نویسنده: دکتر اسلام چمنی (1)
شاهنامه ی فردوسی از قرن یازده میلادی در آسیای مرکزی بین ترکان منطقه به طور گسترده ای رواج یافت. شاهنامه به خاطر محبوبیتی که در بین مردم پیدا کرد باعث ترویج زبان فارسی در سراسر مناطق آسیای مرکزی و قفقاز گردید.
از این رو، اکثر شاعران ترک به موازات آموختن زبان عربی یه یادگیری زبان فارسی پرداختند. یکی از عوامل گسترش زبان فارسی در آسیای مرکزی و علایق معنوی مردم به شاهنامه ی فردوسی، اشاعه ی دین اسلام در مناطق مذکور است.
پس از پذیرش اسلام به وسیله ی مردم قزاقستان، نقطه ی عطف ایجاد روابط سیاسی و فرهنگی اعراب و ایرانیان و ترکان در قزاقستان امروزی به جنگ سال 751 میلادی در محل «آتلاق» در نزدیکی شهر طراز و کناره رود چوبین باز می گردد که سپاهیان متحد ترکان و مسلمانان در یک سو قرار داشتند و با لشگر چینیان مشغول جنگیدن شدند؛ در سال مزبور پیشروی متهاجمان چینی تا ناحیه ی مذکور، ترکان را مجبور ساخت تا از خلافت عباسی درخواست کمک نمایند.
خلیفه ی عباسی، تقاضای کمک ترکان را پذیرفت و به دنبال موافقت خلیفه، لشگریان اسلام به فرماندهی ابومسلم خراسانی در یک جنگ سخت بر چینی ها به پیروزی رسیدند و چینیان را مجبور به عقب نشینی نمودند.
بعد از آن واقعه ترکان هم از بعد سیاسی و هم از بعد عقیدتی-فرهنگی آزادانه به قبول دین اسلام پرداختند. در نتیجه بسیاری از دانش پژوهان منطقه به دیگر ممالک اسلامی برای فراگیری علوم مسافرت کردند.
از میان آنان ابونصر فارابی (940-870م.) که در مدت چهل سال از عمر خویش را در شهر اترار در جنوب قزاقستان گذرانده بود و به بغداد رفت و در آن جا به کسب علم پرداخت که بعداً به عنوان معلم ثانی و از علمای مشهور جهان شناخته شد و امروزه نه فقط باعث فخر اعراب، ایرانیان و ترکان بلکه افتخار جهان اسلام است.
به امثال فارابی در جهان اسلام که در علوم و ادبیات با اسامی طرازی، ترکستانی، بالاساغونی، اتراری، ادایی و دیگر چهره های برجسته برخورد می کنیم.
در بعد سیاسی حاکمیت قراخانها (1212-840م.) در کاشغریه و ماوراءالنهر و اعلام رسمی کشور اسلامی به وسیله ی آنان، اسلام در همه ی جوانب معیشتی فرهنگی منطقه بیش از پیش و به طور عمیقتری گسترش داده شد و همه ی آن پدیده های فرهنگی و سیاسی در منطقه زمینه ای شد برای برقراری روابط بسیار نزدیک فرهنگی بین عالمان و شاعران ایران و ترکان آسیای مرکزی.
متعاقب تغییرات جدید تبادلات علمی و فرهنگی دو ملت همسایه بدون در نظر گرفتن اختلافها و کشمکشهای سیاسی تا پایان قرن پانزده میلادی هم چنان ادامه داشت و طالبان کسب علم و دانش بدون هیچ مانعی می توانستند در مدارس علمی و دینی به کشورهای مناطق اسلامی آن زمان در رفت و آمد باشند؛
برای اثبات این مدعا می توانیم از «یوسف همدانی» نام ببریم. یوسف همدانی، دانش اسلامی، فقه و کلام و حدیث را در مدارس معروف نظامیه بغداد اخذ کرد و دانش خود را در مراکز و مدارس بخارا، سمرقند، همدان و اصفهان وسعت داد.
مدارس علمی و دینی نظامیه، با حمایت سلاطین سلجوقی و به همت عالم برجسته، نظام الملک توسی در آغاز شهر بغداد تأسیس یافت و بعداً در شهرهای بلخ، نیشابور، هرات، اصفهان، بصره، مرو، آمل و موصل به طور گسترده ای به فعالیتهای آموزشی پرداخت. در نتیجه امکان فراگیری علوم برای همه مسلمانان چه عرب، ایرانی و ترک در بین کشورهای اسلامی فراهم آمد.
یوسف همدانی بخشی از حیات خود را در شهرهای مرو و بخارا به استادی پرداخت و به زبانهای فارسی و ترکی، شاگردان زیادی تربیت نمود.
از میان آنان: «خواجه احمد یسوی، عبدالخالق غجدوانی، حسن انداقی، عبداله براقی» مشهور خاص و عام شدند که امروزه مزار «خواجه احمد یسوی» در شهر ترکستان قزاقستان، زیارتگاه مسلمانان منطقه است و اثر «حکمت» یسوی، مورد مطالعه و تحقیق دانش پژوهان و طالبان کسب ادبیات عرفانی می باشد.
اثر «فنون البلاغه» که در سالهای نیمه اول قرن پانزدهم میلادی توسط شیخ «خدایداد طرازی» تألیف شده است بیانگر نزدیکی ادبای اعراب، ایرانیان و ترکان است.
در واقع بررسی و تحقیق تاریخ، فرهنگ، علوم مختلف و ادبیات آسیای مرکزی در قرون وسطی بدون در نظر گرفتن علوم اسلامی و ادبیات ایران کاری است غیرعملی.
پیوندهای فرهنگی و علمی منطقه با دنیای اسلام در چنان بعد گسترده ای، رواج شاهنامه فردوسی را در بین مردم منطقه بنیاد نهاد.
به علل عمق رواج شاهنامه در آسیای مرکزی و قفقاز مردم نیز به خواندن و شنیدن داستانهای شاهنامه علاقه خاصی پیدا کرده بودند.
در نتیجه اندیشه ترجمه آن به زبان ترکی زمینه ای شد تا در قرن شانزده میلادی «شریف حمیدی» کار برگردان آن اثر بزرگ را به دست بگیرد.
به گفته محقق تاتارستانی آقای دمیل اسماعیل اوغلو: «شاهنامه ترکی حمیدی ترجمه ای آزاد از شاهنامه ی فردوسی است؛ زیرا حمیدی در منظومه خود مضامینی از خسرو و شیرین و اسکندرنامه نظامی گنجوی را نیز گنجانده است.»
ادبیات قزاق بعد از تأسیس خانیات قزاق در سال 1466 میلادی با مضمون زبان خاص خود در بعدی جدید رو به توسعه نهاد و اولین ترجمه شاهنامه ی فردوسی به قزاقی امروزی توسط شاعر قزاق اوراز نایمان (1870-1836م.) صورت گرفت.
متأسفانه امروز از ترجمه شاعر نایمان نسخه ای در دست نیست اما امکان دارد در آینده توسط پژوهندگان نسخه ی دست نویس او از بایگانی های آسیای مرکزی پیدا شود.
ما از کار ترجمه ی ایشان فقط در آثار محققان و نویسندگان قزاق امثال: «س. موقان، م. بایدوللا، ا.قونراتبای، و.کومیسبای و غ.تویاقبای» می توانیم اطلاعاتی کسب بکنیم.
ترجمه ی قزاقی شاهنامه ای که در سطح بسیار وسیع در چین، ازبکستان، مغولستان، روسیه و قزاقستان توسط علاقمندان به ادبیات ایران خوانده شد، ترجمه «تورمحمد ایزتئلو اوغلو»(2) است؛ نگاهی به دوران حیات این شاعران نشان می دهد که کار ترجمه ی شاهنامه به قزاقی و انتشار آن مشقتی کمتر از مشقت دوره ی زندگی شاعر بزرگ ابوالقاسم فردوسی نمی تواند باشد را در ذهن محقق القا می کند.
تورمحمد ایزتئلو اوغلو (1939-1882م.) شاعر، متفکر و مترجم قزاق، ترجمه ی آزاد شاهنامه فردوسی را به زبان قزاقی در سال 1936 م. در مدت ده ماه به انجام رسانید و در سال 1937م. به خاطر عقاید آزادمنشانه و ملی گرایانه خویش تحت تعقیب و تبعید سیاسی رژیم کمونیستی-استالینی زندانی گردید. در دوران حبس زیر فشار شکنجه به سختی بیمار شد.
در نتیجه ی کسالت شدید دوران تبعید و اسارت در سال 1939م. بدرود حیات گفت. وی از شاعران بنام ملت قزاق است. آثار شعری وی در بین خوانندگان کشورهایی مانند: مغولستان، چین، ازبکستان، تاجیکستان و افغانستان علاقمندان زیادی دارد.
تورمحمد، آموزش ابتدایی را در مدرسه ی محل تولد خود در روستایی که امروزه به نام خود وی، اسم گذاری شده است و در استان قزل اوردا (قبل از حاکمیت کمونیستها در منطقه ای، آق مسجد نامیده می شد) در فرمانداری «قار ماقشی» واقع است. او از مدرسی به نام آلداشبای آخوند، کسب فیض نمود. بعد از آن در مکتب آخوندهای بنام آن زمان، طلب آخوند و قالجان آخوندف دانش دینی خود را توسعه داد؛
متعاقب آن او در مدرسه میرعرب بخارا در سالهای 1899-1896م. و در مدرسه کوکلتاش در سالهای 1905-1899م. تحصیل نمود و در آن جا زبانهای فارسی و عربی را به خوبی آموخت.
یکی از استادان بنام تورمحمد در مدرسه ی میرعرب بخارا، استاد احمد دانش (1897-1827م.) بود. او در سالهای تحصیل با نویسنده و عالم تاجیک، «صدرالدین عینی» دوستی نزدیکی داشت.
هم صحبت شدن با صدرالدین عینی باعث آشنایی نزدیک تورمحمد با آثار کلاسیک ادبیات فارسی گردید. از همان رو، تورمحمد با عشق خاصی به مطالعه ی آثار ادبیات فارسی پرداخت و این علاقه باعث شد که تا آخر عمر وی شعله گرمابخش ادبیات فارسی در دل او حفظ گردد.
شاهنامه قزاقی تورمحمد در یک جلد به سال 1961 م. از نشر جازوشی و به سال 2004 م. برای بار دوم به طور کاملتر در دو جلد از همان نشر، چاپ شد؛ نشر فعلی، سومین چاپ شاهنامه اوست، نشر سوم نسبت با دو نشر قبلی دو ویژگی دارد:
نخست-این بار متن ترجمه قزاقی با دستنویس شاعر یک جا به چاپ رسیده است.
دوم- متن این نشر بر اساس دستنویس شاعر تصحیح گردید و با مقدمه ای از نویسنده به نام «قزاق مختار عوض اف» و دو پیش گفتار «شاهنامه میراث فرهنگی بشریت»، «راه زندگی تورمحمد ایزئتلو اوغلو»، خوانندگان عزیز را با ابعاد تاریخی-ادبی شاهنامه ی فردوسی و شرح زندگی تورمحمد ایزتئلو اوغلو در بعد سیاسی زمان حیات وی آشنا می سازد.
آثار ادبی برجسته در طول تاریخ بشر همیشه نیاز به همت شاعران و نویسندگان از یک سو و حمایت دولتمردان و عالمان از سوی دیگر به منصه ی ظهور می پیوندند. ترجمه و نشر شاهنامه ی قزاقی او م از قاعده ی مزبور مستثنی نبود. در چهارچوب چنان قواعدی ترجمه قزاقی شاهنامه به انجام رسید.
یکی از ادب دوستان ادبیات ایران، آقای «تیمور بک قارا اوغلو» یکی از شاگردان تورمحمد بود و در سال 1933 م. به ریاست کرسی آموزشی جمهوری قزاقستان تعیین شده بود به خاطر ارادت و اعتماد ویژه ای که به استاد خود داشت.
تورمحمد را در سال 1934 م. به مناسبت جشن هزاره ی تولد ابوالقاسم فردوسی برای ترجمه شاهنامه از «قزل اوردا» به شهر «آلماتی» آن زمان جمهوری قزاقستان دعوت کرد.
مقدمات کار ترجمه فراهم شد و همان گونه که پیشتر ذکر کردیم کار برگردان قزاقی شاهنامه به سال 1936 م. به پایان رسید؛
چون حاکمیت مرکزی هر گونه آثار اسلامی و شرقی را دشمن رژیم کمونیستی و عقاید ماتریالیستی خود می دانستند، مترجم را با جمع روشنفکران قزاق در این دوره تحت تعقیب سیاسی قرار دادند.
تورمحمد برای حفاظت متون ترجمه ای شاهنامه دستنوشته های خود را زیر پله کان یکی از منازل محل پنهان کرد. این عمل مخفیانه او به عنوان معمای حل نشدنی هم چنان در خفیه باقی ماند تا این که در دوره خروشجف که فضای سیاسی کشور کمی ملایمتر شده بود، یکی از علمای فعال و ادب دوست قزاق به نام «مردان بایدوله» با رنج و پی گیری بی وقفه توانست نسخ خطی تورمحمد را به دست آورد.
او با زحمات زیادی موفق شد فقط بخشی از ترجمه ی تورمحمد را به سال 1961 م. نشر دهد. بعد از اعلام استقلال جمهوری قزاقستان، بار دوم با افزودن فصلهای دیگر در دو جلد در نشر «جازوشی» به چاپ رسید.
چاپ کامل شاهنامه ی قزاقی برای بار سوم منطبق با دستنوس مترجم در سال 2009 م. عملی شد که نسخه ی ویژه ی کتاب در سفر رییس جمهور قزاقستان نورسلطان نظربایف به استان قزل اوردا به ایشان اهدا شد؛ زیرا انتشار آن در چارچوب برنامه ی «میراث فرهنگی» جمهوری قزاقستان تحت حمایت مستقیم رییس جمهوری فعالیت می کند عملی شده بود.
اکنون یک نسخه ی دو جلدی «شاهنامه» در کتابخانه ی ویژه ریاست جمهوری قزاقستان حفاظت می شود.
کار تحقیق علمی شاهنامه نیز با نشر آن در سال 1961 م. آغاز شد. اولین اثر دکترای علمی با عنوان «شاهنامه و ترجمه ی آن» و به زبان قزاقی، توسط آقای «وتگن کومیسبای» به تحریر درآمد. وی اکنون به عنوان پروفسور دانشکده ی شرق شناسی دانشگاه فارابی، استاد زبان فارسی است؛
بعد از وی «یرخان و لیلا قوداقبای قزی»، تز علمی در این باره نوشتند و اکنون هر دوی ایشان از استادان دانشگاه ها هستند. آقای «بولات باتر بک» در سالهای اخیر در دانشگاه تهران از تز دکترای خود به نام «شاهنامه و ادبیات قزاقی» با موفقیت دفاع کرد.
در جشن یکصد و بیست و پنجمین سالگرد تولد شاعر برجسته ی قزاق، تورمحمد ایزتئلواوغلو در دانشگاه فارابی در شهر آلماتی کنفرانسی با عنوان «تورمحمد و شاهنامه» برگزار شد. در کنفرانس مذکور از ایران، استاد دانشگاه فردوسی مشهد و فردوسی شناسی برجسته دکتر محمد جعفر یاحقی و گروهی از شاهنامه خوانان شرکت کردند و به دنبال آن در استان محل تولد شاعر جشن بزرگی با حضور استادان فردوسی شناس از تاجیکستان، ازبکستان، چین، ایران، و مغولستان و روسیه برپا گردید.
اشتیاق و علاقه ی مردم قزاق به شاهنامه بیش از پیش افزون شد و گروه شاهنامه خوانان قزاق با سرپرستی محقق و هنرمند مشهور قزاق، «الماس المات» پروفسور دانشگاه دولتی قورقود آتای قزل اوردا بر شدت علاقمندی ادب دوستان به ادبیات شرق و بالاخص ایران سهم ویژه ای را ایفا کرد و در برنامه ی کار استاد الماس المات در سالهای آینده، منظومه خوانی موسیقیایی شاهنامه در آلبومی به شاهنامه دوستان، ارایه خواهد شد.
شاهنامه ی فردوسی در طول ده قرن در آسیای مرکزی هم چنان گرمابخش دلهای ادب دوستان، مشرق زمین و ایران است.
موحدفر، یاسر؛ (1390)، فردوسی پژوهی (مجموعه مقالاتی به قلم گروهی از نویسندگان)، تهران: خانه کتاب، چاپ اول
از این رو، اکثر شاعران ترک به موازات آموختن زبان عربی یه یادگیری زبان فارسی پرداختند. یکی از عوامل گسترش زبان فارسی در آسیای مرکزی و علایق معنوی مردم به شاهنامه ی فردوسی، اشاعه ی دین اسلام در مناطق مذکور است.
پس از پذیرش اسلام به وسیله ی مردم قزاقستان، نقطه ی عطف ایجاد روابط سیاسی و فرهنگی اعراب و ایرانیان و ترکان در قزاقستان امروزی به جنگ سال 751 میلادی در محل «آتلاق» در نزدیکی شهر طراز و کناره رود چوبین باز می گردد که سپاهیان متحد ترکان و مسلمانان در یک سو قرار داشتند و با لشگر چینیان مشغول جنگیدن شدند؛ در سال مزبور پیشروی متهاجمان چینی تا ناحیه ی مذکور، ترکان را مجبور ساخت تا از خلافت عباسی درخواست کمک نمایند.
خلیفه ی عباسی، تقاضای کمک ترکان را پذیرفت و به دنبال موافقت خلیفه، لشگریان اسلام به فرماندهی ابومسلم خراسانی در یک جنگ سخت بر چینی ها به پیروزی رسیدند و چینیان را مجبور به عقب نشینی نمودند.
بعد از آن واقعه ترکان هم از بعد سیاسی و هم از بعد عقیدتی-فرهنگی آزادانه به قبول دین اسلام پرداختند. در نتیجه بسیاری از دانش پژوهان منطقه به دیگر ممالک اسلامی برای فراگیری علوم مسافرت کردند.
از میان آنان ابونصر فارابی (940-870م.) که در مدت چهل سال از عمر خویش را در شهر اترار در جنوب قزاقستان گذرانده بود و به بغداد رفت و در آن جا به کسب علم پرداخت که بعداً به عنوان معلم ثانی و از علمای مشهور جهان شناخته شد و امروزه نه فقط باعث فخر اعراب، ایرانیان و ترکان بلکه افتخار جهان اسلام است.
به امثال فارابی در جهان اسلام که در علوم و ادبیات با اسامی طرازی، ترکستانی، بالاساغونی، اتراری، ادایی و دیگر چهره های برجسته برخورد می کنیم.
در بعد سیاسی حاکمیت قراخانها (1212-840م.) در کاشغریه و ماوراءالنهر و اعلام رسمی کشور اسلامی به وسیله ی آنان، اسلام در همه ی جوانب معیشتی فرهنگی منطقه بیش از پیش و به طور عمیقتری گسترش داده شد و همه ی آن پدیده های فرهنگی و سیاسی در منطقه زمینه ای شد برای برقراری روابط بسیار نزدیک فرهنگی بین عالمان و شاعران ایران و ترکان آسیای مرکزی.
متعاقب تغییرات جدید تبادلات علمی و فرهنگی دو ملت همسایه بدون در نظر گرفتن اختلافها و کشمکشهای سیاسی تا پایان قرن پانزده میلادی هم چنان ادامه داشت و طالبان کسب علم و دانش بدون هیچ مانعی می توانستند در مدارس علمی و دینی به کشورهای مناطق اسلامی آن زمان در رفت و آمد باشند؛
برای اثبات این مدعا می توانیم از «یوسف همدانی» نام ببریم. یوسف همدانی، دانش اسلامی، فقه و کلام و حدیث را در مدارس معروف نظامیه بغداد اخذ کرد و دانش خود را در مراکز و مدارس بخارا، سمرقند، همدان و اصفهان وسعت داد.
مدارس علمی و دینی نظامیه، با حمایت سلاطین سلجوقی و به همت عالم برجسته، نظام الملک توسی در آغاز شهر بغداد تأسیس یافت و بعداً در شهرهای بلخ، نیشابور، هرات، اصفهان، بصره، مرو، آمل و موصل به طور گسترده ای به فعالیتهای آموزشی پرداخت. در نتیجه امکان فراگیری علوم برای همه مسلمانان چه عرب، ایرانی و ترک در بین کشورهای اسلامی فراهم آمد.
یوسف همدانی بخشی از حیات خود را در شهرهای مرو و بخارا به استادی پرداخت و به زبانهای فارسی و ترکی، شاگردان زیادی تربیت نمود.
از میان آنان: «خواجه احمد یسوی، عبدالخالق غجدوانی، حسن انداقی، عبداله براقی» مشهور خاص و عام شدند که امروزه مزار «خواجه احمد یسوی» در شهر ترکستان قزاقستان، زیارتگاه مسلمانان منطقه است و اثر «حکمت» یسوی، مورد مطالعه و تحقیق دانش پژوهان و طالبان کسب ادبیات عرفانی می باشد.
اثر «فنون البلاغه» که در سالهای نیمه اول قرن پانزدهم میلادی توسط شیخ «خدایداد طرازی» تألیف شده است بیانگر نزدیکی ادبای اعراب، ایرانیان و ترکان است.
در واقع بررسی و تحقیق تاریخ، فرهنگ، علوم مختلف و ادبیات آسیای مرکزی در قرون وسطی بدون در نظر گرفتن علوم اسلامی و ادبیات ایران کاری است غیرعملی.
پیوندهای فرهنگی و علمی منطقه با دنیای اسلام در چنان بعد گسترده ای، رواج شاهنامه فردوسی را در بین مردم منطقه بنیاد نهاد.
به علل عمق رواج شاهنامه در آسیای مرکزی و قفقاز مردم نیز به خواندن و شنیدن داستانهای شاهنامه علاقه خاصی پیدا کرده بودند.
در نتیجه اندیشه ترجمه آن به زبان ترکی زمینه ای شد تا در قرن شانزده میلادی «شریف حمیدی» کار برگردان آن اثر بزرگ را به دست بگیرد.
به گفته محقق تاتارستانی آقای دمیل اسماعیل اوغلو: «شاهنامه ترکی حمیدی ترجمه ای آزاد از شاهنامه ی فردوسی است؛ زیرا حمیدی در منظومه خود مضامینی از خسرو و شیرین و اسکندرنامه نظامی گنجوی را نیز گنجانده است.»
ادبیات قزاق بعد از تأسیس خانیات قزاق در سال 1466 میلادی با مضمون زبان خاص خود در بعدی جدید رو به توسعه نهاد و اولین ترجمه شاهنامه ی فردوسی به قزاقی امروزی توسط شاعر قزاق اوراز نایمان (1870-1836م.) صورت گرفت.
متأسفانه امروز از ترجمه شاعر نایمان نسخه ای در دست نیست اما امکان دارد در آینده توسط پژوهندگان نسخه ی دست نویس او از بایگانی های آسیای مرکزی پیدا شود.
ما از کار ترجمه ی ایشان فقط در آثار محققان و نویسندگان قزاق امثال: «س. موقان، م. بایدوللا، ا.قونراتبای، و.کومیسبای و غ.تویاقبای» می توانیم اطلاعاتی کسب بکنیم.
ترجمه ی قزاقی شاهنامه ای که در سطح بسیار وسیع در چین، ازبکستان، مغولستان، روسیه و قزاقستان توسط علاقمندان به ادبیات ایران خوانده شد، ترجمه «تورمحمد ایزتئلو اوغلو»(2) است؛ نگاهی به دوران حیات این شاعران نشان می دهد که کار ترجمه ی شاهنامه به قزاقی و انتشار آن مشقتی کمتر از مشقت دوره ی زندگی شاعر بزرگ ابوالقاسم فردوسی نمی تواند باشد را در ذهن محقق القا می کند.
تورمحمد ایزتئلو اوغلو (1939-1882م.) شاعر، متفکر و مترجم قزاق، ترجمه ی آزاد شاهنامه فردوسی را به زبان قزاقی در سال 1936 م. در مدت ده ماه به انجام رسانید و در سال 1937م. به خاطر عقاید آزادمنشانه و ملی گرایانه خویش تحت تعقیب و تبعید سیاسی رژیم کمونیستی-استالینی زندانی گردید. در دوران حبس زیر فشار شکنجه به سختی بیمار شد.
در نتیجه ی کسالت شدید دوران تبعید و اسارت در سال 1939م. بدرود حیات گفت. وی از شاعران بنام ملت قزاق است. آثار شعری وی در بین خوانندگان کشورهایی مانند: مغولستان، چین، ازبکستان، تاجیکستان و افغانستان علاقمندان زیادی دارد.
تورمحمد، آموزش ابتدایی را در مدرسه ی محل تولد خود در روستایی که امروزه به نام خود وی، اسم گذاری شده است و در استان قزل اوردا (قبل از حاکمیت کمونیستها در منطقه ای، آق مسجد نامیده می شد) در فرمانداری «قار ماقشی» واقع است. او از مدرسی به نام آلداشبای آخوند، کسب فیض نمود. بعد از آن در مکتب آخوندهای بنام آن زمان، طلب آخوند و قالجان آخوندف دانش دینی خود را توسعه داد؛
متعاقب آن او در مدرسه میرعرب بخارا در سالهای 1899-1896م. و در مدرسه کوکلتاش در سالهای 1905-1899م. تحصیل نمود و در آن جا زبانهای فارسی و عربی را به خوبی آموخت.
یکی از استادان بنام تورمحمد در مدرسه ی میرعرب بخارا، استاد احمد دانش (1897-1827م.) بود. او در سالهای تحصیل با نویسنده و عالم تاجیک، «صدرالدین عینی» دوستی نزدیکی داشت.
هم صحبت شدن با صدرالدین عینی باعث آشنایی نزدیک تورمحمد با آثار کلاسیک ادبیات فارسی گردید. از همان رو، تورمحمد با عشق خاصی به مطالعه ی آثار ادبیات فارسی پرداخت و این علاقه باعث شد که تا آخر عمر وی شعله گرمابخش ادبیات فارسی در دل او حفظ گردد.
شاهنامه قزاقی تورمحمد در یک جلد به سال 1961 م. از نشر جازوشی و به سال 2004 م. برای بار دوم به طور کاملتر در دو جلد از همان نشر، چاپ شد؛ نشر فعلی، سومین چاپ شاهنامه اوست، نشر سوم نسبت با دو نشر قبلی دو ویژگی دارد:
نخست-این بار متن ترجمه قزاقی با دستنویس شاعر یک جا به چاپ رسیده است.
دوم- متن این نشر بر اساس دستنویس شاعر تصحیح گردید و با مقدمه ای از نویسنده به نام «قزاق مختار عوض اف» و دو پیش گفتار «شاهنامه میراث فرهنگی بشریت»، «راه زندگی تورمحمد ایزئتلو اوغلو»، خوانندگان عزیز را با ابعاد تاریخی-ادبی شاهنامه ی فردوسی و شرح زندگی تورمحمد ایزتئلو اوغلو در بعد سیاسی زمان حیات وی آشنا می سازد.
آثار ادبی برجسته در طول تاریخ بشر همیشه نیاز به همت شاعران و نویسندگان از یک سو و حمایت دولتمردان و عالمان از سوی دیگر به منصه ی ظهور می پیوندند. ترجمه و نشر شاهنامه ی قزاقی او م از قاعده ی مزبور مستثنی نبود. در چهارچوب چنان قواعدی ترجمه قزاقی شاهنامه به انجام رسید.
یکی از ادب دوستان ادبیات ایران، آقای «تیمور بک قارا اوغلو» یکی از شاگردان تورمحمد بود و در سال 1933 م. به ریاست کرسی آموزشی جمهوری قزاقستان تعیین شده بود به خاطر ارادت و اعتماد ویژه ای که به استاد خود داشت.
تورمحمد را در سال 1934 م. به مناسبت جشن هزاره ی تولد ابوالقاسم فردوسی برای ترجمه شاهنامه از «قزل اوردا» به شهر «آلماتی» آن زمان جمهوری قزاقستان دعوت کرد.
مقدمات کار ترجمه فراهم شد و همان گونه که پیشتر ذکر کردیم کار برگردان قزاقی شاهنامه به سال 1936 م. به پایان رسید؛
چون حاکمیت مرکزی هر گونه آثار اسلامی و شرقی را دشمن رژیم کمونیستی و عقاید ماتریالیستی خود می دانستند، مترجم را با جمع روشنفکران قزاق در این دوره تحت تعقیب سیاسی قرار دادند.
تورمحمد برای حفاظت متون ترجمه ای شاهنامه دستنوشته های خود را زیر پله کان یکی از منازل محل پنهان کرد. این عمل مخفیانه او به عنوان معمای حل نشدنی هم چنان در خفیه باقی ماند تا این که در دوره خروشجف که فضای سیاسی کشور کمی ملایمتر شده بود، یکی از علمای فعال و ادب دوست قزاق به نام «مردان بایدوله» با رنج و پی گیری بی وقفه توانست نسخ خطی تورمحمد را به دست آورد.
او با زحمات زیادی موفق شد فقط بخشی از ترجمه ی تورمحمد را به سال 1961 م. نشر دهد. بعد از اعلام استقلال جمهوری قزاقستان، بار دوم با افزودن فصلهای دیگر در دو جلد در نشر «جازوشی» به چاپ رسید.
چاپ کامل شاهنامه ی قزاقی برای بار سوم منطبق با دستنوس مترجم در سال 2009 م. عملی شد که نسخه ی ویژه ی کتاب در سفر رییس جمهور قزاقستان نورسلطان نظربایف به استان قزل اوردا به ایشان اهدا شد؛ زیرا انتشار آن در چارچوب برنامه ی «میراث فرهنگی» جمهوری قزاقستان تحت حمایت مستقیم رییس جمهوری فعالیت می کند عملی شده بود.
اکنون یک نسخه ی دو جلدی «شاهنامه» در کتابخانه ی ویژه ریاست جمهوری قزاقستان حفاظت می شود.
کار تحقیق علمی شاهنامه نیز با نشر آن در سال 1961 م. آغاز شد. اولین اثر دکترای علمی با عنوان «شاهنامه و ترجمه ی آن» و به زبان قزاقی، توسط آقای «وتگن کومیسبای» به تحریر درآمد. وی اکنون به عنوان پروفسور دانشکده ی شرق شناسی دانشگاه فارابی، استاد زبان فارسی است؛
بعد از وی «یرخان و لیلا قوداقبای قزی»، تز علمی در این باره نوشتند و اکنون هر دوی ایشان از استادان دانشگاه ها هستند. آقای «بولات باتر بک» در سالهای اخیر در دانشگاه تهران از تز دکترای خود به نام «شاهنامه و ادبیات قزاقی» با موفقیت دفاع کرد.
در جشن یکصد و بیست و پنجمین سالگرد تولد شاعر برجسته ی قزاق، تورمحمد ایزتئلواوغلو در دانشگاه فارابی در شهر آلماتی کنفرانسی با عنوان «تورمحمد و شاهنامه» برگزار شد. در کنفرانس مذکور از ایران، استاد دانشگاه فردوسی مشهد و فردوسی شناسی برجسته دکتر محمد جعفر یاحقی و گروهی از شاهنامه خوانان شرکت کردند و به دنبال آن در استان محل تولد شاعر جشن بزرگی با حضور استادان فردوسی شناس از تاجیکستان، ازبکستان، چین، ایران، و مغولستان و روسیه برپا گردید.
اشتیاق و علاقه ی مردم قزاق به شاهنامه بیش از پیش افزون شد و گروه شاهنامه خوانان قزاق با سرپرستی محقق و هنرمند مشهور قزاق، «الماس المات» پروفسور دانشگاه دولتی قورقود آتای قزل اوردا بر شدت علاقمندی ادب دوستان به ادبیات شرق و بالاخص ایران سهم ویژه ای را ایفا کرد و در برنامه ی کار استاد الماس المات در سالهای آینده، منظومه خوانی موسیقیایی شاهنامه در آلبومی به شاهنامه دوستان، ارایه خواهد شد.
شاهنامه ی فردوسی در طول ده قرن در آسیای مرکزی هم چنان گرمابخش دلهای ادب دوستان، مشرق زمین و ایران است.
پی نوشت ها :
1. عضو امنای بنیاد فردوسی، استاد زبان فارسی دانشگاه آبای و مدیر مرکز علمی پژوهشی دانشگاه سلیمان دمیرل، آلماتی قزاقستان.
2. چهره ی نقاشی شده «تورمحمد ایزئتلو اوغلو» مترجم شاهنامه به زبان قزاقی.
موحدفر، یاسر؛ (1390)، فردوسی پژوهی (مجموعه مقالاتی به قلم گروهی از نویسندگان)، تهران: خانه کتاب، چاپ اول