فرهنگ کار؛ آموزه هاى اسلامى و پیشرفت هاى اقتصادى

هر جامعه اى براى تداوم، حیات و بقا به کار و فعالیت احتیاج دارد. کار سرمایه و ذخیره ملى است و مى تواند به رشد تمدن کمک کند. قسمت اعظم زندگى انسان را کار در بر مى گیرد و
شنبه، 22 مهر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فرهنگ کار؛ آموزه هاى اسلامى و پیشرفت هاى اقتصادى
فرهنگ کار؛ آموزه هاى اسلامى و پیشرفت هاى اقتصادى

نویسنده: فرهادیان فاطمه



 
 
 
هر جامعه اى براى تداوم، حیات و بقا به کار و فعالیت احتیاج دارد. کار سرمایه و ذخیره ملى است و مى تواند به رشد تمدن کمک کند. قسمت اعظم زندگى انسان را کار در بر مى گیرد و انسان ها غالب نیازها و احتیاجات خود را از این طریق تامین مى کنند.
اسلام، راه و روش هاى زندگى صحیح و پویا را نشان داده است و آموزه هاى دینى، همواره بر تقویت همت و اراده و کار و تلاش، در جهت به دست آوردن نان حلال تأکید دارد. ازاین رو، اگر افراد جامعه اى بتوانند، کار و شغل متناسب با استعدادها، توانایى ها و علائق خویش به دست آورند و باتکیه بر آموزه هاى دینى، فرهنگ کار را در جامعه ارتقا دهند زمینه نوآورى، ابتکار، رشد و پیشرفت را در ابعاد اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى جامعه به وجود مى آورند.
براى دست یابى به رشد و پیشرفت وتوسعه اقتصادى، باید فرهنگ کار را در جامعه تثبیت و ترویج کرد. در این راستا باید دید که چگونه مى توان، این فرهنگ را در جامعه نهادینه کرد؛ اما پیش از هرچیز باید اصطلاح کار تعریف شود:

تعریف کار:

