در عصر ائمه علیهم السلام، جامعه ی اسلامی همواره در حال گسترش بود؛ تا جایی که از لحاظ قلمرو، وسیع ترین کشور آن زمان شده بود. پس از پایان دوره ی فتوحات، همه ی امکانات سرزمین های فتح شده در اختیار مسلمانان قرار گرفت و یک طبقه از اشراف در میان مسلمانان پدید آمد که بیشترشان از قریش و نزدیکان طبقه ی حاکم بودند. امام علی علیه السلام و دیگر امامان شیعه علیهم السلام پیوسته در مقابل جریانی بودند که خواهان استفاده ی هرچه بیشتر از امکانات بود. امیرمؤمنان علیه السلام با روش عمر در اعطای بخش بزرگی از درآمدهای سرزمین های مفتوحه و بیت المال به اشراف عرب، مخالف بود و بیت المال را تنها میان کسانی تقسیم می کرد که سرباز به شمار می آمدند؛ آن هم به طور مساوی. برخی از محققان معتقدند یکی از علل بروز مشکلات برای حکومت امیرمؤمنان علیه السلام، همین مبارزه ی سرسختانه ی آن حضرت با سوء استفاده از بیت المال بوده است. ابن ابی الحدید می گوید:
وقتی که عمر به خلافت رسید، برخی از مردم را بر برخی دیگر ترجیح داد و مردم به این رویه خو گرفتند و تقسیم اول [ تقسیم مساوی پیامبر] را فراموش کردند؛ حکومت عمر طولانی شد و قلب های آنها آکنده از حب مال و فراوانی بخشش ها شد. هنگامی که عثمان به خلافت رسید، مانند عمر عمل کرد؛ از این رو مردم بیشتر به این روش اطمینان پیدا کردند. هر کس به چیزی عادت کند، جدایی از آن برای او مشکل است و نمی تواند به آسانی تغییر عادت دهد. وقتی که امیرمؤمنان علیه السلام به خلافت رسید، خواست در این زمینه مانند عصر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم عمل کند؛ در حالی که روش او فراموش و ترک شده بود و 22 سال فاصله افتاده بود؛ از این رو این مسئله بر آنها گران آمد و آن را انکار کردند، تا حوادثی چون نقض بیعت و اختلاف رخ داد. (1)
حضرت علی علیه السلام نه تنها خود از ساختن خانه های مجلل و کاخ و قصر به سبک زمامداران دیگر پرهیز داشت، بلکه حاکمان منصوب خود را نیز از این کار باز می داشت. در این باره می توان به نامه ی آن حضرت به شریح قاضی اشاره کرد، که در نهج البلاغه آمده است. امام علیه السلام در آن نامه می فرماید:
ای شریح؛ بدان به زودی کسی نزد تو می آید که قباله ات را نگاه نکند و از گواهت نپرسد، تا اینکه تو را از آن خانه، چشم باز بیرون برد و از همه چیز جدا، به گورت بسپارد. پس ای شریح، بنگر مباد این خانه را از مال غیر خریده باشی، یا بهای آن را از غیر حلال داده باشی، که در این صورت زیان دنیا و آخرت برده ای.
آگاه باش اگر وقت خرید خانه پیش من آمده بودی، برای تو قباله ای مانند این قباله می نوشتم که به خرید این خانه به یک درهم، چه جای بالاتر، رغبت نمی کردی و قباله این است:
این خانه ای است که خریده بنده ی خوار و پست، از مرده ای که بیرون شده برای کوچ؛ از او خانه ای را در سرای فریب که جای نیست شوندگان و نشانه ی تباه گشتگان است، خریده، و این خانه دارای چهار حد و گوشه است:
حد اول به پیشامدهای ناگوار منتهی می شود؛ و حد دوم به موجبات اندوه ها؛ و حد سوم به خواهش و آرزوی تباه کننده؛ و حد چهارم به شیطان گمراه کننده و درب این خانه از حد چهارم باز می شود. این شخص فریفته به خواهش، از ارجمندی قناعت و داخل شدن در پستی درخواست و خواری و بدی و زیانی را که به این خریدار در آنچه خریده از فروشنده برسد. پس بر تباه سازنده ی نفس های پادشاهان و گیرنده ی جان های گردنکشان و از بین برنده ی پادشاهی فرعون ها مانند کسری و قیصر و تبع و حمیر و کسانی که دارایی بر دارایی افزوده و آن را بسیار نموده اند.... (2)
با سرازیر شدن اموال کشورهای فتح شده، مرکز خلافت تبدیل به مرکز ساخت و ساز خانه ها و قصرهای مجلل شده بود. احادیثی که در نهی از ساخت و سازهای اضافی نقل شده، ناظر به همین اسراف و تبذیرهای طبقه ی اشراف جامعه است.
امام صادق علیه السلام فرموده است: « ارتفاع و سقف خانه، هفت یا هشت ذراع باشد. بالاتر از آن محل حضور شیاطین است». (3) همو در حدیث دیگری فرموده است: « خداوند بر ساختمان، فرشته ای را موکل کرده و به هر کس که ساختمان و سقفی بالاتر از هشت ذراع بسازد، می گوید: کجا می روی ای فاسق»؟! (4) امام باقر علیه السلام می فرماید: « برای کسی سزاوار نیست که بنایی بالاتر از کعبه برآورد». (5)
بنابراین طبیعی است که ائمه علیهم السلام ساختمان های محکمی مانند قصرهای بنی امیه و بنی عباس نساخته باشند تا قرن ها دوام بیاورد و کاملاً نشانگر دیدگاه آنان در معماری باشد. پس نقش آنان بیشتر فکری بوده است و آنان با رهنمودهایشان زمینه ی فکری تطبیق معماری ملت های مناطق مفتوحه را با فرهنگ اسلام فراهم آورده اند. اگر مسلمانان توانایی این تطبیق را نمی یافتند، هرگز معماری اسلامی شکل نمی گرفت. در این فصل به تأثیر فکری امامان شیعه علیهم السلام در معماری مسلمانان می پردازیم.
1. توصیه به شهرنشینی
شهرها و جوامع یک جانشین، بستر شکل گیری و گسترش تمدن ها هستند و آبادانی نیز از ویژگی های شهرنشینی است؛ اما آبادانی بدون طرح و نقشه، و در یک کلام معماری، میسر نیست، و معماری نیز براساس باورهای بانیان آن شکل می گیرد. بیشتر مردم جزیرة العرب، و به ویژه حجاز، بدوی بودند و شهرنشینی در میان آنها چندان رواج نداشت. در حجاز به جز سه شهر مکه، مدینه و طائف، شهر دیگری نبود و این سه شهر نیز در مقایسه با شهرهای مناطق مجاور چون یمن، عراق، شام، ایران، روم و مصر، روستاهای ساده ای بیش نبودند؛ چون بناهای این مناطق براساس طرح و نقشه ایجاد نشده بودند و ارزش معماری نداشتند.ائمه علیهم السلام پیرو تعالیم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مردم را به عمران و آبادانی و شهرنشینی تشویق می کردند. امیرمؤمنان علیه السلام در نامه ی خود به حارث همدانی می نویسد: وَاسْکنِ الأمْصارَ العِظامَ فَإنَّها جِماعُ المُسْلِمینَ؛ (6) « در شهرهای بزرگ سکونت کن؛ زیرا این شهرها محل تجمع مسلمانان است».
از همان حضرت نقل شده است: الْزَمُوا السَّوادَ الأعْظَمَ فَإنَّ یَدَ اللهِ مَعَ الجَماعَهِ؛ (7) « با جمعیت های بزرگ همراه باشید، که دست خدا همراه جماعت است».
بیابان گردی یا تعرب، نقطه ی مقابل شهرنشینی است که پیشوایان ما همواره از آن نهی کرده اند. امام صادق علیه السلام تعرب بعد از هجرت را یکی از گناهان کبیره ی هفت گانه برشمرده و آن را با شرک یکی دانسته است. (8) نهی از تعرب بعد از هجرت، در وصایای پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به امیرمؤمنان علیه السلام هم آمده است. (9) از امام علی علیه السلام نقل شده که شش گروه به سبب شش چیز عذاب خواهند شد؛ از جمله بادیه نشینان و روستاییان به دلیل جهل و نادانی. (10)
امام رضا علیه السلام در این باره می فرماید: « خداوند تعرب بعد از هجرت را به این دلیل حرام کرد که آن بازگشت از دین، و رها کردن همکاری با انبیا و حجت های پروردگار قلمداد می شود، و نیز به دلیل ابطال حق صاحبان حق، و فسادی که در بادیه نشینی هست». (11)
ائمه علیهم السلام به صراحت اعرابی بودن را رفتاری ضد ارزش معرفی کرده اند و امام جماعت شدنِ اعرابی را جایز ندانسته اند. (12) امام باقر علیه السلام از ازدواج زن مسلمان مهاجر با اعرابی ای که او را از دارالهجره به بادیه ببرد، نهی کرده است؛ (13) زیرا در این صورت آن زن به حالت تعرب برمی گردد و از اجتماعات مسلمانان دور می شود و این می تواند انحطاط فکری او را به دنبال داشته باشد.
شهرنشین شدن مسلمان در معماری شهرها تأثیر می گذاشت و موجب می شد که ظاهر شهرها رنگ و بوی اسلامی بگیرد؛ به ویژه اینکه مسلمانان، فاتح و صاحب دین و آیین برتر بودند. البته مخالفان ائمه علیهم السلام، به خصوص بنی امیه، علاقه ی چندانی به شهرها، که ساکنان آنها را ملت های قلمروهای فتح شده تشکیل می دادند، نداشتند و همواره از شهرها دوری می گزیدند و بیشتر در اردوگاه ها زندگی می کردند. همین اردوگاه ها در اواخر عصر اموی و در دوره ی عباسی به شهرهایی نوبنیاد تبدیل شدند.
برخی از احکام اسلام، ملازم با شهرنشینی است. صورت کامل یک عمل صد در صد عبادی، چون نماز، فقط در قالب جماعت اجرا می شود. نماز جماعت، برترین گونه ی عبادت است و بهترین حالت آن، نماز جمعه است. اقامه ی نماز جماعت و جمعه، وابسته به وجود مساجد جامع شهرهاست. در فرهنگ مسلمانان هیچ شهری، بدون داشتن نماز جمعه و جماعت شهر شمرده نمی شود. لازم است صدای اذان، هنگام هر نماز، و به ویژه در سحرگاهان و هنگام افطار ایام ماه رمضان، به گوش مؤمنان برسد.
رعایت طهارت و دوری از نجاست، که مقدمه ی نماز شمرده می شود و پایبندی به آن برای مؤمنان لازم است، نیز مستلزم زندگی شهری و یک جانشینی است؛ زیرا علاوه بر لزوم شست و شوی بدن و لباس های آلوده به نجاست با آب پاک و طاهر، که در مناطق شهری بیشتر در دسترس است، انجام غسل های واجب نیز بیشتر مستلزم زندگی در محیطی است که حمام داشته باشد. بدین ترتیب مؤمنان می توانند در صورت نیاز به غسل، به آسانی به واجبات دینی خود عمل کنند.
از سوی دیگر دستورها و تعالیم اخلاقی انبیا و سپس ائمه علیهم السلام، که وارثان آنان در جامعه ی اسلامی بودند، بستری فراهم می کرد که در آن مردم بیشتر همدیگر را تحمل می کردند و به این ترتیب همزیستی مسالمت آمیزتری داشتند. همین روحیه ی شهرنشینی را توسعه می داد و مردم را از روحیات زندگی قبیله ای دور می کرد و توانایی زندگی با دیگران را در مردم شهرهای پرجمعیت بالا می برد.
2. جواز تبدیل معابد تازه مسلمانان به مسجد
مساجد زیباترین مظاهر معماری اسلامی هستند. در طول قرن ها مسلمانان تمام هنرها و مهارت های خود را، در مسجدها به نمایش گذاشته اند؛ از این رو معماری مساجد بهترین آیینه ی فرهنگ و تمدن اسلامی است؛ اما مساجدی که امروزه وجود دارند و نمایانگر معماری مسلمانان در دوره ی تمدن اسلامی هستند، با مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که نخستین مسجد تاریخ اسلام بوده است، تفاوت فاحشی دارند. به گواهی منابع تاریخی، مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بسیار ساده بوده و در ابتدا جز محوطه ای چهار دیواری، بنای دیگری نداشته است. مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با همین وضعیت محل تجمع مسلمانان بود تا اینکه بعد از مدتی، یک سایبان و سپس سقفی ساده بر فراز آن ساختند؛ بدون اینکه هیچ مناره یا گلدسته یا گنبدی داشته باشد؛ اما طولی نکشید که در برخی سرزمین های اسلامی مساجدی مانند مسجد اموی در دمشق، مسجد جامع کوفه و مسجد عمرو عاص در مصر ساخته شد، که زیبایی، امکانات، استحکام و فنون به کار رفته در آنها، هنوز هم شگفتی هر بیننده ای را برمی انگیزد. استحکام فوق العاده ی این مساجد، آنها را از گزند زلزله و دیگر حوادث طبیعی حفظ کرده و پس از قرن ها به دست ما رسانده است. عمر برخی از این بناها به قرن ها پیش از ظهور اسلام برمی گردد؛ زیرا این مساجد در واقع معابدی بوده اند که پس از ظهور اسلام، کارکرد پیشین خود را از دست می دادند و با تأیید عالمان مسلمان تبدیل به مسجد می شدند. در منابع حدیثی شیعه، احادیثی درباره ی جواز تبدیل معابد به مسجد وجود دارد.مرحوم حر عاملی در کتاب وسائل الشیعه در میان ابواب احکام مسجد، بابی را به این مطلب اختصاص داده و نام آن را « باب جواز اتخاذ البیع و الکنائس مساجد و استعمال نقضها فی المساجد و جعل بعضها مسجداً» به معنای جواز مسجد کردن کلیساهای مسیحیان و کنیسه های یهودیان، و خراب کردن آنها برای ساختن مساجد، و تبدیلشان به مسجد، نهاده است. عاملی در این باب دو حدیث سند از امام صادق علیه السلام آورده است. در حدیث اول فردی به نام عیص بن قاسم می گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم آیا نماز خواندن در کلیساهای مسیحیان و کنیسه های یهودیان جایز است؟ حضرت فرمود: آری. بعد پرسیدم: آیا می توان آنها را مسجد کرد؟ فرمود: آری. (14)
در حدیث دوم باز از همان شخص نقل شده که از امام صادق علیه اسلام پرسیدم آیا انهدام کلیساهای مسیحیان و معابد یهودیان برای ساختن مساجد جایز است؟ امام فرمود: آری. (15)
موافقت ائمه علیهم السلام، در جایگاه متفکران جامعه، باعث می شد که این معابد پس از تبدیل شدن به مسجد، کاملاً رنگ اسلامی به خود بگیرند. فنون و مهارت های به کار رفته در آنها، الگوی ساخت مساجد دیگر می شد تا در عین استحکام و زیبایی، از سادگی در خور یک مسجد، بهره مند باشند. همچنین نقش های گل و گیاه و آیات قرآن، جای نقش و نگارهای غیر منطبق با موازین اسلامی را گرفتند. چنین بود که با تثبیت روش صحیح الگوبرداری از معابد، بناهایی منطبق با اصول اسلامی ساخته شد. مسلمانان با اتکا به پشتوانه ی فکری و معنوی شان، توانستند عناصر معماری ملل دیگر را با موازین اسلامی تطبیق دهند و به آنها صبغه ی اسلامی بخشند؛ تا جایی که برخی از این عناصر مانند گنبد و گلدسته و بناهای هلالی، نماد معماری اسلامی شدند. شهید سید رضا پاک نژاد در این باره می گوید:
... اکثر مساجد اسلامی، که کانون بسیار گرم شهرند، دارای مناره می باشند، که نام های مختلف مناره، گلدسته، گلبانگ، مأذنه و... دارند. اغلب دوتا و گاه تعدادشان کمتر یا بیشتر است... به هر صورت، اغلب مساجد اسلامی را مناره هایی است با وضع ساختمانی مخصوص، که به کار تعیین قبله می آید؛ یعنی یا باید صفحه ی مار و مماس بر دو مناره از کعبه بگذرد که از نوع اول باشد، اهالی شهر می دانند هر جهت که دو مناره به ردیف یکی دیده شود، آن جهت قبله است؛ یا جهت عمود بر قبله. ناگفته نماند گنبدها، مناره ها، ایوان ها و... نشانی و نمایشی از این است که اسلام، دین و سازمان زیرزمینی نبوده و هیچ گاه به طور مخفی بر نفرات خود نیفزوده، تا آن گاه که به حد نصاب رسید، آشکار و مسلط گردد. (16)
3. پرهیز از مظاهر ممنوع در معماری
در شریعت مقدس اسلام، از نقاشی تصویر جانداران و ساختن مجسمه ی آنها، نهی شده است. از این رو مجسمه سازی و نقاشی جانداران، از شغل های حرام به شمار می روند. شیخ انصاری در کتاب المکاسب حرمت مجسمه سازی را اجماعی دانسته و حرمت نقاشی از جانداران را نیز از برخی بزرگان نقل کرده است. (17)در بخش « الزی و التجمل» از کتاب کافی بابی با عنوان « تزویق البیوت» آمده و در آن احادیثی درباره ی حرمت مجسمه سازی و نقاشی انسان و حیوان وارد شده است. ابوبصیر می گوید: امام صادق علیه السلام از قول پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت: « ای محمد، پروردگارت به تو سلام می رساند و تو را از تزویق خانه نهی می کند». ابوبصیر می گوید: پرسیدم تزویق خانه یعنی چه؟ امام علیه السلام فرمود: نقاشی کردن صورت ها. (18)
امام صادق علیه السلام در حدیث دیگری می فرماید: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: جبرئیل نزد من آمد و فرمود، ما ملائکه وارد خانه ای که در آن سگ، یا نقاشی صورت و ظرف بول باشد، نمی شویم. (19)
همان امام فرموده است: امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: رسول خدا مرا مأمور منهدم کردن قبرها و شکستن صورت ها کرد. (20)
بر اثر تأکیدهای ائمه علیهم السلام بر زنده نگه داشتن سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، و پرهیز از نقاشی جانداران و مجسمه سازی، این مطلب از مسلمات فقه شیعه و سنی شده است. به همین دلیل یکی از ویژگی های معماری اسلامی، چه در مساجد و چه در بناهای دیگر، پرهیز از شکل ها و مجسمه های انسان ها و حیوانات است و معمولاً به جای آنها از نقاشی گل و بوته و گیاه و اشیای بی جان در تزیین دیوارهای مساجد و مدارس و خانه ها، و حتی لباس ها و فرش ها استفاده شده است. در دیوارهای مساجد در کنار استفاده از آیات قرآن، از نقش و نگارهای مجاز هم استفاده می شده و این کار ظاهر ساختمان ها را کاملاً اسلامی می نموده است.
امامان شیعه علیهم السلام نیز استفاده از این نقش و نگارها را برای تزیین مساجد تأیید می کرده اند. از امام صادق علیه السلام درباره ی مسجدی که در آن تصویر است، پرسیدند؛ آن حضرت در پاسخ فرمود: آن را خوش نمی دارم؛ ولی امروز برای شما زیان و اشکالی ندارد. (21)
از امام کاظم علیه السلام، درباره ی نماز خواندن در مسجدی که در طرف قبله ی آن، قرآن یا چیزی از ذکر خدا نوشته شده پرسیدند؛ حضرت فرمود: اشکالی ندارد. (22)
همچنین از آن حضرت درباره ی مسجدی که با گچ یا رنگ در قبله اش نقش و نگاری قلمی شده باشد، پرسیدند؛ فرمود: مانعی ندارد. (23)
به اعتراف فریتهوف شووان، هنر اسلامی در حذف تصاویر انسانی و حیوانی، با هنر یهودی هماهنگ است؛ اما از لحاظ مبدأ، این هنر از صورت ظاهری کتاب آسمانی سرچشمه می گیرد؛ یعنی از حروف مشبک آیات قرآنی؛ و گرچه ممکن است تحریم تصویرسازی عجیب باشد، این محدودیت در هنر اسلامی، با حذف برخی از امکانات، خلاقیت در بخش های دیگر را شدت بخشید؛ به ویژه که نقاشی گیاهان به وضوح مشروع اعلام شده بود. اهمیت طرح های اسلیمی و تزیینات هندسی و گیاهی از اینجاست. (24) از این رو مسلمانان به ابداع ترسیمات زیبایی پرداختند که تصویر جانداران در آنها به ندرت یافت می شد و اغلب از اشکال هندسی و نباتی تشکیل می شد، که در یکدیگر متداخل بودند و تزیینی پدید می آمد که از ویژگی های ممیزات هنر اسلامی محسوب می شود.
4. تشویق به توسعه ی افقی منازل
امامان شیعه علیهم السلام پیروانشان را به ساختن منازل وسیع و بزرگ توصیه کرده اند، و منزل وسیع را از نشانه های سعادت و خوشبختی مرد دانسته اند. امام صادق علیه السلام فرموده است: « از [ علایم] سعادت، وسعت منزل است». (25)همو در حدیث دیگری می فرماید: « سه چیز برای مؤمن مایه ی راحتی است: خانه ی وسیعی که عیب او را از مردم بپوشاند؛ همسر صالحی که او را بر کار دنیا و آخرت یاری دهد؛ دختر و خواهری که تنها با مرگ یا ازدواج، او را از خانه اش خارج کند». (26)
یکی از اصحاب امام کاظم علیه السلام به نام بشیر می گوید: « زندگی عبارت است از وسعت در منازل و خدمتکاران». (27)
از امام کاظم علیه السلام درباره ی تشریفات دنیا پرسیدند؛ امام فرمود: « وسعت منزل و زیادی دوستداران». (28)
امام صادق علیه السلام می فرماید: « از سعادت مرد مسلمان، خانه ی وسیع است». (29)
روشن است که وسیع بودن خانه و دل باز بودن محیط زیست، غیر از تجمل پرستی و قصرسازی و کاخ نشینی است. اسلام مردم را به برگزیدن خانه ای تشویق کرده که صفا و شور زندگی داشته، کانون حیات سالم باشد.
از سوی دیگر، ائمه علیهم السلام، ساختن ساختمان های سر به فلک کشیده و آسمان خراش را نکوهیده اند. امام صادق علیه السلام فرموده است: « ارتفاع و سقف خانه هفت یا هشت ذراع باشد؛ بالاتر از آن محل حضور شیاطین است». (30) آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید: « خداوند بر ساختمان، فرشته ای را موکل کرده و به هر کس که ساختمان و سقفی بالاتر از هشت ذراع بسازد، می گوید: کجا می روی ای فاسق؟!» (31) امام باقر علیه السلام می فرماید: « برای کسی سزاوار نیست که بنایی را بالاتر از کعبه برآورد». (32)
پی نوشت ها :
1. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 7، کتابخانه ی آیت الله العظمی مرعشی نجفی، قم، 1404 ه.ق، ص 41-42.
2. شریف رضی، نهج البلاغه، ترجمه ی فیض الاسلام، نامه ی 3، ص 834.
3. فضل بن حسن طبرسی، مکارم الاخلاق، ج 1، ط 4، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، 1425 ه.ق، ص 74.
4. همان، ص 275.
5. محمد بن حسن عاملی، وسائل الشیعه، ج 3، ط 5، المکتبة الاسلامیه، 1403 ه.ق، ص 565.
6. شریف رضی، نهج البلاغه، ترجمه ی فیض الاسلام، نامه ی 69.
7. همان، خطبه ی 127.
8. محمد بن حسن عاملی، وسائل الشیعه، ج 11، ط 5، مکتبة الاسلامیه، تهران، 1403 ه.ق، ص 256.
9. همان، ص 75.
10. همان، ص 297.
11. همان، ص 75.
12. همان، ج 5، ص 398.
13. همان، ج 14، ص 435.
14. محمد بن حسن عاملی، وسائل الشیعه، ج 3، ط 6، المکتبة الاسلامیه، قم، 1402 ه.ق، ص 491.
15. همان.
16. سید رضا پاک نژاد، اولین دانشگاه، آخرین پیامبر، ج 2، انتشارات بنیاد فرهنگی شهید دکتر پاک نژاد، یزد، 1361 ه.ش، ص 99.
17. مرتضی انصاری، المکاسب، ج 1، چ 1، نشر آرموس ( اسماعیلیان)، قم، 1381 ه.ش، ص 66.
18. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 6، چ 3، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1367 ه. ش، ص 527.
19. همان.
20. همان.
21. محمد بن حسن عاملی، وسائل الشیعه، ج 3، ط 5، المکتبة الاسلامیه، تهران، 1403 ه.ق، ص 294.
22. همان.
23. همان.
24. فریتیوف شووان، مطالعاتی در هنر دینی ( اصول و معیارهای هنر جهانی)، ترجمه ی سید حسین نصر، ج 1، [ بی نا]، شیراز، 1349 ه.ش، ص 26.
25. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 6، ط 3، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1367 ه.ش، ص 526.
26. همان.
27. همان.
28. همان.
29. همان.
30. فضل بن حسن طبرسی، مکارم الاخلاق، ج 1، ط 4، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، 1425 ه.ق، ص 274.
31. همان، ج 1، ص 275.
32. محمد بن حسن عاملی، وسائل الشیعه، ج 3، ط 5، المکتبة الاسلامیه، تهران، 1403 ه.ق، ص 565.
محرمی، غلامحسن؛ (1390)، نقش امامان شیعه علیهم السلام در شکل گیری و توسعه ی تمدن اسلامی، قم: انتشارات مؤسسه آموزش و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ اول