گستره حقوق حیوانات در اسلام و غرب(1)

گستره حقوق حیوانات در اسلام و غرب(1) نویسنده : شيما پور محمدي چکيده انسان به عنوان اشرف مخلوقات در تمام اديان آسماني، از کرامت خاصي برخوردار است و حقوق و تکاليف زيادي دارد. سالهاست که جوامع مختلف به تدوين قوانيني از جنبه‌هاي مختلف حقوق انساني پرداخته و هر روز مطلبي جديد به آن افزوده‌اند؛ حقوق کودکان، حقوق زنان، حقوق کارگران و .... امروزه توجه جوامع به اين مسأله جلب شده است که فقط انسانها از حقوق مختلف برخوردار نيستند، بلکه تمام آنچه روي زمين...
دوشنبه، 16 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گستره حقوق حیوانات در اسلام و غرب(1)

گستره حقوق حیوانات در اسلام و غرب(1)


 

نویسنده : شيما پور محمدي




 

چکيده
 

انسان به عنوان اشرف مخلوقات در تمام اديان آسماني، از کرامت خاصي برخوردار است و حقوق و تکاليف زيادي دارد. سالهاست که جوامع مختلف به تدوين قوانيني از جنبه‌هاي مختلف حقوق انساني پرداخته و هر روز مطلبي جديد به آن افزوده‌اند؛ حقوق کودکان، حقوق زنان، حقوق کارگران و ....
امروزه توجه جوامع به اين مسأله جلب شده است که فقط انسانها از حقوق مختلف برخوردار نيستند، بلکه تمام آنچه روي زمين وجود دارد مانند كوهها، درياها، حيوانات و گياهان نيز داراي حقوقي مي‌باشند. انسان تمام مخلوقات را زير سيطره خود دارد و از آنها به نفع خود بهره‌برداري مي‌کند؛ ولي آيا اين تصرفات هيچ حد و حصري در قوانين مذهبي و اخلاقي ندارد و دست انسان براي هر نوع انتفاعي باز گذاشته شده است؟
اين مقاله به بررسي حقوق حيوانات و حد مجاز تصرف و تسلط انسان بر حيوانات از ديدگاه قوانين اسلام، ايران و دنيا پرداخته، سعي مي‌كند ابعاد قضيه را تا حد ممکن روشن سازد. آنچه از اسلام آمده تنها قطره‌اي از درياست و بسي مايه شگفتي است که اسلام هزار و چهار صد سال پيش با لطافت و دقت به اين مسأله پرداخته در حالي که انجمن‌هاي حمايت از حيوانات سراسر دنيا چند سالي بيش نيست که به اين مسأله توجه كرده‌اند. به نظر مي‌رسد در حقوق ايران نيز عليرغم پيشينه اسلام، به اين مسأله توجه چنداني نشده است. بخش آخر مقاله در بر دارنده آزمايش‌ها و تحقيقاتي بر روي حيوانات در آزمايشگاه‌ها و تغييرات ژنتيکي آنها با بررسي يک نمونه جنجالي در دنيا (موش هاروارد) مي‌باشد.
قبل از ورود به بحث اصلی لازم است در مورد پیداش حیات،جایگاه حیوانات از لحاظ زيست شناسي در شبکه حيات و تقدس حيوانات در فرهنگهاي مختلف بررسي كوتاهي انجام دهيم. اين بررسي در سه مقدمه کوتاه بيان مي‌گردد.

پيدايش حيات در زمين
 

الف‌ـ نظريه توليد خود بخودي يا خلق الساعه بودن
 

اين تئوري توسط ارسطو ارائه شد و عده زيادي پس از وي معتقد بودند موجود زنده در شرايط خاصي از ماده غير زنده توليد مي‌شود؛ مثلاً منشأ مارماهي را لجن و منشأ عقرب را آجر مرطوب مي‌دانستند. اين نظريه در قرن نوزدهم با آزمايش‌هايي که دانشمندان انجام دادند، رد شد.

ب‌ـ نظريه کيهاني
 

طرفداران اين نظريه معتقد بودند كه ماده زنده يا موجودات زنده در زمانهاي دور از کرات ديگر به وسيله شهاب‌سنگها به زمين منتقل شده و در نقاط مختلف زمين، تمدنهاي مختلف را به وجود آورده‌اند.

