اومانیست های ایتالیا

کتاب فروشی اهل فلورانس و یکی از دوستداران سرشناس کتاب عصر خود بود. او دست نوشته های یونانی و لاتین را برای سردمداران برزگِ لی تری هومنیورس Litterae humaniores می خرید، و نسخه نگاران در بوتگا(ی)
پنجشنبه، 21 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اومانیست های ایتالیا
اومانیست های ایتالیا(*)

نویسنده: وسپاسیانو دا بیستیچی
مترجم: کامبیز گوتن



 

اشاره:

وسپاسیانو دا بیستیچی ( 98- 1421) Vespasiano da Bisticci
کتاب فروشی اهل فلورانس و یکی از دوستداران سرشناس کتاب عصر خود بود. او دست نوشته های یونانی و لاتین را برای سردمداران برزگِ لی تری هومنیورس Litterae humaniores می خرید، و نسخه نگاران در بوتگا(ی) bottega معروفش به کار نسخه نویسی کتاب های کلاسیک کهن می پرداختند. اثر وی به نام زندگی ها شامل معرفی کوتاهی از حامیان روحانی هنر از جمله پاپ نیکولاس پنجم Pope Nicholas V دولتمردانی مثل کوسیمو دِ مدیچی Cosimo de Medici، بانکدار و فرمانده فلورانس و چند تن از اومانیست ها می شد. این یادنامه ها به قول وی از این جهت نوشته شده بودند تا «نام و شهرتشان از میان نرود».
***

کوسیمو دِ مدیچی (1464- 1389)

اطلاعات او در مورد موضوعات مختلف چنان عظیم بود که با هر کسی می توانست به گفتگو بنشیند؛ با یک ادیب می توانست از ادبیات بحث کند و با یک تئولوگ از الهیات، چه او کششی طبیعی به ادبیات داشت و کتاب مقدس را به خوبی مطالعه نموده بود. در مورد فلسفه نیز وضع همین گونه بود، همچنین ستاره شناسی می دانست که دانشش در آن کامل بود و آن را از ماسترو پاگولو Pagolo و دیگر ستاره شناسان آموخته بود. و در واقع او به ستاره شناسی و اسطرلاب اعتقاد داشت و از آن در کارهای خود بهره می برد. نسبت به موسیقی دانان توجه و علاقه می ورزید و از هنر موسیقی حظّ وافر می برد. با نقاشان و مجسمه سازی توجه خاصی داشت و به استادکاران این هنر التفات می کرد، او دوست خوب دوناتلّو Donatello و مجسمه سازان و نقاشان متعدد بود. از آنجایی که در عصر وی مجسمه سازان درآمد چندانی نداشتند، کوسیمو برای این که اِسکنه ی دوناتلو عاطل نماند او را مأمور ساخت که منبرهایی از برنز در سن لورنز و همچنین درهای اطاق اشیای مقدسه را بسازد. او به بانک دستور داده بود هر هفته پول کافی به دوناتلّو و چهار دستیارش برای کاری که می کردند بپردازد...
کوسیمو همیشه شخصی لیبرال بود بخصوص نسبت به مردانی که ارزشمند و صاحب ذوق بودند. اکثر کسانی که به کار ادبی می پردازند و شغل پر درآمدی ندارند از وضع مالی خوبی برخوردار نیستند. مردانی مثل آمبرو جیو دگلی آگنولی Ambrogio degli Agnoli راهب بسیار پارسایی که خود را وقف انجمن مذهبی خود کرده بود. کوسیمو تمامی حوایجی را که دِیِر وی داشت برآورده ساخت و روزی نمی گذشت که به آگنولی یاری نرساند، جایی که نیکولائو نیکولی Nicolao Nicoli و لورنزو را بردار خود می دانست و ساعات متمادی را با آنان می گذارند...
نیکولائو تمامی دارایی خود را صرف خردی کتاب کرده و از عهده رفع حوایج دیگر بر نمی آمد- آن طور که از زندگی نامه وی بر می آید. کوسیمو با آگاه شدن از این موضوع از او تقاضا می کند با تنگدستی روزگار نگذارند و به او می گوید به بانک دستور داده هر چقدر پول را که نیاز دارد در اختیارش بگذارد. نیکولائو قبول می کند، کسی که خود انسان با ارزشی بود. وی در طول زندگیش مبلغ پانصد دوکات از بانک می گیرد آن هم به خاطر کوسیمو که به وقت بروز طاعون راهی وِرونا می شود تا بدان مبتلا نشود. همراهان او در این سفر احمق ها و جارچیان نیستند بلکه فقط نیکولائو نیکولی و کارلو دارزو Carlo d' Arezzo است تا بتواند با آنها درباره ادبیات به گفتگو بنشیند. کوسیمو هرگز تقاضای باز پرداخت پانصد دوکات را از نیکولائو نکرد، بلکه همیشه این قرض را به عنوان هدیه ای به او تلقی می کرد؛ او در مورد همه افراد نیک و عالم همین طور رفتار می کرد. براستی همه ی مردان نیکوکار همچون کوسیمو دست و دلباز هستند.

