ملک الشعرا
مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه تر کن
زآه شرربار اين قفس را
برشکن و زير و زبر کن
بلبل پربسته زکنج قفس درآ
نغمه آزادي نوع بشر سرا
وزنفسي عرصه اين خاک توده را پر شرر کن
متولد 1265، وزير فرهنگ در کابينه قوام السلطنه، سال ها استاد دانشگاه تهران بود. سبک شناسي با تاريخ تطور نثر فارسي، شاهدي صادق بر احاطه او به ادب فارسي است. (اشعار جاودان فارسي، ص18)
ميرزا تقي خان متخلص به بهار در سال 1304 ه.ق در مشهد به دنيا آمد. هنوز به 18 سالگي نرسيده بود که پدرش محمد ميرزا کاظم صبوري، ملک الشعراي آستان قدس رضوي به سال 1322 ه.ق درگذشت و به فرمان مظفرالدين شاه لقب ملک الشعرايي پدر به پسر واگذار شد. بهار از 14 سالگي به اتفاق پدرش در مجامع آزادي خواهان، حار شد و به واسطه انس و الفتي که با افکار جديد پيدا کرده بود به مشروطه و آزادي دل بست. (از صبا تا نيما، ج2، يحيي آرين پور، صص 4-123)
تصنيف ديگري از بهار در سه گاه به يادگار مانده است که در صفحه هاي کمپاني کلمبيا توسط ناهيد نيک بخت خوانده شد و با اين اشعار شروع مي شود: وفا به ياران چرا نداري/ چرا به ياران قديم وفا نداري/ هواي مهر دگران تو را به سر زد/ چرا به سر مهر و وفاي ما نداري...
بهار فنون ادب را نزد پدر خواند و پس از مرگ وي از محضر مرحوم اديب نيشابوري شاعر و اديب عصر خويش استفاده برد. خود مي نويسد:«از آن پس به تکميل معلومات خود پرداخته، بر آن شدم که به تهران آمده به کمک بزرگان دولت براي فراگرفتن علوم جديد به فرنگستان رهسپار شوم. ليکن دو چيز در پيش اين مقصود ديوار کشيد و اين دو را بي سرپرستي خانواده و انقلابات ايران ذکر مي کند و اين پس بهار وارد زندگي سياسي مي گردد و با انتشار مقالات سياسي و ساختن اشعار مهيج ميهني و ترانه هاي ملي، ستايش عموم را برمي انگيزد. ديوان بهار تاريخچه مبارزات اين مردم و سرگذشتي است که بر اين مملکت و مردم آن در آغاز مشروطيت و پس از آن رفته است، به خصوص که همه اشعار داراي تاريخ و شأن نزول است. بهار سرانجام پس ار يک عمر پرثمر ادبي به سال 1330 شمسي در سن شصت سالگي چشم از جهان فروبست.
پس از شيدا که سرفصل ترانه سرايي پويايي ايران است و عارف که مبتکر ترانه هاي ملي و ميهني است، بهار شاخص ترين چهره ترانه سرايي ايران است. (تاريخچه اي بر ادبيات آهنگين ايران، ص110) بهار برترين چهره وصف و طبيعت گرايي است و اولين ترانه سراي ناتورآليست ايران. (همان؛ ص113)
او ضمن پرداختن به ادبيات همواره در سياست فعاليت داشت. چندين دوره به عنوان نماينده مردم بجنورد- ترشيز و تهران در مجلس شوراي ملي انتخاب شد. بارها به شهرهاي مختلف تبعيد شد و چندين بار به حبس افتاد. در سال 1324 به وزارت فرهنگ منصوب شد اما وزارتش چند ماهي بيشتر طول نکشيد. در روز اول ارديبهشت 1330 پس از يک بيماري ممتد درگذشت. (همساز 15، ص 125)
وي يکي از فعالان، رهبران تشکل هاي صلح جويان در ايران بود. سروده زيباي «فغان زجغد جنگ و مرغواي او» از آثار ارزشمند اوست. مدفنش در کنار هنرمنداني چون: رهي معيري، فروغ فرخزاد، داريوش رفيعي، محجويي، صبا، درويش خان و... در آرامگاه ظهيرالدوله است.
/ج