ج‌ ـ نظریه اوپارين (تکاملی آلي)
 

وپارين، دانشمند روسی (1963) معتقد بود زمین در زمان پیدایش ماده زنده، شرایط مناسبی براي ترکیب مولکولهای ساده و بوجود آوردن مولکولهای پیچیده حیاتی داشته است و این مولکولهای پیچیده منشأ اوليه حیات را تشکیل داده‌اند.

دـ نظريه خلقت
 

اين نظريه نشأت گرفته از اديان مختلف آسمانی و کتب متعلق به آنها هم چون انجیل و قرآن مي‌باشد. طرفداران این نظريه معتقدند خالق خلقتهاي مختلف را به طور مستقل و در زمانهای مختلف بوجود آورده است. در این زمینه در قرآن کریم آیات متعددی به چشم مي‌خورد.

خلقت زمين و موجودات در قرآن كريم
 

«همانا در خلقت آسمانها و زمین و رفت و آمد شب و روز و کشتی‌ها که به روي آب براي انتفاع خلق در حرکتند و باراني که خدا از بالا فرو مي‌فرستاد تا به وسيله آن زمين را بعد از مردن، زنده گرداند و سبز و خرم کند و نيز در برانگيختن «انواع حيوانات» در زمين و در وزيدن بادها به هر طرف و در خلقت ابر که ميان زمين و آسمان مسخر است و به اراده خدا در حرکت است، در همه اين امور براي عاقلان ادله‌اي واضح بر علم و قدرت و حکمت و رحمت آفريننده وجود دارد» (بقره، 164).

خلقت انواع موجودات زنده
 

در زمينه انواع موجودات زمين از لحاظ نوع حرکت کردن آنها بر روي زمين چنين آمده است: «و خدا هر حيوان را از آب آفريد (و انواع گوناگون ساخت) که بعضي (مانند مارها) بر شکم روند و برخي (مانند انسان) بر دو پا و برخي بر چهار پا حرکت کنند و خدا هر چه خواهد بيافريند که خدا به قدرت کامله بر همه کار خلق تواناست» (نور،45).

دسته بندي انواع موجودات زنده از لحاظ زيست شناسي
 

از لحاظ زيست شناسي، همه محيط‌هايي که در آنها زندگي جريان دارد، محيط زيست ناميده مي‌شود. در يک محيط زيست همه موجودات زنده به يکديگر وابسته‌اند و اين ارتباط بيشتر به علت احتياج غذايي آنها به يکديگر است.
وابستگي موجودات زنده به يکديگر موجب تشکيل زنجيره‌ها و شبکه‌هاي غذايي مي‌گردد. بررسي دانشمندان نشان مي‌دهد که همه موجودات زنده کره زمين يک شبکه غذايـي بزرگ را تشکيـل مي‌دهند و همه بـه يکديگر وابسته‌اند؛ اين شبکه بزرگ را شبکه حيات مي‌‌‌نامند.
موجودات زنده کره زمين را به چهار دسته اصلي تقسيم مي کنند (اميري، 1379، ص29-71):

تک زيان، آغازيان، گياهان و جانوران
 

جانوران موضوع اصلي بحث ما هستند و دو دسته کلي بي‌مهرگان و مهره‌داران را تشکيل مي‌دهند.
بي‌مهرگان عبارتند از: اسفنجها، کيسه‌تنان، کرمها، نرم‌تنان، بندپايان و خارپوستان.
مهره‌داران عبارتند از: ماهي‌ها، دوزيستان، خزندگان، پرندگان و پستانداران.
مهمترين گروه مهره‌داران، پستانداران جفت‌دار مي‌باشند که خود از چند گروه مختلف تشکيل شده‌اند:حشره‌خواران، جوندگان،خرگوشها، خفاشها، گوشتخواران، باله‌داران، آب بازان، پستانداران سم دار، پستانداران بي دندان و نخستيها.
«نخستيها» پيشرفته‌ترين گروه موجودات زنده را از لحاظ تکاملي تشکيل مي‌دهند؛ زيرا نميکره‌هاي مخ در آنها رشد زيادي داشته و چين خورده است. اين گروه شامل لمورها، ميمون‌ها و نهايتاً آدميان مي‌شوند. آدميان از لحاظ تکاملي عالي‌ترين جاندارن روي زمين بعد از حيوانات هستند.
انسانها همواره سعي کرده‌اند با دخالت در طبيعت، تغييراتي به نفع خود ايجاد کنند که بسياري مواقع موجب بهم ريختن نظم طبيعي شبکه‌ها و زنجيره‌هاي غذايي شده است. اين تغييرات تا به جايي پيش رفته است که ساختار مولکولي موجودات زنده را نيز تغيير داده و توانسته‌ است موجوداتي را با خواص و کيفيات جديد و مورد دلخواه انسان توليد کند. با اين کار، گرچه خدمات مفيدي به جامعه بشري عرضه شده؛ مسأله اين است که آيا ساير موجودات زنده از هيچ حقي در مقابل اين تغييرات برخوردار نيستند و همه چيز در طبيعت بايد در خدمت انسانها باشد؟
گستـرش شهرها و نقل و انتقال انسانهـا از منطقه‌اي بـه منطقه‌اي ديگـر موجب مي‌شود بسياري از موجودات يک منطقه از بين بروند و برخي ديگر که اوضاع جديد برايشان مساعدتر است زياد شوند.
از آن جا که انقراض نسل برخي حيوانات و بهم خوردن نظم طبيعي چرخه حيات موجب بروز مشکلات جدي حتي براي خود انسانها مي‌شود، کم‌کم گروه‌ها و سازمانهاي ملي و بين‌المللي به حمايت از گونه‌هاي مختلف جانداران پرداخته‌اند.

انديشه هاي باستان در مورد حقوق حيوانات
 

در فرهنگهای باستانی حیوانات از لحاظ تقدس و ارزش در طبقات مختلفي قرار مي‌گرفتند و هر کدام نماد اسطوره‌اي بودند. به عنوان مثال «پرندگان» همواره در شمار جانداران ارجمند بودند مردمان قديم پرندگان را آفريدگاني فراسويي و از گونه‌اي ديگر مي‌پنداشتند.
در این فرهنگها، مرغان شکاري تيز پرواز از ارزش آييني و نمادين بيشتري برخوردار بودند. مثلاً «شاهين» از ديد «نماد شناسي اسطوره» برجسته‌تر و ارجمندتر از ديگر مرغان بود و ايرانيان، يونانيان و روميان سرشت شاهين را از آتش مي‌دانستند.
ايرانيان باستان «کلاغ» را پرنده مهر و سروش مي‌دانستند و ژرمنهاي باستان، کلاغ را يار و همراه خداي خويش، «اودين» مي‌انگاشتند. (كزازي، 1368، ص 72-73)
«سيمرغ» نيز بسيار مورد توجه ايرانيان بود. آن را در شمار مرغان خورشيدي مي‌آوردند و معتقد بودند كه سيمرغ، «جان جانان» است و جانهاي پاکيزه و پيراسته با رسيدن به سيمرغ، به خدا مي‌رسند.
امروزه در قونيه معتقدند لحظه‌اي که آهويي به دنيا مي‌آيد، نوري مقدس زمين را روشن مي‌کند. در برخي فرهنگها، آهو را نماد فرزانگي دانسته‌اند و شکار آهو، نماد جستجوي فرزانگي است (شواليه، 1378، ج 1، ص 312-313).
در ايران باستان نيکي به حيوانات سودمند از وظايف اصلي بوده است. در تاريخ نقل شده بهرام گور از پادشاهان ساساني کوشش‌هاي فراواني در جهت توسعه پرورش اسب و اسب‌دواني مي‌کرد و انوشيروان به دامپروري علاقه فراواني داشت.
نيکي و ترحم به حيوانات در آئين مزديسنا که در زمان ساسانيان رواج داشت، اهميت زيادي داشته و در اين مورد در رساله پهلوي «ارداويرافنامه» که در زمان ساسانيان نوشته شده نکات جالبي ديده مي‌شود. ارداويراف موبدي که سفري به بهشت و دوزخ کرده و مردمان را از پاداش و عذاب در جهان ديگر با خبر مي‌کند سزاي آنان را که نسبت به حيوانات بد رفتاري مي‌کنند عذاب دوزخ و پاداش کساني که به حيوانات نيک رفتاري مي‌کنند سعادت ابدي مي‌داند (تاج بخش، 1382، ج 1، ص 335).
در اديان ماني و مزدک نيز براي حيوانات اهميت خاصي قائل بودند. ماني مردي ايراني و دين او دين آميخته از آيين زرتشت، مسيح و احتمالاً ساير اديان زمان بود. برگزيدگان يا روحانيان اين آيين از خوردن گوشت و هر گونه آزار رسانيدن به حيوانات و گياهان به شدت امتناع مي‌کردند.
در رساله شايست ناشايست که از کتب پهلوي پيش از اسلام است که تاکنون باقی مانده، از کشتار بيهوده حيوانات به شدت نهي شده است. در اين كتاب مي‌خوانيم هر كس بيهوده حيوانات را بکشد، در آن جهان عذابي دردناک خواهد داشت و هر که به حيوانات نکويي کند و امکان زاد و ولد آنها را فراهم آورد، مورد لطف ايزدي قرار خواهد گرفت (همو، ص 338). در زراتشت نامه نيز از قول زرتشت توجه و مهرباني به حيوانات توصيه شده است.
در متون اوستايي از جمشيد به عنوان نجات‌دهنده حيوانات بسيار ياد شده است. جمشيد به معناي «پرتو ماه» است، برخي او را برادر طهمورث و فردوسي او را پسر طهمورث مي‌داند. به قول طبري، او وسايل اهلي کردن حيوانات را ابداع کرد و در صنعت ابريشم و ديگر رشتني‌ها تبحر داشت و بفرمودند تا لباس ببافند و رنگ کنند. زين و پالان را ابداع کرد تا به کمک آن چهار پايان را رام کنند و به اطاعت در آورند.
در اوستا، جمشيد دارنده گله‌هاي فراوان است و حيوانات را از شر گرسنگي و بي‌علوفگي مي‌رهاند (تاج بخش، 1382، ج 1، ص 337).
آرياييان ايران و هند به وجود خدايان و فرشتگان متعددي براي هر چيز قائل بودند. از جمله خداياني بودند که بر حيوانات تأثير اساسي داشتند، مانند «اوشس» که نگهدارنده گاوان بود و «سويتري» که خداي آفتاب و زنده کننده و زاينده بود و روشنايي را به بشر هديه مي‌کرد و همه اينها يادآور «ميترا» و «مهر» هستند که در سنت آريايي و مخصوصاً ايرانيان نگهبان گله اسبان و نشخوارکنندگان و بخشنده قدرت باروري به حيوانات ماده و زنان بود «ويشنو» خداي محافظ و مظهر نيروي آفتاب، صاحب گاوان شيرده و چراگاه‌هاي حاصلخيز بود و در خدمت مردم قرار داشت. «ريشودوا» که روح همه خدايان بود، کمال محبت و عنايت را به همه موجودات از جمله گاو و گوساله داشت. در اوپانيشاد هندوان رعايت حيوانات و آزار نرساندن به آنها با بياني شاعرانه توصيف شده و از شيرگاو، برداشت عرفاني در جهت وحدت وجود هست و اشاراتي هم به رنگ‌هاي گاو در آن ديده مي‌شود.
در فرهنگ اوستايي و پهلوي هر يک از روزهاي ماه‌هاي ايراني نام مخصوصي داشت که هر کدام نام يکي از فرشتگان بود. روز چهاردهم هر ماه را جوش يا گوش مي‌گفتند. ابوريحان بيروني در مقابل روزگوش عدد «پر» را قرار مي‌دهد که به حروف ابجد برابر 14 هست که همان چهاردهم ماه مي‌باشد. در اين روز دعاي مخصوص در «واسپارا» مي‌خواندند و سلامت حيوانات را آرزو مي‌کنند. مسأله گوش‌روز در فرهنگ اسلامي نيز وارد شده است. چنان که ملامحسن فيض کاشاني رساله‌اي در نقل روايت «معلي بن حفنيس» از امام صادق(علیه السلام) راجع به نوروز و سي روز ماه پارسيان تأليف کرده است.
فيض كاشاني در اين رساله سي روز ماه را با ذکر نام پارسي آن ذکر کرده، در هر مورد راجع به فرشته صاحب نام مطلبي گفته و کارهايي که انجام دادن آنها در هر يک از اين روزها پسنديده يا ناپسند است ياد كرده است. در اين رساله در مورد روز چهاردهم ماه گفته شده است:
«چهاردهم حوس، نام فرشته‌ايست موکل بر آدميان و چهارپايان، فارسيان مي‌گويند روزی سبک است و ما مي‌گوييم روز خوبي است براي هر چه خواهد، و ديدن شرفا و علما براي حاجت خواستن در اين روز خوبست و هر کس در اين روز بيمار شود به زودي شفا يابد» (تاج بخش، 1382، ج 1، ص 213 - 215) .
منبع:www.lawnet.ir
ادامه دارد...



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط