نویسنده: فرهاد وداد (1)
به کارگیری روشهای فیزیک در رازگشایی شناسه های شاهنامه ی فردوسی
امروزه ما از دانش فیزیک به گونه ای فراگیر و گسترده در رشته های گوناگون مانند: علوم پزشکی، هواشناسی، کشاورزی و زمینه های دیگر بهره می گیریم. از این رو اندیشه ی به کارگیری دانش فیزیک در زمینه ی علوم انسانی من را بر آن داشت تا هم راستا با سخن آلبرت اینشتین که می گوید: «تمام علم، چیزی جز پالایش تفکر روزانه نیست و از همین رو است که تفکر انتقادی فیزیکدان نمی تواند به بررسی مفاهیم رشته ی خاص او محدود شود. او نمی تواند بی آن که نقادانه مسأله ای به مراتب دشوارتر، یعنی مسأله ی تحلیل سرشت تفکر روزانه را مورد توجه قرار دهد قدمی به پیش بردارد.» به گشودن رازهایی از شاهنامه ی فردوسی که با روشهای معمول در رشته های علوم انسانی شدنی نیستند، بپردازم. (2)پیش از هر چیز باید به این نکته توجه داشت که شاهنامه یک گردآوری بزرگ از نهاده های گوناگونی در زمینه های تاریخ ایران و جهان باستان، داستانها و افسانه های بومی، باورهای دینی، جغرافیای طبیعی و جانوری، آتش فشان شناسی، تندی جابه جایی و لشکرکشی در خشکی و دریا، فلسفه، عرفان و بسیاری دیگر از دانسته ها می باشد و از این رو شاهنامه را می توان یک دستگاه ماکروسکوپیک در نظر گرفت.
از سوی دیگر، بنیادی ترین نهاده ی فیزیک آماری، ما را به این باور می رساند که: «درک دستگاهی درشت نمود که آمیخته از اجزای بسیاری می باشد، پیش از هر چیز، نیازمند ساماندهی دانسته های نویی است که بی گمان بر شناخت بنیادی قوانین میان اجزا استوار است.»
پس برای درک چنین کار سترگی به عنوان یک دستگاه ماکروسکوپیک، ناگزیر از موشکافی در همه ی نهاده های آن هستیم و با بررسی قوانین میان آن نهاده ها که بر دو شالوده ی مکان و زمان استوار اند می توانیم بگوییم که شاهامه ی فردوسی چه هست.
عناصر مکانی در شاهنامه به جای شهرها، دژها، رودها، کوه ها و دشتهایی اطلاق می گردد که از آنها در این اثر ورجاوند نام برده شده اند. این عناصر تنها مختص به داستانهایی هستند که در شاهنامه ی فردوسی آمده اند.
عناصر زمانی در شاهنامه ی فردوسی بیشتر به هنگام رویدادهای پیرامون حکیم فرزانه روزگار وی برمی گردند و تنها در پاره ای از موارد که موضوع داستان به تاریخ پادشاهان ساسانی باز می گردند یا تاریخ وقوع آنها با به کارگیری از روشهای فیزیک شناسایی می گردند با تاریخ موضوع داستان همبستگی دارند.
در زمینه ی بررسی های مکانی، نیم نگاهی خواهیم داشت به آن چه که پیشتر در مورد شناسایی جای «فم الاسد» انجام داده ام و به تاریخ 25 و 28 اردی بهشت 1389 (روز بزرگداشت فردوسی) در دانشگاه های فردوسی مشهد و زابل ارایه شده است.
فردوسی در داستان «پادشاهی کی خسرو-جنگ بزرگ کی خسرو با افراسیاب» پس از آن که کی خسرو در جنگ با چینی ها و سپس مکرانی ها پیروز می گردد؛ به گزارشی از دریانوردی وی می پردازد.
فردوسی می گوید که: «کی خسرو کشتی های بسیاری ساخت و از سواحل مکران زمین به سوی «فم الاسد» بادبان کشید و پس از شش هفت ماه به آن جا رسید. «فم الاسد» در میان دریایی شگفت انگیز، جای داشته است و به گونه ای که جانوران آن دریا ترکیبی از جانوران خشکی بوده اند.» او می سراید:
«شگفت اندرون آب مانده سپاه ... نمودی به انگشت هر یک به شاه
به آب اندرون شیر دیدند و گاو ... همی داشتی گاو با شیر تاو
همان مردم و موی ها چون کمند ... همه تن پر از پشم چون گوسفند
گروهی سران چون سر گاومیش ... دو دست از پس پشت بد پای پیش
یکی تن چو ماهی و سر چون پلنگ ... یکی سر چو گور و تنش چون نهنگ
یکی را سر خوک و تن چون بره ... همه آب از اینها بدی یکسره»
(1992-1987/24)
برای یافتن جای فم الاسد، نخست به بررسی تندی میانگین گشتی رانی از دودمان بیست و شش مصر باستان (664-525 پیش از میلاد) تا روزگار کریستف کلمب پرداخته شد و با رسم نمودار بهینه رشد تندی میانگین کشتی رانی در رودخانه ها و دریاها، بیشترین و کمترین تندی میان کشتی رانی کی خسرو و پیرو آن بیشترین و کمترین مسافت دریایی پیموده شده وی به دست آمده.
سپس با رویکرد به ویژگی های دیگری که در شاهنامه ی فردوسی به آنها پرداخته شده، جای فم الاسد در شمال دریای سرخ و در جنوب خلیج عقبه به دست آمد و سرانجام با بررسی داستانها و افسانه های بومی پیرامون آن مکان، پایه و اساس بیتهای شگفتی که به توصیف جانوران دریایی در این داستان پرداخته شده نیز به دست آمد.
نمایه «هیولاهای دریایی» اثر جغرافیدان و دانشمند علوم عبری آلمانی، «سباستیان مونستر»(3)، در تاریخ 1550 میلادی ریشه های چنین انگاشتهایی را در افسانه شناسی مردم سرزمینهای شمالی دریای سرخ را به خوبی نشان می دهد.
در پایان آن پژوهش دریافتم که مکان «فم الاسد» در داستان «پادشاهی کی خسرو»، رویکردی به گرداب و یا جای خطرناکی در نزدیکی جزیره ی تیران (در جنوب خلیج عقبه) و در شمال دریای سرخ و گزارش این بخش از داستان پادشاهی کی خسرو رویکردی به تاریخ داریوش یکم و مأموریت سیلاکس کاریاندی(4) در سالهای 521 تا 518 پیش از میلاد بوده است.
گفتنی است که با شناسایی جای هایی که در شاهنامه از آنها نام برده شده است، ما توانایی آن را خواهیم داشت تا نقشه های دوره های گوناگون در این اثر بزرگ را به درستی فراهم آورده و آن گاه مسیر لشکرکشی را به دقت بررسی کنیم. هم چنین ناگفته پیداست که این آگاهی ها ما را به درک ریشه ی داستانهای شاهنامه خواهد رساند.
درباره ی عنصر زمان و چگونگی بررسی آنها نخست به کتاب«رازگونه های داستان بیژن و منیژه در شاهنامه ی فردوسی» روی می آورم. همان گونه که در این کتاب آورده ام، فردوسی به توضیح شرایط خود در شبی که سرایش داستان بیژن و منیژه را آغاز کرده است، پرداخته است. او می سراید:
«شبی چون شبه روی شسته به قیر ... نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر
دگرگونه آرایشی کرد ماه ... بسیج گذر کرد بر پیشگاه
شده تیره اندر سرای درنگ ... میان کرده باریک و دل کرده تنگ
ز تاجش سه بهره شده لاجورد ... سپرده هوا را به زنگار و گرد»
(4-22/1)
***
«چو پولاد زنگار خورده سپهر ... تو گفتی به قیر اندر اندوده چهر»
(22/6)
***
«هر آن گه که برزد یکی باد سرد ... چو زنگی برانگیخت ز انگشت کرد»
(22/8)
همان گونه که در این کتاب توضیح داده شده، بیتهای بالا گزارشی از یک ماه گرفتگی در فصل پاییز می باشند که سه چهارم آن گرفته شده و چهره ماه در بیشینه گرفتگی به رنگ سرخ نارنجی (رنگ زنگ آهن) دیده می شده است.
سرانجام با سنجش شناسه هایی که فردوسی گزارش کرده با داده های سازمان ملی هوانوردی و فضایی آمریکا (ناسا) توانستم به تاریخ دقیق سرایش آن داستان و رویدادهای همبسته آن دست یابم:
* در ساعت 19:27 روز پنج شنبه 16 مهر 351 خ. برابر با 14 ذی الحجه 361 ه.ق ماه گرفتگی نیم سایه و پس از گذشت یک ساعت در 20:27 ماه گرفتگی ناقص به آرامی آغاز شد.
* اندازه این گرفتگی در ساعت 22:00 به بیشینه خود رسید. ماه به رنگ نارنجی-سرخ آجری (رنگ زنگار-زنگ آهن) پدیدار گشته و تنها بخش کمی از آن که در نیم سایه زمین جای گرفته بود، روشنایی اندکی داشت.
* در ساعت 23:24 همان شب ماه گرفتگی ناقص و سرانجام در 00:34 ماه گرفتگی نیم سایه به پایان رسید و مهتاب شب چهارده آغاز گردید و باری دیگر آرامش و آسودگی همه جا را فراگرفت.
* پس از این رویداد، همسر فردوسی از وی باردار می شود و فردوسی سرایش داستان بیژن و منیژه را هم چون زمزمه ای عاشقانه برای همسر و یار مهربان خویش آغاز می کند و در همه ی نه ماه دوران بارداری، چکامه ای عاشقانه که در اندازه های عشق آسمانی است را در گوش یاری مهربان که بسان بتی پرستیدنی برای او بوده، زمزمه می کند.
* در نیمه ماه رمضان 362هـ.ق پسر فردوسی چشم به جهان می گشاید.
* سی سال و هفت ماه (قمری) پس از آن در روزگاری که فردوسی شصت و چهار سال و اندی داشته، پسرش در نیمه های ربیع الثانی سال 393 هـ.ق دیده بر جهان می بندد و داغ بزرگی بر سینه ی پدر، استاد سخن، فرزانه ی توس، فردوسی بزرگ می نهد.
گونه ای دیگر از عناصر زمانی در شاهنامه ی فردوسی مانند آن چیزی است که در بالا و پیرو بررسی داستان کشتی رانی کی خسرو به سوی فم الاسد به دست آمد. فراوانی این گونه عناصر زمانی در شاهنامه چندان نیستند و به سادگی نیز شناسایی نمی گردند.
سومین گروه از عناصر زمانی به تاریخ و سرگذشت این مرز و بوم باز می گردد که از راه های دیگر برای ما دانسته هستند. برای نمونه هنگامی که فردوسی به داستان بهرام گور می پردازد، برای ما دانسته است که او تاریخ بهرام پنجم (420 تا 438م.) را گزارش می کند.
در پایان می توان گفت که این بررسی های مختصر به روشنی، ما را با ضرورت به کارگیری روشهای نوین شاهنامه پژوهی برای درک هر چه بهتر و بیشتر این شاهکار شگرف آشنا می کنند.
پی نوشت ها :
1. فیزیکدان و پژوهشگر مراکز علمی سوئد.
2. ارایه شده در نشستهای تخصصی شاهنامه پژوهی در سرای اهل قلم به کوشش بنیاد فردوسی، تهران، 11 دی 1389.
3. Sebastian Munster
4. seylax the Caryandean
1- فیزیک و واقعیت، آلبرت اینشتین، برگردان محمدرضا خواجه پور، نشر خوارزمی، چاپ دوم، تهران، 1377.
2- لغتنامه، علی اکبر دهخدا، زیر نظر محمد معین و سید جعفر شهیدی، چاپ دوم از دوره جدید، مؤسسه نشر و چاپ دانشگاه تهران، تهران،1377.
3- شاهنامه، ابوالقاسم فردوسی، به تصحیح عباس اقبال آشتیانی، مجتبی مینوی، سعید نفیسی، به اهتمام بهمن خلیفه، نشر طلایه، چاپ یکم، تهران، 1385.
4- تاریخ کامل ایران باستان از پیش از تاریخ تا پایان سلسله ی ساسانی، میترا مهرآبادی، دنیای کتاب، چاپ سوم، تهران، 1386.
5- دیدگاه انگارشی بر شاهنامه ی فردوسی، فرهاد وداد، نشر فرهنگ پژوهان دانش، چاپ اول، اصفهان، 1387.
6- رازگونه های داستان بیژن و منیژه در شاهنامه ی فردوسی، فرهاد وداد، چاپ اول، مشهد، 1388.
7- روشهای فیزیک در بررسی شاهنامه ی فردوسی، فرهاد وداد، نشر آهنگ قلم، چاپ اول، مشهد، 1388.
منبع مقاله :
موحدفر، یاسر؛ (1390)، فردوسی پژوهی (مجموعه مقالاتی به قلم گروهی از نویسندگان)، تهران: خانه کتاب، چاپ اول