از نظر لغوى کار به معناى فعل، عمل و کردار انسان است. برخى لغت شناسان گفته اند: "کار، عبارت است از آن فعلى که با مشقت همراه باشد".(1)
به هرحال،"کاردرمعناى معمول آن، هر نوع اشتغالى است که پاداشى مالى بر آن مترتب باشد"(2) و به عبارت بهتر، "فعالیتى است متشکل از اعمال قوه فکرى یا دستى که در برابر آن، مزد، حقوق یا حق الزحمه کار و کسب گرفته مى شود".(3)
به تعبیر دیگر مى توان گفت: کار مجموعه عملیاتى که انسان با استفاده از مغز، دست ها، ابزار و ماشین ها، براى استفاده عملى از ماده انجام مى دهد و این اعمال نیز متقابلا بر انسان اثر مى گذارد و او را تغییر مى دهد.(4)
در علم اقتصاد، کار به عنوان عنصر دوم تولید معرفى شده و یکى از آثار حیات انسانى و از شئونات ضرورى زندگى انسان به شمار مى رود(5) و نتیجه کار جزئى از شخصیت آدمى به حساب مى آید.(6) هم چنین در تعریف کار گفته اند: "هر کوششى که انسان از روى قصد و اراده انجام مى دهد و هنگام تلاش، احساس ناراحتى مى کند و منظورش تولید چیزهایى است که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، نیازمندى هاى او را برطرف کند".(7) پس هر کارى که داراى این خصوصیات نباشد، از نظر علم اقتصاد، کار محسوب نمى شود.(8)
در فرهنگ غنى دینى و ملى ما، بر "کار" بسیار تأکید شده است؛پیامبر اکرم (ص) مى فرمایند:خداوند بنده مؤمن پیشه ور را دوست دارد.(9)
امام باقر (ع) مى فرمایند:عبادت، هفتاد جزء است و از همه بهتر، کسب روزى حلال است.(10)
با توجه به روایاتى که ذکر گردید، ارزش واهمیتى که دین اسلام براى کار وبه دست آوردن مال حلال، قائل است، روشن مى گردد.
حال باید چگونگى فرهنگ سازى کار و تلاش در جامعه را بررسى کرد. براى پرداختن به این مطلب، نخست باید دید که چه مؤلفه هایى مى بایست در نظر گرفته شود، تا رفتار و هنجارى به ارزش و فرهنگ تبدیل گردد.
اصولاً به مجموع ویژگى هاى رفتارى و عقیدتى اکتسابى اعضاى یک جامعه فرهنگ گفته مى شود.(11) اما ارزش ها، احساسات ریشه دار وعمیقى است که اعضاى جامعه در آن شریک اند واین ارزش ها اعمال ورفتار جامعه را تعیین مى کند.(12) و هنجار، یعنى روش، مقیاس و قاعده رفتار(13) که نه فقط افراد براى انجام کارها از آن پیروى مى کنند، بلکه در عین حال رفتار انسان ها نیز با آن سنجیده مى شود.
هنجارها، هم مى توانند در مسیر تعالى رفتارهاى اجتماعى قرار گیرند و هم در مسیر انحطاط زیرا هنجارها، قاعده ها و شیوه هاى پذیرفته شده از جانب بیشتر افراد جهت رفتارها است و تلازم قطعى ندارد که این رفتارها به حال جامعه مثبت و مفید باشند.
به عبارت بهتر، هنجارهاى اجتماعى،رفتارهاى معین وشناخته شده خاصى هستند که بر پایه هاى اجتماعى استوارند و ارزش هاى اخلاقى، الگوهاى رفتارى والا وقدرتمندى در جامعه به حساب مى آیند که با سازمان اجتماعى رابطه محکم دارند. ارزش هاى اجتماعى، باگذشت زمان و به تدریج، به صورت هنجارهاى اجتماعى و رسوم در مى آیند، و رعایت آن ها به زندگى افراد وگروه ها در جامعه انتظام مى بخشد.(14)
از این رو مى توان گفت: رفتار کارى، در جامعه قاعده و نرم دارد، و اگر این قاعده و نرم کار مفید باشد یا کار مفید، به عنوان شیوه تأمین نیازهاى مختلف جسمى، روحى اجتماعى در سطح جامعه تثبیت شده باشد، فرهنگ کار و تلاش، به طور مثبت شکل گرفته است. در مقابل، اگر از روش بیکارى یا کار غیر مفید، یا کارهاى زیان آور، تأمین نیاز شد، فرهنگ مناسب کار، شکل نگرفته است؛ به دیگر سخن، قاعده و نظم کارى جامعه، هر گاه بر اساس کار سازنده، همراه با دقت و پشتکار انجام پذیرد، به گونه اى که کار با مشخصات فوق جایگاه هنجارى داشته باشد و تخلف از آن، ناهنجارى به حساب آید و یا این که کار با ویژگى هاى مثبت آن، تأمین کننده موقعیت، احترام و عزت نفس در سطح روابط اجتماعى تلقى شود، عنوان ارزش اجتماعى به خود مى گیرد؛ در این صورت، کار مفید و همراه با دقت و ابتکار، وارد حوزه "فرهنگ" مى شود و طبعا فرهنگ مناسب کار و بهره ورى شکل مى گیرد.
بنابراین، در صورتى که کار مفید با بهره ورى بالا، در سطح وسیع در بین اکثر افراد جامعه گسترش یابد و در واقع به "هنجار" تبدیل شود، به طورى که بیشتر افراد جامعه، خود را به پیروى آن موظف بدانند و عدم پیروى به گونه اى غیرمستقیم با روش هاى درونى کنترل و سرزنش شود، و افزون براین یک ارزش تلقى شود، به گونه اى که فعالیت و تلاش را خوب بدانند؛ نه عار و ننگ و کسر شأن، کار مثبت و سازنده هم "هنجار" مى شود و هم "ارزش" و به طور طبیعى، فرهنگ مناسب و کارسازِ کار تحقق یافته و کارکرد مثبت خود را در زمینه تأمین نیازهاى اساسى جامعه از قبیل علم، تکنولوژى آموزش، بهداشت، معمارى، کشاورزى، امور دفاعى، ارتباطات، قضاوت، اقتصاد، ورزش و... ایفا مى کند، زیرا "هنجار" و "ارزش"، دو عنصر اساسى فرهنگ، به حساب مى آیند.(15)
در این راستا، براى تبدیل یک پدیده رفتارى به "هنجار"، باید میان هنجار و اعضاى جامعه و پدیده مورد نظر، رابطه مثبت وجود داشته باشد و آن هنجار مورد نیاز جامعه باشد و اعضاى جامعه آن را پذیرفته باشند، تا از آن استقبال شود. با فرض قبول بودن هنجار در دید اعضاى جامعه و نیاز بودن پدیده رفتارى موردنظر، این پدیده رفتارى به سرعت به فرهنگ تبدیل مى شود.
در این جا باید دید که چگونه و با چه شیوه هایى مى توان، پدیده رفتارى، همانند کار و تلاش مفید، سازنده و با بهره ورى بالا را در سطح جامعه به "ارزش" و "هنجار" تبدیل کرد، تا این که وارد قلمرو فرهنگ جامعه شود و توسعه اقتصادى کشور را به ارمغان آورد. در ادامه به برخى مؤلفه هایى که فرهنگ کار و تلاش، با داشتن آن موجب پیشرفت و توسعه اقتصادى مى گردد، اشاره مى کنیم:

1) پیوند فرهنگ کار و تلاش باانگیزه هاى دینى و معنوى:

یکى از عوامل بسیار مهمى که مى تواند، به توسعه کار و افزایش کارآمدى در جامعه کمک کند، احیاى فرهنگ غنى کار و تلاش و توجه به آموزه هاى دینى و ارزش هاى معنوى کار است. هر چه تلاش و کار با انگیزه معنوى درآمیزد، و رنگ و لعاب الهى به خود گیرد، موجب احیاى این فرهنگ غنى خواهد شد. هم چنین باید دانست که در جامعه اى که نگاه منفى و نادرست براى به دست آوردن درآمد وثروتمند شدن وجود دارد، در آن جامعه، روح کار و تلاش و جهد و جدیت مى میرد و تن پرورى و کم کارى، فرهنگ غالب مى شود.
بر این اساس، اگر آموزه هاى دینى در مورد کار و تلاش مفید و منظم به جامعه رسانده شود، بى شک جامعه به صورت طبیعى آن را به عنوان "هنجار" و "ارزش" مى پذیرد. چون هنجارى که از نظر جامعه اسوه نجات در تمام ابعاد حیات فردى، اجتماعى، دنیوى و اخروى باشد، الگو و مقیاس رفتارى قرار خواهد گرفت؛ به تعبیر دیگر، باور و شناخت اعضاى جامعه در هر زمان، در مورد اصل کار مفید، انواع کار، بهره ورى کار، نظم کارى، و دیگر چالش هاى فرهنگ کارى که جامعه با آن دست به گریبان است، اگر با آموزه هاى دینى پیوند خورد، بهترین زمینه براى تبدیل به هنجار و ارزش ایجاد مى گردد.
براى احیاى فرهنگ کار، باید هنجار بودن کار و تلاش، و ناهنجار بودن بیکارى، تنبلى وسستى در جامعه پذیرفته و رایج گردد. در این راستا، بهره گیرى از آیات و روایات مى تواند، ما را در جامعه اى که دین مدار و حق محور بوده و از میزان پذیرش والاى این گونه آموزه ها در میان مردم برخوردار است، به درستى به سوى فرهنگ سازى و دستیابى به اهداف تعیین شده رهنمون سازد واقتصادى سالم وپویا وبه دور از فقر وفساد را به دنبال داشته باشد.
آیات و روایات بسیارى مسئله تنبلى، سستى و بیکارى را مورد نکوهش کرده و اثرات منفى آن را یادآور شده است:
امام على(ع) در این باره مى فرماید: »ان یکن الشغل مجهدة فاتصال الفراغ مفسدة؛ هر چند کار و تلاش همراه با زحمت و رنج است، اما بیکارى پیوسته منشأ فساد و تباهى است«.(16)
حضرت على(ع) مى فرماید: »من لم یصبر على کده، صبرعلى الافلاس«؛ فرد و جامعه اى که نتواند حیات اقتصادى و اجتماعى خود را از کار و تلاش سامان دهد سرانجام پذیراى تهیدستى و فقر و نابه سامانى خواهد شد.(17)
سیره عملى پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع)، همواره برپایه کار و تلاش و دورى از تنبلى و بیکارى بوده است، چنان که نقل شده،از کسالت و تنبلى دورى مى جستند و اهل عمل و کار بودند و مردم را به کار و کوشش دعوت مى کردند و آنها را از بى حوصلگى و تن آسایى که موجب فقر و تهیدستى است، بر حذر مى داشتند.
حضرت على (ع) در روایت دیگر فرموده اند: »انّ الأشیاء لما ازدوجت ازدوج الکسل و العجز فنتجا بینهما الفقر«(18) آنگاه که پدیده ها با یک دیگر جفت و جور شدند، تنبلى و ناتوانى نیز در کنار هم قرار گرفتند و فقر و تنگدستى را پدید آوردند.
هم چنین در دیگر روایات، تشویق به کار وتلاش با عناوین مختلف صورت گرفته است.
پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) در این باره مى فرماید: »طلب الحلال فریضه على کلى مسلم و مسلمه«؛(19) به دست آوردن مال حلال براى تأمین زندگى و گذران معاش، بر هر مرد و زن مسلمانى واجب است.
در آموزه هاى دینى کسى که کار مى کند، مانند جهادگرى دانسته شده که در صحنه کارزار، با دشمنان خدا به نبرد پرداخته و ازحریم دین دفاع مى کند. به تعبیر پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص)، "الکاد فى عیاله کالمجاهد فى سبیل الله"(20)؛ کسى که براى تأمین زندگى خانواده خود کار و تلاش کند، همچون مجاهد راه خداست.
پیامبرعظیم الشأن اسلام (ص)دراین باره مى فرماید : من اکل من کدیده، کان یوم القیامه فى اعداد الانبیاء و یاخذ ثواب الانبیاء«؛ هرکس از دسترنج خود بخورد، روز قیامت در شمار انبیا خواهد بود.(21)
در واقع این نوع روایات، قوى ترین انگیزه انسان براى کار و تلاش را تنها تحصیل در آمد تعبیر نمى کند؛ بلکه جهت و زاویه دیگرى از آن را روشن مى سازد وآن توجه به جنبه الهى کار است. در سایه این انگیزه، ماهیت کار و تلاش افزون بر ماهیت فیزیکى، حقوقى، اجتماعى، اقتصادى، جوهره ارزشى نیز مى یابد؛ اما اگرچه کار، صرفاً ویژگى هاى فیزیکى، حقوقى، اجتماعى و اقتصادى داشته باشد، دیگر ماهیت ارزشى ندارد. براى مثال وقتى کارمندى تصور مى کند، باید هشت ساعت در محل کارش حضور داشته باشد تا حقوق بگیرد، به صورت مسلم، انگیزه کافى براى تلاش مضاعف ندارد؛ اما زمانى که کارمند، کار خود را عبادت بداند و درک کند که کارش ارزش مجاهد فى سبیل الله را دارد، در کار خود همت و تلاشى مضاعف خواهد داشت.
بنابراین همان طور که دیده مى شود، در آموزه هاى اسلامى، با نگرش تکلیفى به کار و تلاش و جهاد خواندن آن، انگیزه انجام کار را بالا برده است؛ هم چنان که بابیان احادیث و روایاتى درباب مبارزه با بیکارى، سستى و تنبلى به احیا و تقویت فرهنگ کار مفید وسازنده اقدام کرده است، پس اگر فرهنگ کار و تلاش در جامعه، آن چنان که سیره عملى و گفتارى امامان معصوم(ع) بوده است، نهادینه شود، به صورت یقین پیشرفت و رونق اقتصادى کشور را درپى خواهد داشت.
در آموزه هاى دینى، فقر اقتصادى، معلول پیوند فرهنگ کسالت، بى تحرّکى، تنبلى و ناتوانى است و جامعه اى که فرهنگ کار بر آن حاکم باشد، سرشار از نشاط و آکنده از تحرّک است وهرگز به بیمارى فقر و فساد - که زمینه بسیارى بیمارى هاى مادّى و معنوى، و فردى و اجتماعى است - مبتلا نخواهد شد.
پس به طور کلى مى توان گفت، کار و تلاش، رمز بقاى یک جامعه است و نقشى تعیین کننده و ممتاز در اقتصاد، به ویژه تولید دارد و بیکارى، نه تنها به فرد و جامعه ضربه اقتصادى مى زند، بلکه خطر و ضرر بزرگ تر آن، متوجه آسیب هاى روحى و روانى فرد مى شود، زیرا انسان را از لحاظ حیثیّت و شخصیّت واقعى تنزّل مى دهد و او را از خوشبختى و سعادت محروم مى سازد.

2. نهادینه شدن فرهنگ تقواى کارى

منظور از مفهوم واژه "تقواى کارى"، رعایت حدود شرعى و قانونى کار است. هرکس تا آن جا که براى او مقدور است، به این حدود را مورد توجه کند و در میدان کار آنها را زیر پا نگذارد.(22) تقواى کار رعایت تمام جوانب وابعاد دینى مرتبط با کار و اشتغال، از جمله درستکارى، ایثار و گذشت و کمک به هم نوع، مراقبت بر اعمال و دورى از حرام در معاملات و مناسبات کارى، همچون ربا، دروغ، رشوه و... است.
رعایت اخلاق و روابط انسانى، در تثبیت نهادهاى اخلاقى عملى در جامعه و به عنوان یک حرکت کارساز درپدید آمدن فرهنگ اسلامى وبالابردن بهره ورى کار نقش اساسى دارد؛ براى مثال مى توان با نریختن زباله و کمک به جمع آورى آن، در تسریع روند پاکیزگى و زیبایى شهر، این احساس نوع دوستى وهمیارى را که احساسى والا و مقدس است، ابراز کرد و این گونه، از انجام کار دوباره و اتلاف وقت جلوگیرى کرد.
یکى دیگر از ابعاد رعایت تقواى کارى، به دست آوردن مال از راه حلال و مراقبت بر اعمال در معاملات و مناسبات کارى و پرهیز از انجام حرام، از جمله ربا، رشوه و... است.
رسول اکرم صلى الله علیه وآله وسلم بر این باور بود که »اَلْعِبادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً اَفْضَلُها طَلَبُ الْحَلالِ«؛(23) عبادت خداوند هفتاد جزء است و بهترین آن ها طلب روزى حلال است.
آن حضرت اشتغال به کارهاى حلال را مانند سایر عبادات، بر زن و مرد مسلمان ضرورى دانسته و مى فرماید: »طَلَبُ الْحَلالِ فَریضَةٌ عَلى کُلِّ مُسْلِمٍ و مُسْلِمَةٍ«؛(24) درپى حلال رفتن، بر هر مرد و زن مسلمان لازم است.
در حدیثى از امام صادق(ع) نقل شده است: یک درهم رباخوارى، بدتر از هفتاد بار زنا کردن است که تمام آنها با محارم باشد.(25)
توجه به حلیت، و دقت در کسب درآمد موجب مى شود که در هیچ مرحله اى از مراحل، خیانتى صورت نگیرد و این خود اعتماد را در جامعه تقویت مى کند و موجب اهتمام بیشتر به کار و بالا رفتن کیفیت آن مى گردد.
از روایات امامان(ع) به دست مى آید که چند شغل داشتن، نیز در نظر اسلام چندان پسندیده نیست. امام صادق(ع) در حدیثى مى فرمایند: کسى که توان و همتش را در یک شغل به کار گیرد، خداوند در آن کار یارى اش مى کند و هرکس توان و همتش را در چند شغل به کار گیرد، خداوند او را رها خواهد کرد.(26)
بنابراین رعایت تقوا وپرهیزکارى در کار، نقش مهمى در شکل دادن به رفتار اقتصادى انسان دارد. افزون براین، این انگیزه مى تواند، قواى جسمى و روحى وى را در فعالیت هاى اقتصادى چند برابر کند؛ وموجب کاروتلاش مضاعف و مفید گردد.

3. جریان داشتن فرهنگ احساس تعهد و وجدان کارى

وجدان کارى را مى توان چنین تعریف کرد: "عاملى که موجب مى شود، فرد بدون وجود هیچ کنترل خارجى و به دنبال انگیزه اى درونى کارش را به نحواحسن انجام دهد"؛(27) به عبارت دیگر، "وجدان کارى عاملى است که موجب مى شود، فرد صرف نظر از هر گونه تشویق یا تنبیهى، کارش را به بهترین صورت ممکن انجام دهد".(28) البته روشن است که در فردى که از ایمان برخوردار است، زمینه گسترده ترى براى ایجاد وجدان کارى وجود دارد.
این مفهوم در نهان خود، دو عنصر را به یک نسبت شامل مى شود. یکى امانت و درستکارى و رعایت حدود شرعى و قانونى کار، و دیگرى توان و مهارت کارى؛ وجدان کارى در روابط کارى مى طلبد که نسبت به آن کار، هم درست کار و امین باشد و هم توانمند و با مهارت.
به طور طبیعى، هر مقدار که فرد مهارت بیشترى، با حفظ امانت و درستکارى داشته باشد، خدمت بیشترى را به جامعه ارائه مى کند، چرا که وجدان کارى واحساس تعهد در فرد، او را از هدردادن و بطالت وقت و فرار از کار و عدم ارائه کار مفید باز مى دارد.
درحدیث است که »ان الله تعالى یحب اذا عمل احدکم عملاً یتقنه«؛(29) خداوند دوست دارد، اگر کسى کارى را انجام مى دهد، آن را درست انجام دهد.
در روایت دیگرى آمده، هرکس کارى رابرعهده بگیرد وآن رابه درستى انجام ندهد، پیش خدامدیون است.
نیز آمده است: »قیمة کل امرءٍ ما یحسنه«.(30) ارزش هر فردى به اندازه حسن و درستکارى اوست.
درآموزه هاى نبوى، خدا دوست دار کسى است که کار و تلاش را خوب به پایان برساند. (31)
کارمفید به عنوان یک خدمت به جامعه، به هرمقدار و میزان، پسندیده و مورد تقدیراست.بنابراین،هرکس به هرمقدار که مى تواند از این طریق به جامعه کمک کند، حتى اگر به مقدار ناچیزباشد، نباید فروگذار کند، زیرا محرومیت از همین مقدار کم، خود موجب ضرر و محرومت جامعه مى گردد.
رعایت این نکته درسطح جامعه موجب ظهور و بروز استعدادها و سرمایه هاست. اگر این امر، مبناى عملکرد نظام اقتصادى یک جامعه باشد، بى تردید، بهره برداى از برکات مادى و معنوى آن، و بهره مند شدن آحاد جامعه، نتیجه مورد انتظار آن خواهد بود.
رسول اکرم (ص)مى فرمایند: »قدر الرجل على قدر همته«؛(32) ارزش هر فرد، به اندازه همت اوست.
حضرت على(ع)، محبوب ترین فرد نزد خدا را کسى مى داند که براى مردم مفیدترین باشد.

4. بى توجهى به شکل کار وتوجه واقعى به اصل وارزش مدارى آن

برخلاف برخى جوامع که بین اشکال کار یدى و فکرى، تمایزاتى قائل شده اند وکارهاى یدى و فیزیکى فاقد ارزش بوده و معمولاً این فعالیت ها وکارها به اقشار پایین جامعه واگذار مى شده است،(33) در ادیان الهى و آسمانى، به ویژه دین اسلام، به کار و فعالیت و به خصوص کارهاى فیزیکى توجه فراوان مى شده است.
درسیره و سنت عملى امامان معصوم(ع)، اشتغال به اصل کار مفید بوده، و هرگز شکل کار مطرح نبوده است. در نظر ایشان، مکانت و موقعیت ممتاز اجتماعى، هیچ گاه با اصل کار کردن یا کار براى دیگران انجام دادن، تنافى نداشته است. فرهنگ کارمبتنى بر آموزه هاى دینى مى طلبد که موقعیت اجتماعى افراد، کار و تلاش را این گونه طبقه بندى نکنند که این نوع تلاش با موقعیت او سازگارى دارد و آن نوع دیگر ناسازگار است، بلکه در نگرش جامعه، موقعیت اجتماعى نباید نسبت به انواع کار حساسیت منفى داشته باشد. هر کار مفید و سازنده اى عزت و احترام اجتماعى را به دنبال داشته باشد و هیچ نوع کار سازنده اى با موقعیت و جایگاه اجتماعى افراد، ناسازگار تلقى نگردد.
پیامبر اکرم(ص) پیش از بعثت، گوسفندچرانى مى کرد و با مال و سرمایه خدیجه علیها السلام تجارت مى کرد.(34)
حضرت رسول(ص) مى فرماید: خداوند بنده باایمان پیشه ور را دوست دارد و هیچ یک از شما غذایى گواراتر از دسترنج خود نخورده است.(35)
در زمینه احترام و بزرگداشت کار و تلاش مفید و سودمند، حضرت رسول(ص)، تنها به تمجید و تعریف نپرداخته است. بلکه دستى را مى بوسد که از کار ورم کرده و پینه بسته است و مى فرماید: این دستى است که خدا و پیامبرش آن را دوست دارند.(36)
افزون بر پیامبر اسلام(ص) امامان معصوم(ع)، هر کدام به کار و فعالیت مى پرداختند. حضرت على(ع) در طول عمر خویش، علاوه بر رسالت زمامدارى و امامت به، کارهاى زراعت و باغبانى مى پرداخت و درآمد آن را صرف فقرا و یتیمان و اقشار پایین جامعه مى کرد.
ایشان در مورد اهمیت و ارزش کار و تلاش مى فرماید: کشیدن سنگ هاى گران از قله هاى کوه، نزد من از کشیدن منت دیگران محبوب تر است. مردم به من مى گویند: کار براى تو عیب است و حال آن که عیب آن است که انسان دست سئوال نزد مردم دراز کند.(37)
با توجه به رفتار و سیره عملى امامان(ع) که مکانت و موقعیت ممتاز اجتماعى، هیچ گاه با اصل کار کردن تناقض و تنافى نداشته است. اصل مهم در کار، مثبت و سازنده بودن است و از این جهت مى تواند، اسوه و الگوى گویاى کار مفید براى جامعه اسلامى باشد.
اما متأسفانه در سال هاى اخیر، با رواج فرهنگ سرمایه دارى در کشور، آن هم ازکثیف ترین نوع سرمایه دارى، یعنى سرمایه دارى تجارى (نه سرمایه دارى صنعتى) که بردلالى و واسطه گرى و ربا و نزول خورى و زندگى انگلى متکى است، شرایطى پیش آمد که کار و کارگرى در اذهان عمومى ننگ و عار قلمداد شده و از اعتبار و منزلت پایینى برخوردار است و پشت میزنشینى کار و شغل آبرومند محسوب مى شود. به بیان دیگر، افراد بیش از آنکه به فکر تولید و کار و کارآفرینى باشند، کارکردن بى دردسر در یک نهاد دولتى یا بنگاه اقتصادى را ترجیح مى دهند. از این رو، باید کوشید فرهنگ اسلامى و دینى، جایگزین این دیدگاه غلط که در لایه هاى اجتماع رسوخ کرده،گردد.

نتیجه گیرى

بر اساس مطالب و مباحث پیش گفته، مى توان چنین نتیجه گرفت که در اندیشه اسلامى و سیره امامان معصوم(ع) کار و تلاش و پرهیز از بطالت و سستى و تنبلى، از مباحث مهم محسوب مى شود. با توجه به رفتار و سیره عملى امامان(ع) مکانت و موقعیت ممتاز اجتماعى، هیچ گاه با اصل کار کردن تناقض و تنافى ندارد و اصل مهم،کار مثبت،مفید و سازنده بوده است که اسوه و الگوى مناسبى براى جامعه اسلامى است و چنان چه بر بستر عزم و اراده افراد سایه گستراند، آن ها را در دستیابى به اهدافشان یارى مى رساند ودرگستره جامعه موجب بالابردن بهره ورى کار مى گردد.
از این رو باید بحث احیاى فرهنگ کار، همراه با ترویج و بسط آموزه هاى ناب دینى و فرهنگى به صورت جدى دنبال گردد و با رعایت اخلاق و روابط انسانى در جامعه و نهادینه کردن فرهنگ تقوا و وجدان کارى و اصلاح مدیریت وتوانمندسازى افراد، خلاء حضور این فرهنگ ناب در بین جامعه پر شود. لذا براى اینکه در جامعه کار مضاعف صورت گیرد، باید ابتدا اراده تغییر در تک تک افراد حاصل شده و هرکس خود تلاش کند تا به مرور زمان، فرهنگ بى مسئولیتى و کم کارى از جامعه رخت بربندد، به عنوان یک ناهنجار شناخته شده وهنجار "کار و تلاش" - چنان که در آموزه هاى دینى آمده است - در لایه ها و سطوح مختلف، به صورت عملى به یک ارزش ملى تبدیل شود.
در پایان باید متذکر شد که ترویج و توسعه فرهنگ کار، نیازمند بسیج عمومى و مردمى، دستگاه هاى اجرایى و نهادهاى دولتى و غیر دولتى و... است تا بتوان با همکارى و همدلى همه افراد، به سوى رشد و بالندگى، و پیشرفت روزافزون رهسپار گشت.
منابع و کتابنامه
× قرآن، ترجمه مکارم شیرازى
× نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، انتشارات پارسایان، قم، 1379.
3. اصفهانى، راغب، مفردات الفاظ قرآن، تحقیق صفوان، عدنان داوودى، بیروت انتشارات دارالاسلامیة 1992 م.
4. آلن بیرو، فرهنگ علوم اجتماعى، ترجمه باقر ساروخانى،تهران، انتشارات کیهان، 1367
5. توانائیان فرد، حسن، تئورى ارزش کار، بى جا، انتشارات بینش، 1357
6. ساروخانى، باقر، فرهنگ علوم اجتماعى، تهران، انتشارات مؤسسه کیهان، 1370
7. شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 5 و ج 14، تهران، انتشارات مکتب الاسلامیه، تصحیح ربانى شیرازى، 1384 ه. ق
8. فرهنگ، منوچهر، فرهنگ بزرگ علوم اقتصادى، جلد اول، نشر البرز، 1371.
9. قریشى، شریف، کار و حقوق کارگر، بى جا، انتشارات دارالکتب الاسلامیه شیخ محمد آخوندى، 1344.
10. مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، ج 10، تهران، انتشارات مکتب الاسلامیه، 1366.
11. هدایتى زاده، نجف، فرهنگ کار مدخلى برکار در اسلام ازدیدگاه جامعه شناختى، قم ، موسسه انتشارات ائمه (سلام الله علیهم)، 1377
12. دهخدا،على اکبر،فرهنگ فارسى دهخدا، تهران، شرکت چاپ افست گلشن، خرداد1343
13. آراسته خو، محمد، فرهنگ اصطلاحات علمى و اجتماعى، تهران، انتشارات چاپخش1381
16. حسینى زبیدى، سید محمد مرتضى، تاج العروس فى جواهر القاموس، انتشارات دار الهدایه، 1289 ه.ق
17. نظرى حسن، کاروتولید، به سفارش کانون اندیشه جوان، تهران، موسسه فرهنگى دانش واندیشه معاصر، 1381
18. گولد جولیوس، ل. کولب ویلیام، فرهنگ علوم اجتماعى، ترجمه مصطفى ازکیا ودیگران، تهران، مازیار، 1376.
20. توسلى غلامعباس، جامعه شناسى کاروشغل، تهران، سمت، 75.
21. پاینده،ابوالقاسم، نهج الفصاحه، سخنان و خطبه هاى رسول مکرم اسلام، تصحیح و تنظیم: عبد الرسول پیمانى؛ محمد امین شریعتى، اصفهان، انتشارات خاتم الانبیا، چ4، 1385.
22. مرتضى فرید، الحدیث: روایات تربیتى از مکتب اهل بیت (ع)، ج 2، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1366، چ 2.
23. جرداق، جر، امام على علیه السلام صداى عدالت انسانى، ج1، ترجمه سیدهادى خسرو شاهى، قم، نشر خرم، چ3، 1376.
24. آمدى،عبدالواحد،غررالحکم ودررالکلم،قم،انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، 1366.
25. کلینى، الکافى، ج 5 و4 و2، تهران، دارالکتب اسلامیه، 1365.
26. نظرى، حسن، مقاله کار، اشتغال و تولید در آیینه نهج البلاغه، سایت حوزه.نت

پی نوشت ها :

1. راغب اصفهانى، مفردات الفاظ قرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودى، ص 587.
4. آلن بیرو، فرهنگ علوم اجتماعى، ص 115 ترجمه باقر ساروخانى توماس سووه، ترجمه م.آزاده، فرهنگ اصطلاحات اجتماعى و اقتصادى، ص 124.
5. منوچهر فرهنگ، فرهنگ بزرگ علوم اقتصادى، ص 1145 ج اول.
4. بروس کوئن، جامعه شناسى کارو شغل، ترجمه غلام عباس توسلى، ص 10.
7. شریف قریشى، کار و حقوق کارگر، ص 52 به نقل از موجز در علم اقتصاد ج 1 ص 48.
8. باقر ساروخانى، فرهنگ علوم اجتماعى ص 792.
9. شریف قریشى، همان ص 53.
10. نجف هدایتى زاده، فرهنگ کار، همان ص 20.
9. ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه: سخنان و خطبه هاى رسول مکرم اسلام، ص 415، ح 2796.
10. همان، ص 10.
11. بروس کوئن،همان، ص 59.
12. همان، ص 61.
13. احمد فرسار،جامعه شناسى، ص 144.
14. همان، ص 148.
15. حسن نظرى همان.
16. شیخ مفید،الارشاد، ج 1، ص 298.
17. آمدى، غررالحکم، ح 8113، ص 357.
18. کلینى: ج5، ص 86.
19. مرتضى فرید، الحدیث: روایات تربیتى از مکتب اهل بیت (ع)، ج 2، ص 8.
20. کلینى،کافى،ج5، ص 88.
21. پاینده، نهج الفصاحه، ص 8.
22. حسن نظرى، مقاله کار، اشتغال و تولید، سایت حوزه.نت.
23. پاینده، نهج الفصاحه، ص 10.
24. مرتضى فرید، الحدیث: روایات تربیتى از مکتب اهل بیت (ع)، ج 2، ص 8.
25. کلینى، کافى، ج 5، ص 187.
26. ج2، ص 246.
27. محمد آراسته خو، فرهنگ اصطلاحات علمى و اجتماعى، ص 1125.
28. جولیوس گولد، ل. کولب ویلیام، فرهنگ علوم اجتماعى، ص 342.
29. پاینده،نهج الفصاحه، ص 416.
30. محمد دشتى،نهج البلاغه، حکمت 122.
31. ان الله یحب من العامل اذا عمل ان یحسن.
32. همان، 1627، ص 93.
34. شریف قریشى،همان، ص 5 و 6.
35. جرجرداق، امام على علیه السلام صداى عدالت انسانى، ج1، ترجمه سیدهادى خسرو شاهى، قم، نشر خرم، چ3، 1376، ص 172.
36. در روایت است وقتى که پیغمبر اکرم (ص) ازجنگ تبوک برمى گشتند،(سعد) یکى از انصار به استقبال ایشان آمد و با وى مصافحه کرد. حضرت دیدند که دست هاى او زبر و خشن شده و پینه بسته است، از وى سوال فرمودند چه کار کردى که دست هایت این قدر خشن شده است؟ سعدعرض کرد یا رسول الله(ص)... زیاد بیل زده ام. چون مجبور بودم براى نان زن و بچه ام کار کنم.حضرت دست هاى سعد را گرفتند و بوسیدند وفرمودند: این دستى است که در آتش نخواهد سوخت. جرجرداق، همان، ص 172.

منبع ماهنامه پگاه حوزه شماره 2

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط