اسلام و اصلاح الگوي مصرف (2)

ساختار والگوي مصرف مطلوب در اسلام، حاوي نکات آموزنده و تربيتي ارزنده اي است که عمل کردن براساس آن، نقش مؤثري بر زندگي افراد مي گذارد. اين ساختار با مطالعه دقيق در آيات و روايات به دست مي آيد.(11)
سه‌شنبه، 22 آذر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اسلام و اصلاح الگوي مصرف (2)

اسلام و اصلاح الگوي مصرف (2)
اسلام و اصلاح الگوي مصرف (2)


 

نويسنده: محبوبه عظيم زاده آراني




 

ويژگي هاي ساختار مصرف مطلوب اسلام
 

ساختار والگوي مصرف مطلوب در اسلام، حاوي نکات آموزنده و تربيتي ارزنده اي است که عمل کردن براساس آن، نقش مؤثري بر زندگي افراد مي گذارد. اين ساختار با مطالعه دقيق در آيات و روايات به دست مي آيد.(11)

نکوهش اسراف دراسلام
 

«اسراف» عبارت است از: هرگونه تجاوز از حد در کاري که انسان انجام مي دهد، ولي غالباً اين کلمه در مورد هزينه ها و خرج ها شهرت دارد.(12)
هنگامي که امام صادق (ع)
آيه (الذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و کان بين ذلک قواماً) (13)؛«و کساني که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف مي کنند و نه سخت گيري، بلکه در ميان اين دو، حد اعتدالي دارند» را تلاوت کرد، مشتي سنگ ريزه از زمين برداشت و محکم در دست گرفت و فرمود: اين، همان«اقتار» و سخت گيري است. سپس مشت ديگري برداشت و چنان دست خود را گشود که همه آن به روي زمين ريخت و فرمود: اين، «اسراف» است. بار سوم مشت ديگري برداشت و طوري دست خود را گشود که مقداري فرو ريخت و مقداري در دستش بازماند، فرمود: اين، همان «قوام» است.(14)
مصارف مسرفانه، يکي از مذموم ترين اعمال از ديدگاه اسلام است و در آيات و روايات شديداً محکوم شده است.
کلمه اسراف، کلمه بسيار جامعي است که هرگونه زياده روي در کميت و کيفيت و بيهوده گرايي و اتلاف و مانند آن را شامل مي شود(15). اسراف در مصرف منابع طبيعي، تجاوز به حقوق ديگران و هدردادن امکاناتي است که به همه انسان ها ونسل ها تعلق دارد. ازاين رو، در جهان بيني ديني، اسراف و مصرف بي رويه سرانجام به نابودي امکانات مي انجامد که همه را درکام نيستي فرو مي برد. به فرموده امام علي (ع): «السرف مثواه؛ مصرف بي رويه، عامل نابودي است ».(16)

فلسفه حرمت اسراف
 

دين مقدس اسلام، بهره برداري مشروع از نعمت هاي الهي و زيبايي هاي زندگي را مباح و روا، و اسراف و زياده روي را حرام مي داند و اين بدان جهت است که مسلمان به تناسب امکانات و توانايي و کارايي خود، در برابر جامعه مسئوليت دارد. دراين زمينه، شهيد مطهري سخن ارزشمندي دارد و مي فرمايد:
«اسراف و تبذير و هرگونه استفاده نامشروع از مال، ممنوع است؛ نه تنها از آن جهت که نوع عملي که روي آن صورت مي گيرد، حرام است بلکه ازآن جهت که تصرف در ثروت عمومي است، بدون مجوز... چون در عين حال اين مال به جامعه تعلق دارد».(17)
گذشته از اينها، به دليل محدوديت منابع معمولاً هراسراف کاري سبب محروميت برخي ديگرازانسان ها خواهد شد. به علاوه، روح اسراف معمولاً با خودخواهي و بيگانگي ازخلق خدا همراه است. اصولاً از نظر بينش توحيدي مالک اصلي، خدا است وانسان ها امانت دار او هستند وهرگونه تصرفي بدون اجازه و رضايت او، زشت و ناپسند است و روشن است که خداوند نه اجازه اسراف مي دهد و نه اجازه بخل و تنگ چشمي. (18)
سيد قطب مي گويد: «مسرفان کساني هستند که از بندگي خدا خارج مي شوند و در گمراهي فرو مي روند...»(19)

نسبي بودن اسراف
 

منظور از نسبي بودن اسراف، اين است که ممکن است خريد و مصرف چيزي نسبت به شخصي، اسراف محسوب شود و نسبت به شخص ديگر، اسراف به شمار نيايد.
بنابراين مواردي که در نظر عرف تجاوز از حد صدق نکند و فقط با دقت عقلي قابل تشخيص باشد، اسراف محسوب نخواهد شد؛ هر چند در روايات اين گونه موارد نکوهش شده است. امام صادق (ع) مي فرمايد: «اسراف مورد رضايت خداوند نيست، حتي (درحد) دورافکندن هسته ميوه و ريختن نيم خورده آب»؛(20) درحالي که اين گونه موارد در عرف جامعه امروز ما، اسراف و تبذير به شمارنمي آيد.
يکي از موارد نسبي بودن اسراف، اين است که حد و سطح متعارف در جوامع مختلف از نظر رشد و پيشرفت و عدم آن، رفاه زندگي توده مردم متفاوت است. ممکن است بهره مندي از مقداري کالا يا خدمات دريک جامعه درحال توسعه، تجاوز از حد متعارف به حساب آيد و در جامعه پيشرفته، تجاوز از سطح معمول و متعارف به شمار نيايد. از اين رو، مي توان گفت اسراف در اينجا يک امر نسبي است.(21)در روايتي آمده است
که اسحاق بن عمارازامام موسي بن جعفر(ع) سؤال کرد: مردي ده پيراهن دارد، آيا اين کاراسراف است؟ فرمود:
«لا ولکن ذلک ابقي لثيابه و لکن السرف ان تلبس ثوب صونک في المکان القذر(22)؛ نه، زيرا اين (تعداد لباس) موجب دوام بيشتر لباس هاي اوست، ولي اسراف اين است که لباس حفظ (آبروي)خود را در جاي آلوده بپوشي».(23)

زهد و قناعت
 

زهد به معناي بي رغبتي و بي اعتنايي به يک امر، رها کردن شيء و دوري از آن آمده است. (24)همين طور قناعت به معناي بسنده کردن به مقدارکم از کالاي مورد نياز و رضايت به چيزي است که نصيب شخص مي شود.(25)در تفاوت معناي قناعت و زهد مي توان گفت: زهد، امري سلبي است؛ يعني عدم تمايل به نعمت هاي دنيا و دوري از آنچه در اختيارانسان قرار دارد؛ ولي قناعت به معناي کافي دانستن آنچه که هست و رضايت به آن است. صفت مقابل قناعت، حرص است. امام علي (ع) مي فرمايد: «قناعت به دست نمي آيد، مگراينکه حرص نابود شود».(26)
دو صفت زهد و قناعت، قابل جمع هستند. قناعت، زمينه رسيدن به زهد را فراهم مي سازد و برخورداري از زهد نيز تحقق روحيه قناعت را آسان مي کند. همان طور که در برخي احاديث آمده، زهد در مراحلي با قناعت و کم مصرفي همراه است. از طرف ديگر، زهد در مقابل حب دنيا است و قناعت در مقابل حرص(شاخه اي از حب دنيا) قرار دارد. ازاين رو، مي توان گفت که قناعت، زيرمجموعه زهد است و مي تواند يکي از مراحل آن باشد.
زهد مي تواند آثار اقتصادي ذيل را به دنبال داشته باشد:
1-توليد فراوان، مصرف کم و پس انداز مازاد مصرف،
2-بهره برداري ازمازاد مصرف درجهت انفاق، و کمک مالي به فقيران و نيازمندان و وقف اموال براي نيازهاي عمومي؛
3-پرهيز از مصرف تجملي و اجتناب از اسراف و تبذير، اموال شخصي و عمومي،
4-مصرف اندک زمامداران و مسئولان جامعه از بيت المال و حفظ اموال عمومي که موجب الگو قرارگرفتن آنان براي ديگر ارکان حکومت مي شود.
قناعت هم آثاري مي تواند داشته باشد؛ از جمله: عزت نفس در بي نيازي از ديگران، برخورداري از حيات طيب و سعادت بخش، توانايي درانفاق مال، تحمل در مصيبت هاي زندگي، زيبايي در کسب وکار، آرامش رواني و اجتماعي و اصلاح نفس.(27)

تبذيرچيست؟
 

«تبذير» نيز همانند اسراف، حرام است. تبذير دراصل از ماده «بذر» به معناي افشاندن و پاشيدن بذراست که بذر بعد از افشاندن، ديگر قابل جمع و
گردآوري نيست وحالت نابودي به خود مي گيرد.(28)
تبذير در مواردي است که انسان اموال خود را به صورت غيرمنطقي و فسادآميز، مصرف کند. معادل آن در فارسي «ريخت و پاش » است.(29)
بنابراين اتلاف و بيهوده صرف کردن مال، چه کمي و چه کيفي، ازنظر اسلام ممنوع و حرام است. از اين رو، بايد به جنبه هاي کيفي مصرف کالاهاي مختلف، استعدادهاي نهايي منابع توليدي و خدماتي توجه کامل داشت و هر منبع خدماتي يا ماده توليدي را بايد در جايي به کارگرفت که بيشترين بازدهي را داشته باشد تا ازاستعدادهاي بالقوه آن به طور کامل بهره برداري شده باشد.(30)امام صادق (ع)مي فرمايد: «...من انفق شيئاً في غيرطاعه الله، فهو، مبذر...؛(31)...هرکس چيزي را در غير طاعت خدا(بيهوده، يا براي معصيت)خرج کند، تبذيرگراست».
براساس چهارچوبي که امام جعفر صادق(ع)معين فرموده است، با نگاهي به کم و کيف هزينه هاي ثروتمندان و متکاثران، مي توان ديدگاهي را برگزيد که مورد رضايت خداوند و رسول گرامي اش است.

مصرف گرايي در بينش هاي مادي و الهي
 

اهداف مکاتب سرمايه داري و سوسياليسم، محدود به خواسته هاي حيواني و غرائز مادي است و هدف بالاتري را در نظر ندارند، اما در اسلام، هدف بهره مندي از نعمت ها و امکانات است ونعمت ها وسيله اي براي سلامت جسم و روح در جهت انجام دادن هرچه بهتر وظايف الهي است تا رضايت الهي وقرب به او حاصل شود.
البته غفلت ازاين هدف والا، از جهل انسان به زندگي و حيات ناشي مي شود و برخاسته از حرص و آزاست که همچون سرابي پيوسته انسان را به سوي خود مي خواند؛ به گونه اي که فرصت استفاده از کالاها و خدمات خريداري شده را نيز از وي مي گيرد.
ازاين رو، مصرف با انگيزه هاي تفاخر بر ديگران، خودنمايي، هم چشمي و... به عنوان انگيزه هاي منفي و دون شأن انسان شمرده و نکوهش شده تا آنجا که پيامبراسلام مي فرمايد:
«من لبس ثوباً فاختال فيه خسف الله به من شفيرجهنم و کان قرين قارون(32)؛ هرکس که لباسي بپوشد و درآن اظهار بزرگي کند، خداوند او را از لب دوزخ فرو مي کشد و او همراه قارون خواهد بود».
ارزش انسان ها در جامعه اسلامي براساس کميت و مقدار مصرف ارزيابي نمي شود تا هرکس که بيشتر
مصرف مي کند، ارزش اجتماعي او فزون تر باشد. ازاين رو، هر قدر ارزش هاي اسلامي بيشتر برجامعه حاکم شود، انگيزه هاي منفي مصرف، تأثير خود را بيشتر از دست مي دهد و شايسته است مسلمانان به اين امر توجه ويژه کنند تا از پيامدها و آسيب هاي آن مصون بمانند.

از نگاه ديگر
 

موضوع مصرف گرايي را در دو محور بررسي مي کنيم:

الف)عوامل مصرف گرايي
 

هدف از مصرف، تأمين انرژي و شرايط لازم براي ادامه زندگي است. انسان مجموعه اي از نيازهاي خود را با مصرف مواد و کالاها برمي آورد که اين امر، معيارها و ضوابطي دارد و در صورت رعايت، مصرف افراد در جهت رشد و توسعه کل جامعه قرار مي گيرد.
زندگي مصرفي و مصرف افراطي امکانات و وسيال رفاهي و...، نويد بخش زندگي سعادتمندانه نخواهد بود. گرايش افراطي جوامع به مصرف و عدم توجه به توليد، عوامل مختلفي دارد که پاره اي ازآنها را برمي شماريم.
1-هم چشمي و رقابت: هم چشمي و رقابت با ديگران سبب مي شود که فرد، کالايي را خريداري کند که نياز واقعي به آن ندارد. به عنوان مثال، مراسمي برگزار کند و به انواع تجملات اقدام ورزد که با درآمد وي ناسازگار باشد. چنين مخارج بي رويه اي مي تواند «اقتصاد خانواده»را فلج سازد. اين امر تا حدي پيش مي رود که برخي حاضر مي شوند از درآمدهاي ضروري خود بکاهند و پس انداز حاصل ازآن را صرف چنين مصارفي سازند.
از طرفي ديگر، رقابت در مصرف بي رويه يا اخلاق، ناسازگار است و فساد را حاکم مي کند و آثار سوء اقتصادي و اجتماعي دارد که اسلام در صدد نفي آن آثار ناپسند و مبارزه با ريشه اين گونه مفاسد است.
در روايات نيز از رقابت در دنياطلبي نهي شده است. امام علي (ع) مي فرمايد:
«لاتکن ممن...ينافس فيما يفني و يسامح فيما يبقي(33)؛ از کساني مباش... که در آنچه فاني مي شود، رقابت مي کنند و در مورد آنچه ماندني است، مسامحه روا مي دارند».
2-رفاه طلبي ثروتمندان : يکي از عوامل مصرف گرايي، رفاه طلبي و تنوع خواهي صاحبان ثروت است. آنان با خودپرستي و کام جويي سيري ناپذير، بيش از نيازهاي واقعي خود مصرف مي کنند. نفس مصرف را ارزش مي دانند و دراين جهت به فخرفروشي و مسابقه با يکديگر مي پردازند. اين صنف همواره براي حفظ منافع خود مي کوشند، بر واردات کالاهاي لوکس و تجملي پا مي فشارند و درآمدهاي ارزي را صرف واردات اين گونه کالاها مي کنند.
بنابراين حرص و به عبارت ديگر، عشق به جمع آوري مال و هدف دانستن آن، مذموم است و آيات و روايات نيز ثروت اندوزي اين چنيني را نکوهيده است؛ چرا که در جمع آوري آن، هدف درستي پي گيري نمي شود و چه بسا ازطريق نادرست و تجاوز به حقوق ديگران به دست آمده باشد، وگرنه اصل ثروت حلال که از راه شرافتمندانه به دست آمده و در جامعه ايجاد کار و شغل را در پي داشته باشد همچنين موجب پيشرفت کشور و رفع نيازهاي جامعه گردد، نه تنها از طرف شرع مقدس اسلام منعي نشده، بلکه تشويق هم شده است.
3-کجروي هاي فرهنگي: سطح پايين فرهنگي همراه با بينش نادرست در امور تربيتي -اجتماعي، ممکن است نوعي مصرف گرايي مخفي را به دنبال داشته باشد. واين امر گرايش به سمت مصرف کالاهاي خارجي را سبب مي شود تا آنجا که برخي از توليد کنندگان داخلي دراين جوامع، کالاهاي خود را با انواع مارک هاي خارجي به فروش مي رسانند، از اين رو، کم کم اين باور در ذهن همگان شکل مي گيرد که کشورهاي صنعتي از هر نظر برترند. به تدريج در آينده فرزندان اين جوامع، افرادي راحت طلب و ضربه پذير در جامعه خواهند گرديد که جز به مصرف سرشار، به چيز ديگري نمي انديشند و عياشي را بر همه چيز ترجيح مي دهند!
4-تبليغات و رسانه هاي گروهي : صدا و سيما، مجلات، کتاب ها و انواع آگهي هاي تبليغي-تجاري نيز مي تواند مردم را به سمت مصرف صحيح يا غلط سوق دهد. چه بسا افرادي که ازاين طريق به سمت کالاهاي لوکس و تجملي هدايت شوند يا اينکه دراثر تبليغ صحيح، از مصرف زدگي و انحرافات آن نجات يابند.(34)
بنابراين يکي ازعلل عقب ماندگي بعضي از جوامع، مصرف گرايي افراطي آنهاست؛ مصارفي که بيشتر به پيشرفت و ترقي جوامع صنعتي مي انجامد. مصرف زدگي، نوعي بيماري مهلک است که درآمد کشورهاي عقب مانده را هدر مي دهد و از سرمايه گذاري و سلامت اقتصادي آنها مي کاهد.(35)

ب)مبارزه با مصرف گرايي
 

قابل توجه است که گردآوري سرمايه به منظور توسعه دريک کشور، ريشه در فرهنگ مصرف گرايي يا پس انداز درآمد مردم آن کشور دارد. اگر فرهنگ مردم، مصرفي باشد، مصرف به اندازه درآمد، بلکه بيشتراست و کسري درآمد از طريق قرض و وام، جبران مي شود. دراين صورت پس انداز وجود نخواهد داشت و بيشتر به شکل پس انداز منفي ظاهر مي شود. اما اگر فرهنگ مردم، پس انداز باشد، تحرک جامعه در جهت توسعه، سرمايه گذاري و پرهيز از هرگونه اسراف در مصرف خواهد بود.
از اين رو داشتن الگوي صحيح مصرف براي جوامع اسلامي ضرورت دارد و روشن است که استقرار فرهنگ صحيح مصرفي، نياز به آموزش مستمر دارد تا قناعت پيشگي و پرهيز از اسراف به عنوان يک ارزش جايگاه ويژه خود را بازيابد و با مصرف گرايي به عنوان کار ناشايست مبارزه گردد، و در عوض، تمام تلاش و کوشش افراد در راه توليد بيشتر به کار گرفته شود وسخت کوشي دراين راه به عنوان ايثار و فداکاري و اداي دين در قبال اجتماع، ترويج شود.
روشن است که تبليغ و ترويج يک فرهنگ بر دوش کارگزاران يک نظام است. در نظام اسلامي شايسته است که دولت براساس آيين مقدس اسلام تدبيري بينديشد تا افراد از کودکي در داخل خانواده و محيط مدرسه، با زيان هاي فرهنگ مصرفي و سودمندي فرهنگ صرفه جويي، ميانه روي در مصرف، محدود کردن تمايلات و تقاضا آشنا شوند و بدين وسيله گام بزرگي درجهت بهبود وضع خود و اجتماع بردارند.(36)

مصارف انرژي
 

امروزه نقش انرژي در عرصه گوناگون حيات و جايگاه بي بديل آن در تمدن بشري، بر کسي پوشيده نيست. درباره مصرف بي رويه انرژي گفته شده است : «منابع و ذخاير هر کشور، جزء ثروت هاي آن کشور به شمار مي آيد، به اين معنا که اگر کشوري نسبت به مصرف غيراصولي منابع خود بي تفاوت باشد، در واقع نسبت به دارايي ها و ثروتش بي تفاوت است. از سوي ديگر،
درآمدهاي کشوري که مصرف گرايي در آن توجيه و تبليغ مي شود، نمي تواند براي رشد کشور و توسعه زيرساخت هاي اقتصادي آن هزينه شود. اين درآمدها نيز خواه ناخواه، هزينه مصرف بي رويه و غيراصولي در سطح کشور خواهد شد.
واقعيت آن است که مصرف گرايي به شدت در جامعه ما رواج دارد. آمار و ارقام نگران کننده اي وجود دارد که اين مصرف بي رويه را نشان مي دهد؛ مثلاًدر خصوص انرژي، براي مقايسه مصرف انرژي، از معيار«شدت انرژي» استفاده مي شود که برابر نسبت مصرف انرژي به توليد ناخالص داخلي است. مطابق آمارها، ايران در کل جهان بالاترين ميزان «شدت انرژي» را به خود اختصاص داده است! اين معيار براي ايران هفده برابر کشوري مثل ژاپن، 8/5 برابر اروپا، 2/1 برابر چين، و 2/8 برابر کشورهاي آسياي شرقي است. اين آمار ميزان مصرف بي رويه انرژي را در ايران نشان مي دهد.
در مورد ساير منابع نيز وضعيتي مشابه حاکم است. الگوي مصرف آب آشاميدني براساس اعلام
بانک جهاني براي يک نفر در سال، يک متر مکعب وبراي بهداشت در زندگي به ازاي هر نفر، صد متر مکعب در سال است. براين اساس، در کشورما هفتاد درصد بيشتر از الگوي جهاني آب مصرف مي شود! از نظر مصرف برق، ايران نوزدهمين کشور پرمصرف برق در دنياست ».(37)
بنابراين بايد چاره جدي براي وضعيت موجود انديشيد...

