نویسنده: هنری فورد
مترجم: محمود کریمی شرودانی
مترجم: محمود کریمی شرودانی
منبع : راسخون
نکته ای که باید مورد ملاحظه قرار گیرد این ادعای کلی است که افرادی که از آنها نام برده شد، این پست هایی که در آن قرار داشتند را برای انقلاب به دست نیاوردند و انقلاب به وجود نیامد چون آنها نخواستند. این درست است که شرایط ناراضی کننده ای در آلمان وجود داشت ولی آنها می توانستند و باید خودشان را با مردم تطبیق می دادند؛ شرایطی که روحیه ی مردم را خراب کرد. و امکان اصلاحات را غیرممکن می ساخت تحت کنترل یهودیان بود.
تأثیرات عمده ی یهودیان که برای سقوط آلمان ها مقصر شناخته می شوند را تحت سه عنوان می توان دسته بندی کرد: الف) روح بلشویسم که چهره اش را تحت نام سوسیالیسم آلمانی تغییر داده بود (بلشویسم مکتبی برگرفته از مارکسیسم است که مبدأ آن لنین است و مبتنی است بر تأکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با انقلاب و اعمال زور بدون این که منتظر فرسودگی خود به خودی سیستم سرمایه داری باشد، قدرت سیاسی را به دست گیرد)، ب) مالکیت و کنترل یهود بر رسانه، پ) کنترل یهود بر زنجیره ی تأمین غذا و ماشین صنعتی کشور. یک دلیل چهارمی هم وجود داشت که از این ها بالاتر بود، اما این سه مورد به طور مستقیم بر روی مردم آلمان عمل می کردند.
از آنجا که ممکن است نتیجه گیری آلمان ها درباره ی این موضوع می تواند به طرزی غیرقطعی توسط مردمی صورت گرفته باشد که افکار عمومی شان به خاطر تأثیر یهودیان شکل گرفته است، بنابراین نقل قولی از جورج پیتر ویلسون از London Globe که در اوایل آوریل 1919 این گونه نوشت، می تواند کمک کننده باشد: بلشویسم سلب مالکیت از ملت های مسیحی دنیاست تا جایی که هیچ پایتختی در دستان مسیحیان دنیا باقی نماند، برای این تمام یهودیان، همه با هم جهان را در دستان خود بگیرند و هر جایی که انتخاب کردند، حکمفرمایی کنند. "
در زمانی به زودی سال دوم جنگ جهانی، یهودیان آلمانی این گونه وعظ می کردند که شکست آلمان برای ترقی طبقه مستضعف لازم است. در چنین زمانی استروبل (Stroble) اظهار کرد که "من در ملأ عام گواهی می دهم که پیروزی کامل کشور مطلوب سوسیال دموکرات ها نیست" همه جا این گونه وعظ می شد که "سرافرازی طبقه مستضعف پس از پیروزی کامل محال است. " این مثال ها (که مشتی نمونه خروار بودند) ذکر شدند نه برای آن که دوباره مسائل نظامی را باز کنند، بلکه برای این بود که نشان دهند که چگونه یهودیان آلمانی کذایی وفاداری به کشوری که در آن زندگی می کردند را فراموش کردند و به یهودیان خارجی پیوستند تا فروپاشی آلمان را عملی کنند و نه تنها (همان طور که بعداً معلوم می شود)، آلمان را از شر میلیتاریسم (نظامی گری) خلاص نکردند، (چیزی که هر آلمانی فکوری آرزوی آن را داشت)، بلکه کشور را به آن هرج و مرج انداختند تا به آنها اجازه دهد که کنترل را به دست گیرند.
یهود بین الملل نوشته هنری فورد
/م