نیکولائو نیکولی (فوت 1437)

نیکولائو از خانواده ای توانگر متولد شده بود؛ او یکی از چهار پسر تاجر ثروتمندی بود که همگی نیز شغل تجارت را بعدها برگزیدند. در جوانی نیکولائو، بنا به میل پدرش به بازرگانی مشغول بود به طوری که قادر نبود وقت خود را آن طور که دانش می خواست صرف ادبیات کند. پس از فوت پدرش برادرانش را ترک گفت تا به اهدافی که می خواست برسد. اقبال او را یاری کرده بعد از آموختن ادبیات لاتین بزودی تبحر کافی در آن یافت....
او مردی درستکار بود، فضیلت را می ستود و از رذیلت دوری می جست. او کتابخانه خوبی را بی این که به هزینه آن بیندیشد درست کرده بود. و همیشه به دنبال کتاب های نادر می گشت. همه اینها را با ثروتی که پدرش برای او گذارده بود می خرید و فقط بخش کوچکی را صرف رفع حوایج دیگرش می نمود. بسیاری از مزارع خود را فروخت و با پول آن به کتاب های کتابخانه اش افزود. او مسیحی مؤمنی بود،... اگر می شنید محصلاتی به یونان یا به فرانسه می روند یا جاهای دیگر اسم کتاب هایی را که در فلورانس پیدا نمی شد به آنها می داد و مساعدت کوسیمو د میدچی را برایشان جلب می کرد، مردی که برای او هر چه از دستش برمی آمد انجام می داد. هنگامی که اتفاق می افتاد فقط نسخه ای از یک کتاب را دست نویسی کند خود او این کار را می کرد، یا به صورت دست خط معمولی و یا به سبک خط تزیینی، آن هم به بهترین شکل، آن طور که در سن مارکو دیده می شود، جایی که دست نوشته های او نگهداری می شود؛ او با پول خود آثار ترتولیان Tertullian و دیگر نویسندگان غیر ایتالیایی را خریده بود. همچنین نسخه ناقصی از آمیانوس مارچلینوس Ammianus Marcellinus را یافته با دست خود آن را باز نویسی کرده بود. کتابهای دِ اُراتوره De Oratore و بروتوس Brutus از لومباردی به نیکولائو فرستاده شده بودند. آنها را فرستادگان دوک فلیپو Duke Flippo برای درخواست صلح در زمان پاپ مارتین Pope Martin اعزام شده بودند به او دادند. کتاب بروتوس در صندوقچه ای در یک کلیسای قدیم نگهداری شده بود که در آن صندوقچه در طول سالیان دراز هرگز گشوده نشده بود؛ این کتاب را موقعی پیدا کردند که به دنبال اسنادی درخصوص حقوق کهن می گشتند، کتابی که نسخه ای بسیار قدیمی بود. دِ اُراتوره به صورت اوراق نامنظم و درهم، یافته شد، و آن به همت نیکولائو است که آن را امروزه کامل می یابیم. او ضمنا آثار مقدس متعددی و همچنین خطابه ها بسیاری از تالی Tully را کشف نمود...
نیکولائو همیشه دانشجویان با استعداد را تشویق می کرد که زندگی ادبی را دنبال کنند و با سخاوت به همه آنانی که شایستگی نشان می دادند معلم معرفی کرده و برایشان کتاب می خرید، چه در زمان وی تعداد معلمین و کتاب ها به اندازه امروز زیاد نبودند می توان گفت که او ادبیات یونانی و لاتین را در فلورانس زنده کرد؛ این نوع ادبیات مدتهای مدید بود که دفن شده و هر چند پترارک، دانته و بوکاچیو اقداماتی انجام داده بودند که آنها را بر سر زبانها اندازند ولی این نیکولائو بود که با ترویجشان آنها را به اوج اهمیت رساند...
نیکولائو از لحاظ مالی به نقاشان، مجسمه سازان، معماران و همچنین مردان ادیب کمک می نمود و دانش وسیعی از هنرهای آنان داشت؛ او به خصوص به پیپودی سر برونلسکو Pippo di Ser Brunellesco، دوناتّلو Dontello، لوکا دلا روبیا Luca della Robbia، لورنزو دی بارتو لاچیو Lorenzo di Bartolaccio توجه داشت و با آنها دوست بود. او در شناخت همه چیزهای ظریف تبحر داشت؛ راهب آمبروجیو Friar Ambrogio، پوگجیو Messer Poggio و کارلود آرزو Carlo d' Arezzo دوستان او بودند، و توسط او بود که این مردان نابغه در زمان پاپ یوجنیوس Eugenius در مدارس فلورانس درس می دادند. او با همه ادیبان ایتالیا رابطه دوستی داشته و به آنان چه در کشور و چه در خارج نامه می نوشته است.
بعد از انجام کارهای نیک فراوان و جمع آوری کتاب های ادبی و هنری متعدد به زبان یونانی و لاتین او تمایل نشان می داد که این کتاب ها در دسترس همگان قرار گیرد. او سفارش کرده بود که بعد از مرگش این کتاب ها همچنان مورد استفاده قرار گیرند. به همین دلیل در وصیت نامه اش چهل شهروند را به عنوان هیأت نظارت تعیین نموده بود که کتابخانه ای عمومی را برای استفاده از این آثار دایر نمایید. مجموع این کتاب ها هشتصد جلد به زبان یونانی و لاتین می شد. او توصیه نموده بود که این چهل شهروند، این کتابها را در اختیار کوسیمو د مدیچی قرار دهند تا در کتابخانه سن مارکوجا دهد؛ در اجرای خواست های وصیت کننده بود که این کتاب ها در محلی عمومی برای استفاده علاقمندان باقی ماند.