پي نوشت ها :
 

1-ر.ک: لسان العرب، ابن منظور، تاج العروس، محمد مرتضي زبيدي، ماده صلح.
2-لغت نامه دهخدا، ماده اصلاح.
3-ر.ک: مقاله «اصلاحات اقتصادي، مهم ترين چالش ايران»، مجله «ترجمان اقتصادي»، س1، ش 42.
4-ر.ک: بحارالانوار، ج6، ص93، ح1.
5-فرهنگ معين، محمدمعين، ج2، ص 1488و 1489تهران، نامن، 1384ش.
6-کليات علم اقتصاد، باقرقديري اصلي، ص 274تهران، مرکز نشر سپهر، 1379ش.
7-روان شناسي رفتار مصرف کننده، حميد آتش پور، ص 20-21، تهران، روزآمد، 1382 ش.
8-همان، ص 73-91.
9-اقتصاد کلان، فريدون تفضلي، ج6، ص 3، نشر ني، تهران، 1371ش.
10-مباني اقتصاد اسلامي، دفتر همکاري حوزه و دانشگاه، ج1، ص 285 و 286، تهران، سمت، 1371ش.
11-تدبير مشيت از ديدگاه آيات و روايات، قربان جمالي، ص 90-91، قم، زمزم هدايت ، 1385.
12-المفردات، راغب اصفهاني، ماده «سرف»، ص 407، بيروت، تحقيق صفوان عدنان واقدي، 1416ق.
13-فرقان/67.
14-تفسير نمونه، ناصر مکارم شيرازي، ج15، ص 152، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1372 ش.
15-همان، ص 149.
16-ميزان الحکمه، محمد محمدي ري شهري، ج5، ص 2458 و 2459، قم ؛دارالحديث.
17-نظري به نظام اقتصادي اسلام، مرتضي مطهري، ص55-56.
18-تفسيرنمونه، ج15، ص 154.
19-في ظلال القرآن الکريم، سيد قطب، ج5، ص 3058.
20-وسائل الشيعه، حرعاملي، ج 15، باب 25، ص257، ح2.
21-مباني اقتصاد اسلامي، ص 290.
22-مکارم الاخلاق، رضي الدين ابي نصرطبرسي، ص 98.
23-تدبير معيشت از ديدگاه آيات و روايات، ص 94-97.
24-اساس البلاغه، محمود بن عمر زمخشري، ص 197.
25-مجمع البحرين، فخرالدين طريحي، ج4، ص 384.
26-غررالحکم، عبدالواحد آمدي، شرح خوانساري، ج5، ص 66.
27-دانشنامه امام علي، به اهتمام پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، ج 7، ص 189-192، تهران، 1385 ش.
28-مفردات، راغب اصفهاني، ماده «بذر».
29-تفسير نمونه، ج12، ص 86.
30-مباني اقتصاد اسلامي، ص 292.
31-تفسير عياشي، ج2، ص 288، به نقل از الحياه، ترجمه احمد آرام، ج4، ص 325، دليل ما، 1386 ش.
32-مکارم الاخلاق، ص 429.
33-نهج البلاغه، کلمات قصار، ش 150.
34-تدبير معيشت از نگاه قرآن و روايات، ص 119-124.
35-پديده شناسي فقر و توسعه، (نظارت و اشراف)محمد حکيمي، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1380ش، ج2، ص 212-224.
36-تدبير معيشت از نگاه قرآن و روايات، ص 128-130.
37-www.rajanews.com
 

منبع : فرهنگ کوثر (ویژه اندیشه و سیره اهل بیت شماره 82 ) / انتشارات آستانه مقدسه حضرت معصومه (س )سال 1389



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط