نظرات علامه طباطبایی درباره ادیان و انبیاء گذشته (1)

- خداوند، تمام ادیان و شریعتها را که به حضرت نوح سفارش، و به شما [پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم] وحی، و به حضرت ابراهیم، موسی و عیسی سفارش نموده، همگی را برای شما [پیروان دین اسلام] تشریع نموده است.
دوشنبه، 4 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نظرات علامه طباطبایی درباره ادیان و انبیاء گذشته (1)
 نظرات علامه طباطبایی درباره ادیان و انبیاء گذشته(1)

نویسنده: محمدحسین رخ شاد



 

 


آیا حضرت آدم علیه السلام دارای دین و شریعت بوده است؟

س 1- آیا حضرت آدم علیه السلام دارای دین و شریعت بود؟
ج- خیر، دین و شریعت از زمان حضرت نوح علیه السلام شروع شده است، چنانکه آیه شریفه زیر بیانگر آن است. خداوند سبحان می فرماید:
«شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصّی بِهِ نُوحاً، وَ الَّذی اَوْ حَیْنا اِلَیْکَ، وَ ما وَصَّیْنا بِهِ ابراهیمَ وَ مُوسی وَ عیسی.» (شوری: 13)
- خداوند، تمام ادیان و شریعتها را که به حضرت نوح سفارش، و به شما [پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم] وحی، و به حضرت ابراهیم، موسی و عیسی سفارش نموده، همگی را برای شما [پیروان دین اسلام] تشریع نموده است.
زیرا آیه در مقام امتنان به این امّت است و بیانگر آن است که شریعت محمدیه صلی الله علیه و آله و سلم جامع تمام شرایع گذشته است، و اینکه شرایع الهی که توسّط وحی به مردم رسیده عبارت است از شریعت حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسی علیه السلام و حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم است. و اگر شریعت دیگری هم می بود ذکر می شد تا جامعیّت این دین نسبت به آن نیز ثابت شود؛ و لازمه این معنی آن است که پیش از شریعت حضرت نوح علیه السلام، هیچ شریعتی (به معنی قوانین حاکم بر جامعه انسانی که رافع اختلافات امور اجتماعی آنها باشد) نبوده است؛ زیرا اوّلین شریعت در این آیه شریفه «ما وَصّی بِهِ نُوحاً» است که مقصود از آن همان شریعت حضرت نوح علیه السلام می باشد.

مردم پیش از حضرت نوح علیه السلام از چه دین و شریعتی پیروی می کردند؟

س 2- مردم پیش از حضرت نوح علیه السلام از چه دین و شریعتی پیروی می کردند؟
ج- از زمان حضرت آدم علیه السلام تا زمان حضرت نوح علیه السلام زندگی نوع انسانی بسیار ساده بوده، همگان با هم متّحد و متّفق بوده اند و اختلاف مهمّ-اعمّ از اختلاف در زندگی مادّی و اختلاف در مذاهب، آراء، افکار و عقاید-میان آنان نبوده است. (1)
س 3- پس حضرت آدم علیه السلام و پیروان او چه دینی داشته اند و به چه دینی عمل می کردند؟
ج- دارای یک سلسله عقاید کلّی و مجموعه ای از اخلاقیات بوده اند.

نماز در شریعت حضرت ابراهیم علیه السلام

س 4- آیا حضرت ابراهیم-علی نبیّنا و آله و علیه السلام-نیز نماز می خوانده است؟
ج- بله، حضرت ابراهیم علیه السلام نیز نماز می خوانده است.
س 5- خداوند می فرماید:
«وَ قالُوا کُونُوا هُوداً اَوْ نَصاری تَهْتَدُوا، قُلْ: بَلْ مِلَّهَ ابْراهیمَ حَنیفاً، و ما کانَ مِنَ الْمُشرِکینَ.»
- و [اهل کتاب] گفتند: یهودی یا مسیحی باشید، تا هدایت یابید. بگو: نه، بلکه بر آیین ابراهیم حقّ گرا هستیم، و او از مشرکان نبود.
آیا از جمله «بَلْ مِلَّهَ ابْراهیمَ حَنیفا» می توان استفاده کرد که حضرت ابراهیم علیه السلام بر حضرت موسی و عیسی علیه السلام یک نوع فضیلت و برتری داشته است؟
ج- فضیلت استفاده نمی شود. در دین حضرت ابراهیم علیه السلام حجّ بود؛ چنانکه خداوند متعال می فرماید به او گفتیم که اعلام کند:
«وَ اَذِّنْ فِی النّاسِ بِالْحَجِّ...»(حجّ:27)
- و در میان مردم برای ادای حجّ بانک برآور...
ولی دین حضرت موسی و عیسی علیه السلام حج نداشت.

حجّ در زمان حضرت آدم علیه السلام و شریعت حضرت ابراهیم علیه السلام

س 6-آیا حضرت آدم علیه السلام، هیچ شریعت از آن جمله حجّ را نداشته است؟
ج- دلیلی بر آن نداریم، فقط روایاتی داریم راجع به اینکه حضرت آدم علیه السلام خیمه ای را که در جایگاه بیت الله الحرام فعلی بوده زیارت نموده، و خدای متعال در طوفان حضرت نوح علیه السلام آن خیمه را برچیده و بالا برده است.(2)
س 7- در روایتی که شاید «زراره» آن را نقل کرده، بعد از آنکه چهل هزار مسأله از مسائل حج بیان می شود، راوی از علت کثرت مسایل مربوط به حجّ با اینکه حجّ یک عمل عبادی است که در هر سال یک بار انجام می گیرد. بلکه بر هر فرد یک بار در طول عمرش اگر شرایطش موجود باشد واجب می گردد، می پرسد. و حضرت در جواب می فرماید:
«بَیْتٌ یُزارُ قَبْلَ آدَمَ بِاَلفَیْ عامٍ...»(3)
- خانه خدا، دو هزار سال پیش از حضرت آدم علیه السلام زیارت می شده است.
از این روایت استفاده می شود که خانه کعبه از دیر زمان حتی پیش از حضرت آدم علیه السلام وجود داشت و مورد طواف قرار می گرفته و زیارت می شده است.
ج- پیش از حضرت آدم علیه السلام چه کسی زیارت می کرده است؟! حتماً ملائکه با جنّیان بوده اند، و روایت مذکور نیز شاهد است بر اینکه ظاهر خانه کعبه و بیتی که حضرت ابراهیم به کمک فرزندش حضرت اسماعیل علیه السلام بنا کرده، منظور نیست، چنانکه مقصود از حدیثی که می فرماید: «بیت معمور محاذِی کعبه در آسمان است»(4) قطعاً مراد این نیست که با آجر ساخته اند.
بنابراین، منظور از بیتی که «یُزارُ قَبْلَ آدَمَ بِالْفَی عامٍ» کعبه فعلی نیست، زیرا این بنا را حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل علیه السلام بنا نموده اند. خداوند متعال می فرماید:
«وَ اذْ یَرفَعُ ابْراهیمُ القَواعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَ اسماعیلُ»(بقره: 127)
و [به یاد آور] آن هنگام را که حضرت ابراهیم به کمک حضرت اسماعیل پایه های خانه [خدا] را بالا می بردند.
نظیر این درباره «حجرالاسود» نیز وارد شده است که مَلَک و ‍«اَصْفی مِنَ الدُّرْ»:(با صفاتر از مروارید) و یا «کانَتْ دُرَّهً بَیْضاءً»(5)(چونان مروارید سپید) بوده که خداوند متعال آن را از بهشت نازل کرده است.
بر این پایه، این خانه خدا در زمان حضرت آدم علیه السلام و قبل از ایشان نبوده است بلکه در جای آن یک نوع خیمه ای بوده است.
س 8- پس این آیه شریفه را چگونه تفسیر می کنید که می فرماید:
«رَبَّنَا، اِنّی اَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتی بِوادِ غَیْرِ ذی زَرْع عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ.»(ابراهیم: 37)
- پروردگارا! من برخی از ذریّه ام را در وادی و دره خشک نزد خانه محترم تو سکونت دادم.
آیا از این بیان حضرت ابراهیم علیه السلام که می فرماید: «عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ»؟ استفاده نمی شود که پیش از ایشان بیت وجود داشته است!!
ج- بنای بیت بعد از بزرگ شدن حضرت اسماعیل علیه السلام و به کمک ایشان صورت گرفت، و اسکان ذریّه بعد از بنای بیت بوده است، بنابراین معنای آیه شریفه این می شود که «اَسْکُنْتُ ذَریَّتی بِوادٍ غَیْرِ ذی زَرْعٍ بَعْدَ بِناءِ الْبَیتِ وَ عِنْدَ الْبَیْتِ.» (ذریّه ام را در وادی لم یزرع و خشک بعد از بنای بیت، و در کنار بیت ساکن گردانیدم.)
لذا حضرت ابراهیم علیه السلام یک دعا قبل از بنای بَلَد نموده که خداوند متعال از زبان او می فرماید:«رَبِّ اجْعَلْ هذَا بَلَداً آمِناً.»(بقره: 126)
- پروردگارا! اینجا را آبادی ایمن قرار ده.
و دعای دیگری بعد از آبادی بلند نموده، آنجا که گفت:
«رَبِّ اجْعَلْ هَذا البَلَدَ آمِناً.» (ابرهیم:35)
- پروردگارا، این آبادی را ایمن قرار ده.
دلیل اینکه دعای دوم بعد از آبادانی بلد بوده آن است که لفظ «البَلَدَ» در آیه دومّ با الف و لام عهد ذکر شده است.

حجّ در شریعت حضرت موسی و عیسی علیه السلام

س 9- آیا در شریعت حضرت موسی و عیسی علیه السلام نیز حج بود؟
ج- خیر، در شریعت آنها حج نبود، در عین حال خداوند به حضرت ابراهیم علیه السلام می فرماید:«وَ اَذِّنْ فِی النّاسِ بِالْحَجِّ...»(حجّ: 27)
- و در میان مردم برای ادای حجّ بانگ برآور...
و آن حضرت مردم را به حجّ دعوت نمود و اعمال حجّ را به آنها یاد داد و آنها از بنی اسرائیل نبودند.
توضیح آنکه میان طایفه «جُرهُمْ» که از «یَمَن» به «مکّه» آمده بودند و میان یک دسته اولاد حضرت اسماعیل علیه السلام که موحّد و متدیّن به دین حضرت ابراهیم علیه السلام بودند، فرماندهی «عَمروبن لُحی» جنگ سختی درگرفت، و طایفه «جُرهم» از آنها شکست خورد و حکومت و سیادت مکه به دست رئیس فرزندان اسماعیل علیه السلام «عَمروبن لُحی» افتاد. بعد بیمار شد و به دستور پزشکان برای تغییر آب و هوا به «شام» رفت و تحت تأثیر شامیان که بت پرست بودند، بت پرست شد و بُتِ «هُبل» را با خود به مکّه آورد و بالای کعبه نصب نمود و مردم را به بت پرستی دعوت کرد و تمام اهل حجاز که تا آن زمان موحّد رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بر اساس روایات ما(6)، همواره موحّد بودند و موحّد باقی ماندند.
س 10- آیا خود حضرت موسی و عیسی علیه السلام حج بجا آورده اند؟
ج-وقتی حضرت موسی علیه السلام نزد شعیب علیه السلام و به «مَدْیَن» آمد، در میان آنها حجّ بود، لذا حضرت شعیب علیه السلام در کلام خود به حضرت موسی علیه السلام از هشت سال، به «ثَمانِیَ حِجَجٍ» تعبیر نموده و می فرماید:
«اِنِّی اُریدُ اَنْ انْکَحَکَ اِحْدَیَ ابْنَتیَّ هاتَیْنِ عَلی اَنْ تَاجُرَنی ثَمانِیَ حِجَجٍ.»(قصص: 27)
- من می خواهم یکی از این دو دختر خود را به نکاح تو درآورم، تا در برابر آن هشت حج [سال] برای من کار کنی.
در روایتی آمده است: «حضرت موسی علیه السلام حجّی به جا آورد در حالی که سوار بر شتر سرخی بود و لبیّک می گفت». (7)
س 11- آیا منظور از «اَنْ تاجُرْنی ثَمانِیَ حِجَجٍ» این است که هشت حجّ برایم انجام دهی؟
ج- خیر، حجّ بجا آوردن نبود، بلکه منظور این است که هشت سال اجیر او باشد و گوسفندهایش را بچراند.

چگونگی حجّ مشرکان

س 12- آیا مشرکان، در اعمال حجّ خود، رَمی جَمَرات نیز داشتند؟
ج- حجّی شبیه به حجّ حضرت ابراهیم علیه السلام داشتند، به عرفات و مشعر می رفتند و طواف نیز می کردند؛ ولی معلوم نیست که تمام جزئیات آن را داشته اند.