پوگجیو براچیولینی Poggio (Bracciolini (1454- 1380

پوگجیو، در ترانئوا Terranuova، دهکده ای در فلورانس به دنیا آمده بود. پدرش او را به دانشگاه فرستاد و در همین جا بود که به شغل معلمی ادامه داد؛ او تبحر زیادی در زبان لاتین داشت و به یونانی صحبت می کرد. او نسخه نگار ورزیده ای به خط باستان بود؛ در جوانی برای امرار معاش و خرید کتاب ها به نوشتن می پرداخت. معروف است که دربار رم جایی برای انسانهای متشخص است تا شغلی و پاداشی برای فعالیتهای خود پیدا کنند، از همین رو او راهی آنجا شد. وقتی به تیزهوشی وی پی بردند او را به مقام منشی امور اپوستولیک برگزیدند. بعدها محضری باز نمود و در هر دو شغل منشی گری و دفترداری حیثیت و شهرتی کسب نمود. او در اندیشه این بود که کشیش شود یا مسئولیت های امور مذهبی را تقبل کند بلکه یکی از نجیب ترین بانوان فلورانس را به زنی گرفت، خانمی از خانواده بواندلمونتی Buondelmonti که از او صاحب چهار پسر و یک دختر گردید...
هنگامی که شورای کنستانس Council of Constance تشکیل شد، پوگجیو بدانجا رفت و به تقاضای نیکو لائو و دیگر خردمندان برای جستجوی بسیاری از کتاب های لاتین مفقود شده در اماکن مذهبی فعالیت می کرد. او شش خطابه از سیسرو را پیدا نمود و این طور که به من گفته است آنها را در میان توده ای از کاغذهای باطله یک زباله دانی یافته است. کارهای کامل کوئینتلیان Quintillian را او پیدا کرده که تا آن زمان فقط قسمت های پراکنده از آن شناخته شده بوده و چون نمی توانسته نسخه اصلی را با خود بیاورد سی و دو روز وقت صرف نموده بود که خودش آن را نسخه برداری کند: او این را به خط بسیار زیبایی نوشته است. اثر تالی، دِ اُراتوره را او پیدا کرده است که تا آن زمان فقط بخش های پراکنده ای از آن را می شناختند. کتاب های دیگری که او پیدا کرده عبارت اند از دِ سکوندو بلّو پونیکو De Secundo bello Punico اثر سیلیوس ایتالیکوس Silius Italicus که به شعرِ حماسی است، مارکوس مانیلیوس Marcus Manilius درباره ی نجوم که به شعر است، و شعری از لوکرتیوس Lucretius به نام دِ رِ روم نَتورا De rerum Natura، که همگی بی اندازه مهم هستند. همچنین آرگونائوتیکون Argonauitcon اثر والریوس فلاکوس Valerius Flaccus به شعر، تفاسیر یا اظهار نظرهایی از آسکونیوس - پدیانوس Asconius - Pedianus درباره ی برخی از خطابه های سیسرو، کلوملا Columella درباره ی کشاورزی، کُرنلیوس سلسوس Cornelius Celsus درباره ی طب، کتاب نوکتیوم آتیکاروم Noctium Atticarum اثر آجلیوس Agellius، برخی دیگر از آثار ترتولیان، سیلوی Slivae اثر استاتیوس Statius، و یوسبیوس Eusebius، دِ تمپوریبوس De Temporibus، با ملحقاتی از ژیرولامو Girolamo و پروسپِرو Prospero. بعداً در کنستانس نامه های تالی به آتیکوس را پیدا کرد، ولی من اطلاعی از آنها ندارم و، لیئو ناردو Lionardo و پوگیو با هم دوازده کمدی آخرین پلائوتوس Plautus را پیدا کردند که گرِ گوریو کُره رو Gregorio Corero، پوگیو، و برخی دیگر آن را ترمیم و به صورتی که هست تنظیم نمودند. خطابه های وِرِین Verrine سیسرو نیز از کنستانس آمده که آن را لیئوناردو و پوگیو به ایتالیا آورده اند. بنابراین مشاهده می شود چه آثار متعدد بزرگ را به یُمن تلاش این پژوهندگان ما در اختیار داریم و تا چه حد مدیون آنانیم؛ و چقدر زیاد دانشجویان زمان ما به یمن کشفیّات اینان بهره مند گشته اند. نسخه ای از پلینی Pliny در ایتالیا وجود نداشت؛ ولی به نیکولائو خبر رسیده بود که نسخه تمیز و کاملی از آن در لوبِک آلمان وجود دارد، او با یاری کوسیمو دِ مدیچی چنان ماهرانه دست به کار می شود که توسط یکی از اقوامش که در آنجا زندگی می کرد آن را از راهبانی که صاحب آن بودند به مبلغ یکصد دوکاتِ راینی می خرد.

ماتئو پالمی یری Matteo Palmieri ( فوت 1433)

ماتئو دی مارکو پالمی یری اهل فلورانس و از طبقه ای متوسط بود. او پایه گذار نام نیک خانواده اش بوده و با زندگی خود جلال بدان بخشید. او به آموختن لاتین پرداخته و استاد خوبی شد. در خلال تحصیل در شهر خود مقام شامخی یافت و سرانجام به افتخارات زیادی نایل آمد. چه در شهر و چه در خارج از آن عهده دار مأموریتها و مقامهای مختلفی بود...
به سبب شایستگی هایش به عنوان سفیر به دربار شاه آلفونسو Alfonso اعزام و در آنجا به علت درایت و دانش خویش مورد عزت و احترام قرار گرفت. ادیبان بسیاری در ناپل بودند که ماتئو را به سبب آثارش می شناختند...
او به سبکی عالی می نوشت، چه به ایتالیایی و چه به لاتین... کتابی به ایتالیایی نگاشت که در آن می آموزد چگونه می توان مردم و خانواده را اداره کرد؛ این کتاب به صورت یک نوع محاوره نوشته شده که به آلساندرو دِگلی آله ساندری Alessandro degli Alessandri اهدا شده. بالاخره اشعاری به ایتالیایی به شیوه دانته نوشته به نام چیتا دی ویتا Citta di Vita، کتابی که برایش زحمت زیادی کشیده بود چون موضوع آن دشوار بود، بخش های زیبایی در آن هست که حاکی از ذوق و قریحه خوب اوست. با این حال در خصوص موضوعات دینی مرتکب انحرافاتی شده زیرا اطلاق از موضوعات مقدسه چندان نداشته و اشتباهات اصلی او موقعی است که کوشیده با موضوعات خلاف مذهب ما کنار آید. این به قول سن پُل سهم آنانی است که عقلی در مورد امور این جهانی دارند؛ و با جنون جهان خود نیز دیوانه گشته اند؛ در حقیقت دیوانه به کسانی اطلاق می شود که با بیراهه رفتن ها از شناخت خدا غافل می مانند. ماتئو تقریباً به طور یقین از نادانی مرتکب این اشتباه شد، زیرا در پایان این کتاب اعتراف می کند به هیچ وجه نمی خواسته گمراه شود، و می گذارد کلیسا صحه بگذارد که کار درست چیست و یا آنچه را که نادرست است رد نماید.

پی نوشت ها :

*- From The Vespasiano Memoirs, trans by William George and Emily Waters.pp. 223-4,227-8,331-3,395-7,400-1,416-18. Copyright, 1926 by Routlege and Kegan Paul Ltd.

منبع: لوفان باومر، فرانکلین؛ (1913)، جریان های اصلی اندیشه غربی، کامبیز گوتن، تهران: حکمت، چاپ سوم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.