؛ج72،ص38
3-حديث نبوي (ص):هر که صبح کند و به دامور مسلمانان همت نگمارد مسلمان نيست.نظير همين حديث از امام صادق)ع(نيز روايت شده است.اصول کافي؛کتاب الايمان و الکفر ؛باب الاهتمام بامورالمسلمين؛ج2،ص163
4-نهج البلاغه؛«نامه ي 47»
5-انقلاب با شورش مردمي.
/ج