معنای «اُولُوا العَزْم»

س 13- واژه «اُولُوا الَعَزْم» به چه معناست؟
ج- «عزم» به معنای عزیمت، یعنی حکم و شریعت، و «اُولُوا العزم» به معنای صاحبان شریعت است. البته «عزم» به معنای تصمیم نیز آمده که در اینجا یعنی تصمیم بر صبر بر تکذیب و اذیّت. و «اُولوا العزم» یعنی پیامبرانی که تصمیم بر شکیبایی در برابر تکذیب و اذیّت امت خود داشتند.
در روایتی از حضرت رضا علیه السلام وارد شده که هر پیغمبر اولوا العزم دارای کتاب و شریعت بوده، و پیغمبرانی که بعد از او می آمدند تابع کتاب و شریعت او بوده اند تا اینکه پیغمبر اولوا العزم دیگر با کتاب و شریعت تازه می آمد و در زمان آن پیغمبر و نیز پیغمبران بعد از او تا اولوا العزم دیگر به آن کتاب و شریعت عمل می شد. (8)

تعداد پیامبران اولوا العزم

س 14- تعداد پیامبران اولوا العزم و صاحب کتاب و شریعت چند نفر بوده است؟
ج- پنج پیغمبر اولوا العزم داریم که عبارتند از حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسی علیه السلام و حضرت محمّد بن عبدالله علیه السلام. خداوند متعال می فرماید:
«شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدّینِ ما وَصّی به نُوحاً والَّذی اَوْحَینا اِلَیکَ وَ ما وَصَّینا بِهِ ابْراهیمَ وَ موسی و عیسی.»(شوری: 13)
- خداوند، تمام ادیان و شریعتها را که به حضرت نوح سفارش، و به شما [پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم] وحی، و به حضرت ابراهیم، موسی و عیسی سفارش نموده، همگی را برای شما [پیروان دین اسلام] تشریع نموده است.

نژاد پیامبران علیهم السلام

س 15- آیا حضرت شعیب علیهم السلام عرب بود؟
ج- بله، عرب بود، و «مَدْین» نیز از شهرهای عربی بود، و حضرت صالح و حضرت شعیب علیه السلام هر دو انبیای عرب هستند.
س 16- آیا این سخن درست است که پیامبران علیهم السلام یا از بنی اسرائیل بودند یا از عرب؟
ج- این مطلب در قرآن ذکر نشده است. از آیه شریفه «وَ‌ما اهْلَکْنا منْ قَرْیَهٍ اِلّا لَها مُنْذِرونَ» (شعراء: 208)؛ (و هیچ امتی نبوده مگر اینکه در آن ‍[پیامبر] بیم دهنده ای بوده است.) برمی آید که در هر آبادی، پیغمبر نذیر و بیم دهنده بوده است، و یونان و چین نیز یقیناً در سابق بوده اند لذا طبق این آیه شریفه در میان آنان نیز پیغمبر بوده است.

مباحثی درباره خلقت و ... حضرت آدم علیه السلام

س 17- خداوند متعال می فرماید:
«اِنَّ اللهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ ابراهیمَ وَ آلَ عِمْرانَ، عَلَی العالَمین، ذُرّیهً بَعْضَها مِنْ بَعْضٍ.» (آل عمران: 33 و 34)
- به یقین، خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر مردم جهان برتری داده است، فرزندانی که بعضی از آنان از نسل بعضی دیگرند.

آیا از این آیه شریفه، نبوت حضرت آدم علیه السلام استفاده می شود؟

ج-در آیه شریفه «آلَ ابراهیمَ وَ آلَ عِمْرانَ» نیز آمده است، آیا آنان هم پیامبر بوده اند؟!
س 18- آیا حضرت آدم علیه السلام پیش از این عالم، در بهشت بود؟ به چه دلیل؟
ج- در بهشت برزخی بود، نه در بهشت خُلدْ؛ به دلیل بیرون آمدن او از آنجا؛ زیرا هر کس در بهشت خُلد وارد گردد، در آنجا مُخلَّد بوده و از آن بیرون نمی آید.
س 19- آیا صدور معصیت از حضرت آدم علیه السلام در بهشت ممکن بود؟
ج- مخالفت حضرت آدم علیه السلام مخالفت با امر ارشادی بود، نه امر مولوی تا معصیت صدق کند؛ زیرا در آنجا تکلیف نبود و هنوز دین تشریع نشده بود، و دین بعد از هبوط حضرت آدم علیه السلام تشریع شد، چنانچه خداوند متعال می فرماید:
«قُلْنا اهْبِطُوا مِنْها جَمیعاً، فَاِمَّا یَاْتِیَنَّکُم مِنّی هُدیً، فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوفٌ عَلَیْهِمْ، وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» (بقره: 38)
- گفتیم: جملگی از آن فرود آیید، پس اگر از جانب من شما را هدایتی رسد، آنان را که هدایتم را پیروی کنند، بر ایشان بیمی نیست، و غمگین نخواهند شد.
س 20- معنای این سخن که «حضرت آدم علیه السلام در بهشت مثالی بود» چیست؟
ج- بهشت برزخی مانند مشاهده کردن انسان موجودات را در خواب، و نظیر خیال است.
س 21- آیا گندم خوردن برای حضرت آدم علیه السلام کار بدی بوده است؟
ج- حضرت آدم علیه السلام از خوردن آن نهی شده بود، ولی آن را خورد.
س 22- آیا بهشت مثالی برزخی روی همین زمین بود؟
ج- این را نمی توان گفت؛ چون در آیه شریفه آمده است که به آنها دستور هبوط داده شد. خداوند سبحان می فرماید:
«قُلْنَااهْبِطُوا مِنْها جَمیعاً...»(بقره: 36 و 38. و نیز ر.ک: اعراف: 24)
- گفتیم: همگی از بهشت فرود آیید.
حضرت آدم علیه السلام از آسمان به کوه «سرندیب» واقع در هند هبوط کرد.
س 23- آیا حضرت آدم علیه السلام از اوّل در بهشت مثالی بود؟
ج- نخست حضرت آدم علیه السلام ساخته شد و در او روح دمیده شد و زنده گردید، بعد ارواح وارد بهشت مثالی شدند، و در آنجا امر و نهی شدند، بعد از آنجا بیرون شدند و هبوط کردند.
س 24- خود ایشان خلق شد؟
ج- خداوند ایشان را از تراب تسویه نمود و درست کرد.
س 25- چگونه تسویه و خلق شد؟
ج- خدای تعالی جسدی از گل تسویه کرد، بعد از مدّتی روح به او تعلّق گرفت، و به نفخ روح زنده شد، و همچنین حضرت حوّا علیهم السلام نیز این گونه خلق شد، بعد مأمور شدند داخل بهشت شوند و به آنها نصیحت شد که مبادا نزدیک بوته گندم شوید، و از چیزهای دیگر هر چه می خواهید بچینید و بخورید، ولی شیطان آنها را وسوسه و اغوا کرد، و از سرای پُرنعمتی که بودند بیرونشان آورد.
س 26- حضرت آدم علیه السلام چگونه معصیت و نافرمانی کرد؟
ج- معصیت نکرد، زیرا معصیت مبتنی بر عالم ماده است، و در عالم مثال معصیت کردن معنی ندارد.
س 27- مگر مخالفت حضرت آدم علیه السلام مخالفت با امر مولوی خداوند سبحان نبود؟
ج- مخالفتی در میان نبود، این عالم حسّ و مادّه است که انسان سر دو راهی قرار می گیرد و ممکن است مخالفت، و یا اطاعت کند.
س 28- آیا حضرت آدم علیه السلام از عالم عقل، به عالم مثال و بعد به عالم مادّه انتقال کرد؟
ج- از ظاهر قرآن نمی شود این گونه استفاده کرد.
س 29- آیا اگر کسی که در بهشت مثالی قرار داشته و مثالی باشد، امکان دارد به او گفته شود، «به زمین و عالم مادّه هبوط کن»؟
ج- امکان ندارد موجود مثالی در عین حال که مثال است، به عالم پایین تر هبوط کند و به عالم ماده فرود آید؛ و خود مثال هم نمی شود که مادّه بشود.
س 30- حضرت آدم علیه السلام چقدر در بهشت ماند؟
ج- بر اساس روایات «شش ساعت» در بهشت بود. (9)
س 31- مقصود از ظلم در آیه شریفه «وَ لا تَقْرَّبا هِذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُوناَ مِنَ الظّالِمینَ.» (بقره: 35، و اعراف 19):(و به این درخت نزدیک نشوید، تا مبادا از ستمکاران گردید.) چیست؟
ج- ظلم به نفس.
س 32- مقصود از «فَاخْرَجَهُما مِمّا کانَا فیه» در ایه شریفه «فَازَلَّهُما الشَّیطانُ عَنْها، فَاخْرَجَهُما مِمّا کانا فیهِ»(بقره: 35): (پس شیطان هر دو را از آن بلغزانید، و از آنچه در آن بودند، به درآورد). چیست؟
ج- یعنی از نعمتی که بودند، بیرون کرد.
س 33- مخاطب آیه شریفه «قُلْنا اهْبِطُوا مِنْها جَمیعاً»(بقره: 36 و 38، اعراف: 24) چه کسانی هستند
ج- آدم و حوّا علیهم السلام و شیطان، یا آدم و حوّا و ذرّیه آدم.
س 34- آیا آدم و حوّا علیه السلام با مخالفت نهی «لا تَقْرَبا هِذِهِ الشَّجَرَهَ» با تکلیف مولوی مخالفت نموده و عصیان کردند؟
ج- خیر، مخالفت تکلیف در آنجا نبود و اساساً تکلیف و دین بعد از هبوط آنها بود. خداوند متعال می فرماید.
«قُلْنا اهْبِطُوا مِنْها جَمیعاً، فَامَّا یَاتِیَّنَکُمْ مِنِّ هُدیً، فَمَن تَبِعَ هُدایَ فَلا خوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»(بقره: 38)
- گفتیم: جملگی از آن فرود آیید، پس اگر از جانب من هدایتی به شما رسد آنان که هدایتم را پیروی کنند. بر ایشان بیمی نیست و غمگین نخواهند شد.
در سوره طه نیز می فرماید:
«قالَ اْهبِطا مِنْها جَمیعاً، بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ، فَاِمَّا یَاتِیَنَّکُم مِنّی هُدیً، فمن اتَّبَعَ هُدایَ، فَلا یَضِلُّ وَ لا یَشْقی؛ وَ مَن اَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَانَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ القِیمه اعْمی.»
(طه: 123 و 124)
- فرمود: همگی از آن فرود آیید، در حالی که بعضی از شما دشمن بعضی دیگر است. پس اگر برای شما از جانب من رهنمودی رسد، هر کس از هدایتم پیروی کند، نه گمراه می شود و نه تیره بخت. و هر کس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت زندگی تنگ (و سختی) خواهد داشت. و روز رستاخیز او را نابینا محشور می کنیم.
منظور از «هُدایَ» در این دو آیه شریفه همان دین است، و دین به طور فشرده در این دو آیه است که اگر انسانها از آن اطاعت کنند و متابعت نمایند، و مقرّّب و بهشتی؛ و اگر معصیت کنند محروم خواهند بود. معصیت آدم علیه السلام قبل از هبوط و پیش از تشریع دین بوده است؛ بنابراین امر موجود در آیه شریفه: «کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما» (بقره: 35): (از هر جای آن خواهید، فراوان بخواهید). و نهی در آیه شریفه «و لا تَقرَبا هِذِهِ الشَّجَرهَ»: (ولی به این درخت نزدیک نشوید.) ارشادی است، و بر این مصلحت، خداوند، حضرت آدم علیه السلام را امر و نهی کرد و امر و نهی مولوی نیست. و از آن پس این سنت الهی شد که هر کس اطاعت کند متنعّم خواهد بود، و اگر اطاعت نکند از نعمت الهی محروم خواهد بود و معیشتِ ضَنْک و سختی خواهد داشت، هرچند نعمتهای دنیایی را داشته باشد.
س 35- آیا درباره خوردن حضرت‌ آدم علیه السلام از شجره منهیّه می شود این گونه تعبیر کرد: «شاءَ وَ لَمل یُرِدْ»:‌(خداوند خواست، ولی اراده ننمود)؟
ج- «نَهی آدَمَ علیه السلام عَنِ الاَکْلِ تَشْریعاً، فَهُوَ قابِلٌ لِلْتَخَلُّف، و ارادَ تَکْویناً.»: (خداوند متعال، حضرت آدم علیه السلام را تشریعاً از خوردن نهی فرمود، و نهی تشریعی قابل تخلّف است؛ ولی آن را تکویناً اراده نمود [و این قابل تخلّف نیست]). مثل روایتی که وارد شده است:
«رابِعُ رَجَبٍ یَوْمُ صَوْمِکُمْ وَ فِطْرَکُم.»
- چهارمین روز ماه رجب، روز روزه و افطار شماست. (10)
س 36- از قرآن شریف استفاده می شود که حضرت آدم علیه السلام از نزدیک شدن به درخت و خوردن میوه آن نهی شده بود، چرا که خداوند متعال می فرماید:
«وَلا تَقرَبا هذه الشَّجره فَتَکُونا مِنَ‌ الظَّالِمینَ»(بقره: 35، و اعراف: 19)
- به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد.
ولی حضرت با فرمان خدا مخالفت کرد و از آن خورد، چنانکه خداوند متعال می فرماید:
«فاَکلا مِنْها»(طه: 121)
- آنگاه از [میوه] آن درخت خوردند.
آیا این مخالفت با عصمت ایشان منافات ندارد؟
ج- خیر، منافات ندارد. زیرا نهی از نزدیکی و خوردن ارشادی بود، نه مولوی؛ چرا که امر و نهی مولوی با تکلیف و دین ثابت می شود، و پیش از هبوط حضرت آدم علیه السلام به دنیا، تکلیفی نبود، چون هنوز دین تشریع نشده بود، بلکه بعد از آمدن او به دنیا، دین تشریع شد چنانکه از دو آیه زیر چنین برمی آید که بیان و تشریع دین بعد از هبوط بوده است. خداوند متعال می فرماید:
«قالَ اهْبِطا مِنْها جَمیعاً بَعْضُکُم لِبَعْضً عَدُوَّ. فَاِمّا یَاتِیَنَّکُمْ مِنّی هُدیً؛ فَمَنِ اتَّّبَعَ هُدایَ، فَلا یَضِلُّ وَ لا یَشْفی؛ وَ مَنْ اعْرَض‌َ عَنْ ذِکْری، فَانَّ لَه مَعیشهً ضَنْکا، و نَحشُرُهُ یَوْمَ القیامه اعْمی.»
(طه: 123 و 124)
- خداوند فرمود: همگی از آن مقام فرود آیید، در حالی که بعضی از شما دشمن بعض دیگر است، پس اگر برای شما از جانب من رهنمودی رسید، هر کس از هدایتم پیروی کند، نه گمراه می شود و نه تیره بخت؛ و هر کس از یاد من دل بگرداند، مسلماً زندگی تنگ و سختی خواهد داشت، و روز رستاخیر او را نابینا محشور می کنیم.
س 37- آیا حضرت آدم علیه السلام با نزدیک شدن به شجره منهیّه (بقره: 35، و اعراف: 19)، ترک اولی نمود؟
ج- ترک اولی در اوامر و نواهی مولوی است، نه در اوامر و نواهی ارشادی، و نهی حضرت آدم علیه السلام از نزدیک شدن به شجره و تناول میوه آن، نهی ارشادی بود؛ زیرا امر مولوی فرع تکلیف و شرع دین است، در حالی که قبل از هبوط آن حضرت به دنیا، هنوز دین تشریع نشده بود و بعد از آمدن آن حضرت به دنیا، دین تشریع شد چنانکه می فرماید:
«قالَ اهْبِطا مِنْها جَمیعاً بَعْضُکُم لِبَعْضً عَدُوَّ فَاِمّا یَاتِیَنَّکُمْ مِنّی هُدیً؛ فَمَنِ اتَّّبَعَ هُدایَ، فَلا یَضِلُّ وَ لا یَشْقی؛ وَ مَنْ اعْرَض‌َ عَنْ ذِکْری، فَانَّ لَه مَعیشهً ضَنْکا، و نَحشُرُهُ یَوْمَ القیامه اعْمی»
(طه: 123 و 124)
- فرمود: همگی از آن [مقام] فرود آیید، در حالی که بعضی از شما دشمن بعضی دیگر است. پس اگر برای شما از جانب من رهنمودی رسید، هرکس از هدایتم پیروی کند، نه گمراه می شود و نه تیره بخت؛ و هر کس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت زندگی تنگ [و سختی] خواهد داشت، و روز رستاخیز او را نابینا محشور می کنیم.
س 38- امر به سجده بر آدم، تشریعی بوده است یا تکوینی؟
ج- شبیه به تشریعی بوده و تکوینی نبوده است، زیرا به نصّ قرآن، ابلیس تخلف کرد. خداوند متعال می فرماید:
«فَفَسَقَ عَنْ امْرِ رَبِّهِ»(کهف: 50)
- پس ابلیس از فرمان پروردگارش تخلّف نمود.
و در تکوین تخلّف معنی ندارد، زیرا خداوند سبحان در جای دیگری می فرماید:
«اِنَّما اَمْرُهُ اِذا اَرادَ شَیْئاً اَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ، فَیَکُون»(یس: 82)
- تنها کار خداوند وقتی بخواهد خبری را پدید آورد، این است که به او می گوید: موجود شو، و آن چیز بی درنگ پدید می آید.
س 39- آیا امر تشریعی، مستلزم تشریع رسول و نبی است؟
ج- آنچه در باب نبوت عامه و خاصه بحث می شود همگی مربوط به عوالم انسانی است، و معلوم نیست که در عالم ملائکه هم امر تشریعی، مستلزم تشریع و رسول و نبیّ و امثال اینها باشد.

پی نوشت ها :

1. برای توضیح بیشتر در این باره ر، ک: تفسیرالمیزان، ج2، ص 115 و 128. همچنین حدیثی که در المیزان، ج 2، ص 147، در این زمینه از امام باقر(ع) نقل شده است مورد توجّه قرار گیرد.
2. ر، ک: بحارالانوار، ج11، ص 211، روایت 17، و ج 99، ص 61، روایت 31.
3. ر، ک: وسائل الشیعه، ج11، ص 12، روایت 14118-که زراره می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! چهل سال است که درباره مسائل حج از شما می پرسم و شما فتوی می دهید. و حضرت پاسخ می دهند:
«یا زُرارَهُ، بَیْتُ حُجَّ اِلَیْهِ قَبْلَ آدَمَ بِاَلْفَیْ عامٍ تُریدُ اَنْ تُفْتِیَ مَسائلَهُ فی ارْبَعینَ عاماً؟!»:(ای زراره، آیا خانه ای که دو هزار سال پیش از حضرت آدم (ع) برای حجّ به زیارتش می رفتند، می خواهی در طول چهل سال در رابطه با مسائل راجع به آن فتوای بدهم؟!!)
4. ر، ک: بحارالانوار، ج5، ص 330، روایت 24، و ج 6، ص 97، روایت 2، و ج 11، ص 110، روایت 24، و 25، و ص 184، روایت 36، و ص 194، روایت 48، و ص 209، روایت 11، و ج 17، ص 89، روایت 18، و ج 58، ص 5، روایت 2، و ص 55، روایت 10، و ص 58، روایت 5، و ص 61، روایت 12، و ج 84، ص 120، روایت 19.
5. ر، ک: بحارالانوار، ج 11، ص 206، روایت 7، و ج 26، ص 269، روایت 6، و ج 58، ص 57، روایت 2، و ج 99، ص 58، روایت 12.
6. ر، ک: بحارالانوار، ج15، ص 7، و ج 15، ص 127، روایت 67، و ص 144، روایت 76، و ج 35، ص 34، روایت 34، و ص 81، روایت 22.
7. بحارالانوار، ج 99، ص 64، روایت 41، که دقیقاً پاسخ فوق و بیانگر حجّ حضرت موسی، حضرت نوح و حضرت سلیمان علیهم السلام می باشد، و نیز در رابطه با حجب حضرت موسی علیه السلام، ر،ک: بحارالانوار، ج13، ص 11، روایت 16، و ص 359، روایت 69.
8. این روایت را حضرت استاد علامه طباطبایی (ره) در تفسیر المیزان، ج 2، ص 150 ذکر نموده اند. ناگفته نماند که از بررسی صدر و ذیل آن روایت استفاده می شود که این حدیث در پی و راستای معنای اول برای اولوالعزم است. نیز باید توجه داشت که معنای دوّم نیز برگرفته از متن روایت است و حدیث راجع به آن در المیزان، ج 2، ص 150 ذکر شده است. البته با اندکی تفاوت و زیادی که می فرماید:
«وَ معْنی اُولِیِ الْعَزْمی انَّهُمْ سَبَقُوا الْانبیاءَ اِلَی الْاِقْرارِ بِاللهِ و اَقَرُّوا بِکُلِّ نَبیٍّ قَبْلَهُمْ وَ بَعْدَهُم، وَ عزَمُوا عَلی الصَّبْرِ وَ التَّکذیبِ لَهُمْ والاذی»: (اولی العزم یعنی پیامبرانی که در اقرار به خدا از دیگر پیامبران پیشی گرفته اند، و به انبیای پیش و بعد از خود اقرار نموده، و تصمیم جدّی بر شکیبایی در برابر تکذیب و آزار و اذیّت امت خود داشته اند).
9. بحارالانوار، ج11، ص 188، روایت 45.
10. یعنی روزه گرفتن آن تشریعاً مورد تکلیف است، ولی اگر آن روز را روزه نگرفتید، معلوم می شود که خداوند به اراده تکوینی این کارها را اراده ننموده است.

منبع:رخ شاد، محمد حسین؛ (1380)، در محضر علامه طباطبایی(ره) پرسشها و پاسخهای اعتقادی، اخلاقی، تفسیری، حدیثی و عرفانی، قم: انتشارات نهاوندی، چاپ پنجم. تابستان 1389.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط