زيست جهان مجازي

انسان امروز توسط ارتباطات نامرئي احاطه شده و روز به روز واقعيت فيزيکي خود را به عنوان يک سوژه ي انساني از دست مي دهد و به شيء ناپيدا وپنهان در پشت خطوط و امواج الکترونيکي و پرتوهاي نوري تبديل مي شود که گاه تنها صدايي از خود به جا مي گذارد.اگر تلفن و رايانه را محصول دوران مدرن بدانيم، پديده ي پيامک، بلوتوث و چت، ايميل و ...از دستاوردهاي پست مدرنيسم به شمار مي روند.اين گذار تاريخي با حاکم کردن ميدان دادن به فضاي مجازي، انسان را از
شنبه، 13 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زيست جهان مجازي

زيست جهان مجازي
زيست جهان مجازي


 

نويسنده:سعيد عبدالملکي-عضو هيات علمي دانشگاه پيام نور




 
انسان امروز توسط ارتباطات نامرئي احاطه شده و روز به روز واقعيت فيزيکي خود را به عنوان يک سوژه ي انساني از دست مي دهد و به شيء ناپيدا وپنهان در پشت خطوط و امواج الکترونيکي و پرتوهاي نوري تبديل مي شود که گاه تنها صدايي از خود به جا مي گذارد.اگر تلفن و رايانه را محصول دوران مدرن بدانيم، پديده ي پيامک، بلوتوث و چت، ايميل و ...از دستاوردهاي پست مدرنيسم به شمار مي روند.اين گذار تاريخي با حاکم کردن ميدان دادن به فضاي مجازي، انسان را از حضور علني محروم کرده و به عينيت او آسيب زده است.و اين غير علني شدن حضور خودآگاه و ناخودآگاه، غرايز بشري را به سمت و سوي اباحيگري و ارتکاب انواع بزه سوق داده است.و رسانه هاي ارتباطي نقش تقويت را در اين عرصه بازي مي کنند.رسانه ها با نفوذي که بر محرک هاي حسي مخاطبين خود دارند، آنها را در موقعيت ضعف قرار مي دهند و مجبور به ترويج مي کنند و با اين عمل خود بزه ديدگي و سلطه پذيري را ترويج مي کنند.براي پيشگيري و درمان اين پديده و راهکارهايي همچون:فرهنگ سازي، بومي کردن رسانه ها، اهميت دادن به شخص محوري، استفاده هدفمند، بازگشت به طبيعت، ايجاد کلوب هاي ابراز هيجان و ...پيشنهاد مي شود.

فروپاشي مرزها
 

استفاده از وسايل ارتباطي مجازي از قبيل ماهواره، تلويزيون، اينترنت، موبايل، CD و ...براي بشر امروز به صورت امري ضروري و گريزناپذير درآمده است که به تبع خود پيامدهاي مثبت و منفي را به بار آورده است.اين وسايل از اين حيث که سبب تسهيل ارتباطات روزمره افراد شده است و انجام امور گوناگون را آسان و سريع کرده است، مساله اي اجتناب ناپذير و بجا تلقي مي شود.ليکن از اين حيث که به گونه اي اعتياد بدل شده است وسلامت روان افراد را در معرض آسيب قرار داده است، مرزهاي عمومي و خصوصي را بر هم زده است و «هرزه نگاري(1)»را رواج داده است و همچنين افراد و جوامع را در برابر بمباران اطلاعاتي آسيب پذير کرده است، نياز به تبيين و بررسي دارد.زيرا آگاهي از اثرات مثبت و منفي و ميزان معناداري اين متغيرها اين بازخورد و پيش آگاهي را به متخصصين اين عرصه مي دهد که تا حد امکان و با بکارگيري ابزارهاي علمي و مديريت زمان اثرات منفي آن کاسته و اثرات مثبت آن را تقويت مي کند.

جهان مجازي و سلامت روان
 

قرن بيست و يکم با مجازي سازي ارتباطات شروع شد.ابر رسانه ها بيش از آن چه که مخاطب انتظار و ظرفيت دارد، به او ارائه مي کنند.بين جهاني شدن و فضاي مجازي، ارتباطي دو سويه برقرار است.از طرفي مي توان جهاني شدن را عامل پديدآيي فضاي مجازي دانست و فروپاشي مرزهاي انساني را به آن نسبت داد و از طرف ديگر، گسترده بودن ارتباطات مجازي و ماهيت بي مکاني و بي زماني و فراگير بودن آن و بارش فکري نا به هنگام آن را عامل شکستن مرزها سنتي و قبيله اي و يکپارچه سازي ارزش هاي انساني دانست.به اين ترتيب، جهان رفته رفته از وضعيت «گفت و گو(2)»خارج شده و به سوي «تک صدايي(3)»پيش رفته است، به طوري که يکي، همه را مجاب مي کند که گفتمان او را بپذيرند.در يک فضاي ارتباطي واقعي که به طور معمول حضور يک يا چند نفر بارز است، طرفين با خطاب قرار دادن همديگر، اطلاعاتي هر چند اندک معاوضه مي کنند و به حريم يکديگر نيز آسيب نمي زنند، اما در فضاي مجازي هم چون اينترنت، پيامک، چت و ...طرفين ماجرا، آن کم کمترين اطلاعات درست را نيز از همديگر دريغ مي کنند.در پشت پرده ي اين ماجرا، افرادي قرار دارند که شايد هيچ شناختي از همديگر ندارند و گاه آدرس هاي اشتباه به يکديگر مي دهند تانشاني از خود بر جاي نگذارند و همه اين ها سلامت روان افراد رابا چالش جدي، مواجه کرده است.

چيستي ارتباط
 

ارتباط، فرايندي تبادلي است که به طور معمول، هدف خاصي را دنبال مي کند و حيطه ي آن بسيار گسترده مي باشد.انواع ارتباط عبارتند از:
-ارتباط شفاهي(کلامي):ابزار آن، کلمه و زبان است مانند تماس تلفني و ...
-ارتباط کتبي(متني):بيش تر از طريق نوشتار و با ابزار قلم و کاغذ صورت مي گيرد مانند نامه نگاري و ...
-ارتباط سازنده:اين نوع ارتباط به طور معمول با هدف اطلاع رساني و انجام امور روزمره به طور شايسته صورت مي گيرد.
-ارتباط ويرانگر:هدف اين نوع ارتباط به طور معمول، تخريب ديگري است.
-ارتباط واقعي:اين نوع ارتباط در حضور ديگري صورت مي گيرد و به طور معمول رو در رو است.افراد همديگر را مي بينند و هم از طريق کلام و هم از طريق زبان بدن به يکديگر باز خورد مي دهند.
-ارتباط مجازي(4):گونه اي ارتباط غيرحضوري و يک سويه است که محصول دوران مدرن مي باشد و روز به روز دامنه ي آن گسترده تر مي شود.در ارتباط مجازي فرد در معرض بارش اطلاعات قرار دارد، اطلاعاتي که شايد مايل به دريافت تنها درصد اندکي از آن باشد.

مزاياي ارتباط مجازي
 

بي شک هيچ ارتباطي بدون فايده نيست، کم ترين مزيت آن، بازخوردي است که فرد درباره ي خود از ديگري مي گيرد.فضاي مجازي، وضعيت گفتماني جديدي را براي بشر امروز که در نهايت ازدحام و تنگناي وقت به سر مي برد، ايجاد نموده است.اين فرصت گفتماني به توليد معاني و نمادهاي جديدي نيز منجر شده و به افزايش دامنه ي آگاهاي وهوشمندي بشر کمک کرده است.

معايب ارتباطات مجازي
 

ارتباط مجازي از هر نوعي که باشد، چه سازنده، چه مخرب، چه تبليغي و چه تخريبي، چه پيامکي که اواخر شب، سکوت و آرامش را به هم مي زند و چه اخباري که با عنوان فوري در زيرنويس تلويزيون حک مي شود، چون بدون اجازه قبلي و گاه غافلگيرانه و ناگهاني به فرد ارسال مي شود و به ميدان رواني و حريم خصوصي او تجاوز مي کند، نوعي تحميل است.از اين رو، قبل از آنکه محتواي پيام و گيرنده اش بررسي شود، بايد انگيزه ها و هدف هاي روان شناختي فرستنده مورد بحث و بررسي قرار گيرد.موضوعي که مي بايد به چشم خطر و آسيب به آن نگاه کرد، ابر رسانه هايي چون ماهواره و تلويزيون هستند که بي محابا و به گونه اي سلطه گرانه، خود را به فضاي خصوصي افراد تحميل کرده اند و از اين حيث، جهاني تک صدايي به وجود آورده اند.و به ويژه در جوامع در حال گذار که گاهي در فضاي سنت و گاهي در فضاي مدرنيته نفس مي کشند، ناهماهنگي ها و ويراني هايي را بر جاي نهاده است.گويي يک بمب اطلاعاتي در ميان ما منفجر شده است، و ترکش هايي از تصاوير بر سر و روي ما باريدن گرفته که با ضربات خود ادراک و رفتارمان را در زندگي خصوصي از بنياد دگرگون ساخته است(تافلر، 1981).

بزه رسانه اي،به مثابه يک آسيب نوپديد
 

اعتياد رسانه اي:امروزه خطر اعتياد به وسايل ارتباط جمعي از نازل ترين سطح آن يعني تلويزيون گرفته تا بالاترين سطح يعني تلفن همراه، شبکه هاي ماهواره اي و به ويژه اينترنت، بزرگترين چالش بشري به شمار مي رود.به گونه اي که برخي متفکرين مغرب زمين(کارل پوپر، 1999)خطر آن را بدتر از جنگ قلمداد کرده اند.اعتياد به اخبار، تصاوير، فيلم، شخصيت ها، موسيقي، طنز، گيم، ايميل، چت و ...از جمله اين مواد مخدر جديد به شمار مي روند که روز به روز بر شمار معتادين آن افزوده شده، و آمار بزه کاران و بزه ديدگان را به گونه اي تصاعدي بالا برده است.

ارتباطات مجازي و اختلال هاي رواني-رفتاري:
 

-نوجوانان و جوانان:اختلال سلوک انواع «اختلالات رفتاري»(5)و «ضد اجتماعي»(6)همچون فرار از مدرسه و منزل، نزاع و مشاجره، نافرماني، دروغگويي، دزدي، آتش افروزي، تخريب، مصرف الکل و دارو، ولگردي، بي مبالاتي جنسي، تجاوز به عنف(پورافکاري، 1372)توسط رسانه هاي پورنوگراف و فضاي مجازي دامن زده مي شود و از اين طريق روند بزه کاناليزه و تشديد مي شود.
*بزرگسالان:اختلال مرزي بزرگسالاني که در فضاي مجازي زيست مي کنند و يا به شکلي نامتعارف زير سلطه ي رسانه ها و وسايل ارتباط جمعي و حاکميت و صدا و تصوير قرار مي گيرندو پيوسته بمباران اطلاعاتي مي شوند، در حالت کلي و به مرور زمان به «اختلال شخصيت مرزي»(7)مبتلا مي شوند.چنين افرادي به طور معمول، فکرها و احساس هاي ديگران را وام مي گيرند.ذهن آنها به مرور زمان، انباري از معلومات پراکنده و گوناگون مي شود که اين ويژگي پذيرنده بودن و آگاهي هاي پاره پاره به مرور زمان، ارزش ها و باورهاي فرد را با بحران مواجه مي کند.سرکوب آن چه خود دارد و پذيرش آن چه که ديگران به او ارائه مي دهد، منجر به شکل گيري عقيده و بالطبع، رفتار منفي مي شود و فرد رفته رفته دچار روان پريشي حاد مي گردد.خشم، نفرت، توهم، هذيان، نشخوار ذهني، بي ارزشي، ضعف اعتماد به نفس، اضطراب، افسردگي، وسواس و حتي شکل گيري فکرهاي ويرانگر و ...وجود او را فرا مي گيرد.اريک(2001)در مطالعه اي بين ميزان استفاده از اينترنت و تنهايي و انزوا، رابطه معناداري را بدست آورده است.به اين معني که هرچه فرد بيشتر به اينترنت وابسته مي شود، ارتباط وي با اجتماعي و ديگران کمتر مي شود.

فضاي مجازي و سازمان شخصيت
 

در دنياي واقعي «من(8)»، انسان در نقش کنترل کننده ظاهر مي شود و ارتباط را به سمت و سويي منطقي و عقلاني پيش مي برد و رابطه بيش تر سالم و در يک چهار چوب از پيش تعيين شده انجام مي گيرد، اما در فضاي مجازي، بخش «نهاد»(9)که همان «اصل لذت»(10)شخصيت انسان است، اوضاع را در اختيار خود مي گيرد و حضور«من»را به حاشيه مي برد و حتي به مرور زمان، «فرامن»(11)يا در«اصل وجدان»را نيز از عرصه خارج مي کند.فرمان روايي «نهاد»به حدي است که ارتباط، به لذت جويي صرف، خشونت و پرخاشگري کشيده مي شود.

سراب رابطه(سه مدل رابطه اي نابرابر)
 

آنچه که درچت روم ها مي گذرد، يک نوع نقش بازي کردن يا جايگزيني عاطفي است، بازي صيد و صياد است يکي قرباني کننده و ديگري قرباني شونده است و گاه هر دو طرف مورد سوء استفاده ي يکديگر قرار مي گيرند.بازخوردهاي غيرسازنده و تخريبي به هم پيوند مي دهند.بعد از ساعت ها گپ و گفت و گو، هر دو خيال مي کنند سود برده اند و يا برعکس، هر دو احساس مي کنند مورد سوء استفاده ديگري قرار گرفته است.اين مهم را مي توان به شکل زير تصيم کرد:
*سوژه(شخص)/ ابژه(شيء)يا فاعل/ مفعول يا قرباني کننده/ قرباني کننده
*ابژه(شيء)/ ابژه(شيء)يا مفعول / مفعول يا قرباني شونده/ قرباني شونده
*سوژه(شخص)/ سوژه(شخص)يا فاعل/ فاعل يا قرباني کننده/ قرباني کننده

روان پريشي گفتماني
 

بسته به شخصيت طرفين، گاه اين گفتمان مي تواند حائز لذتي دردناک باشد و با وجود دردآور بودن، لذت بخش باشد و به ميزاني که طرفين مورد سوء استفاده ي عاطفي يکديگر قرار مي گيرند، عطش شان براي ادامه دادن، بيش تر مي شود.حرف هاي غيراخلاقي را با وجود بار تخريبي آن، مايل اند بشنوند و بگويند.استفاده از استعاره هاي غيراخلاقي، شوخي هاي سياه، دروغ گويي و جعل واقعيت، ارتباط را از حالت نرمال خارج مي کند.در واقع يک «فعل»(12)اتفاق مي افتد و نه يک «گفتگو»(13).اين ارتباط چون خارج از روابط انساني سازنده است و افراد به راحتي و حتي بدون مجوز به فضاي شخصي ديگري وارد مي شوند، از اين رو زمينه ي مشاجره ي لفظي زودتر فراهم مي شود و طرفين به اين خاطر که تعهدي براي رعايت حريم همديگر ندارند، از هيچ لفظ و کلمه ي تحقيرآميز و خشونت باري دريغ نمي ورزند.
- خشونت نرم:برخي از رسانه ها همچون شبکه هاي ماهواره اي خود موجب تزريق خشونت و مروج بزه هستند و با هجوم خشونت بارشان به عرصه خصوصي افراد گاه در نابهنجارترين حالت و گاه در زيباترين و مودبانه ترين حالت قبيح ترين اثرگذاري را انجام مي دهند.امروزه گستره بزه ديدگان رسانه اي از حيث سني، جنسيتي، زماني و مکاني فراگير بوده و به شکل يک اپيدمي درآمده است.با اين همه، جرم در فضاي «سايبر»(14)چنان آرام، بي صدا و نرم رخ مي دهد که تشخيص و تبيين آن به عنوان بزه مشکل به نظر مي رسد.اگر در دنياي واقع ازدحام راموجب پديدآيي خشونت بدانيم در فضاي مجازي عکس اين قضيه صادق است.در خلوت اينترنت و موبايل، فرد در يک فضاي تنها، آرام و بي سر و صدا بزرگترين بزهکاري ها را مرتکب مي شود.و با تجاوز به حريم شخصي ديگري و مخاطب قرار دادن او را تحت تاثير رفتار و افکار سلطه گرانه خود قرار مي دهد و اگر رفتارهاي ضد اجتماعي و بزهکاري در دنياي واقع را به طبقات پايين و حاشيه نشين جامعه نسبت دهيم، بدون شک بيشترين بزهکاران رسانه اي به ويژه اينترنت و موبايل در ميان طبقات بالاي جامعه و به اصطلاح افراد «يقه سفيد»يافت مي شوند و طبقات پايين که از نظر اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي رشد کمتري يافته اند و وسايل و ابزارهاي مدرن را کمتر در اختيار دارند،قربانيان و بزه ديدگان اصلي اين وضعيت به شما مي روند.نتايج پژوهش هاي پيرسي(2000)و يانگ(1999)روشن مي سازد که مشکلات خانوادگي چون طلاق، نزاع، بررسي روابط بين افراد خانواده، مشکلات درسي و شغلي در بين خانواده هايي که فرزند آنها وابسته به اينترنت مي باشد، زياد است.کندي سوزا(1998)و کوئينز(1997)علاوه بر موارد فوق به دروغگويي و بي اعتمادي اشاره مي کنند.
تکثير و توزيع کنندگان سي دي هاي چه مبتذل و چه غيرمبتذل مرتکب نوعي بزه مي شوند.سي دي هاي غيرمجاز به دليل غيراخلاقي، بودن وبه خطرانداختن سلامت روان شناختي افراد و سي دي هاي مجاز به دليل غيرقانوني بودن و تضييع حقوق توليد کننده در هر دو حالت نوعي بزه است و مصرف کننده اين وسايل خودآگاه و ناخودآگاه بزه ديده شناخته مي شوند.

راهکارهاي ممکن
 

واقعيت اين است که سرنوشت، ما در قرني رقم خورده است که چه بخواهيم و چه نخواهيم متغيرهاي بيروني نفوذ بسياري بر ما دارند به همان اندازه که علم و تکنولوژي به انسان آزادي عمل و اجازه دخل و تصرف داده است به همان اندازه و حتي بيشتر آزادي انتخاب را از او سلب نموده است.همان طور که اشاره شد، وسايل ارتباطي مدرن، چنان احاطه اي بر زندگي بشر امروز پيدا کرده اند که به راحتي نمي توان از آن ها فرار کرد چرا که رابطه اي تنگاتنگ با زندگي روزمره افراد پيد ا کرده اند.عدم رعايت احتياط در کاربرد آن ها مي تواند خطرناک باشد و پيامدهاي ناگواري بر جاي بگذارد.از اين رو توجه به چند رهيافت زير مي تواند مثمر ثمر واقع شود:
- فرهنگ سازي:واقعيت اين است که بيشتر افرادي که بزهکار يا بزه ديده مي شوند، زماني فردي سالم بوده اند و شايد در ابتدا با انگيزه گذران اوقات فراغت، پاسخ به احساسات و هيجان هاي دروني، تجربه چيزهاي تازه، و ...وارد ارتباطات مجازي شده اند و اکنون به مرحله بن بست رسيده اند.از اين رو اقتضاء دارد جهت آگاه سازي افراد به استفاده به موقع و صحيح از وسايل ارتباطي، برنامه هاي فرهنگي متنوعي جايگزين و ارائه مي شود.
- بومي کردن رسانه ها:بومي سازي رسانه هايي همچون ماهواره، اينترنت و ...که با ارزش ها و باورهاي فرهنگي ما همخوان باشد و به جاي اينکه ما را در برهوت سردرگمي و بي معنايي سرگردان سازند و به نيازهاي واقعي فرهنگي ما پاسخ دهد.
- اهميت به شخص محوري:بها دادن به افراد به ويژه نوجوانان و جوانان-به عنوان اشخاص مهم و داراي انرژي هاي مثبت و سازنده و به رسميت شناختن حضور آنان، موجب شکل گيري نوعي تعهد و احساس مسئوليت در آنها مي شود که اين امر خود يکي از راهکارهاي مهم جهت پيشگيري از وقوع جرايم به شمار مي رود.
- ايجاد کلوپ هاي ابراز هيجان:وقتي نوجوانان و جوانان جامعه اي مکاني سالم براي ابراز هيجانات خود نداشته باشند، قطعا اين انرژي هاي هيجاني درموضع بازدارندگي قرار مي گيرند و در فرصت هاي مختلف به روشي ناسالم و با سوگيري منفي خود را ابراز مي کنند از اين رو تاسيس کلوپ هاي ابراز هيجاني و گفتگوهاي گروهي، ويژه سنين مختلف در پارک ها و ورزشگاه ها در شکل گيري فضاي مطلوب بسيار موثر است.
- لحاظ کردن هزينه منفعت رواني جامعه:معمولا در جوامع ايمن که فضاي انتقاد و اظهار نظر باز است افراد آن از اعتماد به نفس بالايي برخوردارند و کمتر به سوي مخفي کردن هويت خود، پنهان کاري و رفتارهاي تخريبگرانه پنهاني پيش مي روند.
- بازگشت به طبيعت:برگشت به طبيعت حيات انساني و عدم استفاده از اين قبيل وسايل، جز در موارد اضطراري شايد بتوان سرسام آوري آن ها را تا حد زيادي کاهش دهد و تسکيني بر دردها باشد.به عنوان نمونه، تلفن همراه، وسيله اي ارتباطي است که بيش تر براي دسترسي ديگران به ما به کار مي رود، در حالي که ما تعهدي نداريم مدام در دسترس ديگران باشيم.خيلي راحت مي توان قيد داشتن آن را زد و از گوش زنگي مدام که خود موجب سلب آرامش است، رهايي يافت.
- استفاده ي هدفمند:اصل مهمي که به کارگيري آن مي تواند ثمربخش باشد، استفاده ي برنامه ريزي شده از اين قبيل وسايل ارتباطي است.در واقع چه الزامي وجود دارد که ما مدام تنهايي مان را با خيره شدن به شبکه هاي ماهواره اي و تلويزيوني و ارتباطات اينترنتي پر کنيم؟!بي شک، جايگزين بهتري وجود دارند مشروط بر آن که هزينه ي منفعت رواني خود را در نظر بگيريم.
منابع و مآخذ:
1-آسابر گر، آتور(1379)، نقد فرهنگي، حميرا مشيرزاده، انتشارات باز، تهران
2-کرباسي، منيژه، وکيليان، منوچهر(1385)، مسائل نوجوانان و جوانان، انتشارات پيام نور، تهران
3-تافلر، آلوين(1372)، موج سوم، شهيندخت خوارزمي، ناشر مترجم، تهران، صفحه 215.
4-آلتمن ايروين(1382)، محيط و رفتار اجتماعي-خلوت، فضاي شخصي، قلمرو و ازدحام، علي نمازيان، انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي تهران
5-بودريار، ژان(1381)، در سايه اکثريت هاي خاموش، پيام يزدانجو، نشر مرکز.
6-عاملي، سعيد رضا(1382)، ويژگي هاي جهان مجازي، مصاحبه با سايت احياء.
7-کاستلر، مانوئل،(1382)، عصر اطلاعات:ظهور جامعه شبکه اي، ترجمه عقليان و خاکباز، جلد 1، انتشارات طرح نو، تهران.
8-دادگران، سيد محمد(1381)، مباني ارتباطات جمعي، انتشارات فيروزه، تهران.
9-مک برايد، شن(1375)يک جهان چندين صدا، انتشارات سروش، تهران.
10-عبدالملکي، سعيد(1387)، ارتباطات مجازي، چالش يا فرصت؟!مجله شادکامي شماره 50 شهريورماه، تهران.
11-عبدالملکي سعيد(1387)، بررسي رابطه بين ارتباطات مجازي و ويژگي هاي شخصيتي دانشجويان مراکز پيام نور.
12-فروم، اريک(1385)، آناتومي ويرانسازي انسان(پرخاشجويي و ويران سازي)، احمد صبوري؛ انتشارات اشيان، تهران.
13-سخاوت، جعفر(1385)، جامعه شناسي انحرافات اجتماعي، انتشارات دانشگاه پيام نور.
14-رفيع پور، فرامرز(1381)، نظريه هاي شخصيت يا مکاتب روانشناختي، انتشارات دانشگاه تهران.
* Cppper,a.s,scherer,c,and Gordon,b.1999.personality on the internet Journal of research and practice/30/154-164.
* yonng,k.s 1999.Internet addiction:Evaluation and treatment.student BMJ/7/17-14
* Eric,J.B.S.2001.Internet use and relationship to Ionelh-ness.Journal Cyber, psychology Behavior4 3/85-94

پي نوشت ها :
 

1.pornography
2.Dialogue
3.Monologu
4.Virtual Communication
5.Bihavioral Disorders
6.Antisocial
7.Borderline personality Disorder
8.Ego
9.Id
10.pleasure principle
11.super Ego
12.Doing
13.Telling
14.Cyber
 

منبع:اطلاعات علمي شماره11



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط