شادی چیست؟

هر چند شادی و شاد بودن یکی از مهم ترین ابعاد زندگی محسوب می شود، ولی علم تجربی هنوز نتوانسته است مفهوم شادی را به طور کامل توضیح دهد. هنوز میان متخصصین بر سر این که آیا شادی احساس است یا هیجان یا این که
سه‌شنبه، 20 خرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شادی چیست؟
 شادی چیست؟

 

نویسنده: دکتر شهریار شهیدی




 

هر چند شادی و شاد بودن یکی از مهم ترین ابعاد زندگی محسوب می شود، ولی علم تجربی هنوز نتوانسته است مفهوم شادی را به طور کامل توضیح دهد. هنوز میان متخصصین بر سر این که آیا شادی احساس است یا هیجان یا این که آیا باید آن را توانایی قلمداد کرد یا فلسفه ی زندگی، توافقی به دست نیامده است. هم چنین جدال بر سر این که تا چه اندازه شادی آموختنی است و تا چه حد ذاتی محسوب می شود هم چنان ادامه دارد.
با وجود این، در جهان امروز و در جوامع مختلف چنین به نظر می رسد که شادی به عنوان متاعی ارزشمند بر سر هر بازاری و به دست سوداگران در لباس ها و اشکال مختلف، به فروش گذاشته می شود. از فروشندگان مواد مخدر و داروهای پزشکی گرفته تا تولیدکنندگان اسباب بازی و مبلغان مذهبی و تولیدکنندگان فیلم های سینمایی، همه با هزینه های هنگفت برای تبلیغات مدعی ارائه ی شادی و ایجاد امکان دسترسی به آن برای عموم مردم هستند.
آیا شادی از طریق شهرت و ثروت، یا به حداکثر رساندن لذات مادی و افزایش اوقات فراغت به طور نامحدود به دست می آید؟ در بسیاری از فرهنگ ها، و در نتیجه ی تأثیرپذیری از سنت های اعتقادی و به خصوص پس از تحولات صنعتی و فناوری در جهان، این باور وجود دارد که انسان تنها زمانی به شادی واقعی دست می یابد که به قدرت، ثروت، و شهرت دست یافته باشد. گاه انسان می خواهد با تلاش برای از میان بردن تمام فشارها، تنش ها، و آلام شادی را به دست آورد، با وجود این در جهان فرا مدرن امروز دست یابی به شادمانی و شادکامی واقعی و پایدار بسیار دشوار و بعید به نظر می رسد. واقعیت این است که اکثر مردم معنی شادی راستین را نمی دانند و در نتیجه قضاوت و داوری آن ها در زندگی نادرست و ضعیف است. حکایتی در این باره گویای واقعیتی جالب در ارتباط با شادی است،‌ طلبه ای مشتاق از عارفی فقیه پرسید: «ای مراد من، مرا از تو سؤالی است که بشر از دیرباز در جست وجوی یافتن پاسخی برای آن بوده است و آن سؤال این است: «راز دست یابی به شادی واقعی چیست؟» عارف مدتی طولانی درنگ کرد و سپس پاسخ داد: «راز شادی قضاوت درست و صحیح است.» مرید گفت: «بله، البته» و باز پرسید: «ولی ما چگونه می توانیم قضاوت و داوری درست و صحیح در زندگی داشته باشیم؟» عارف گفت: «از طریق کسب تجربه» طلبه گفت: «در این صورت بگویید چگونه می توان تجربه کسب کرد؟»‌ عارف بدون درنگ پاسخ داد: «از طریق قضاوت نادرست و اشتباه!» ‌به عنوان مثال، دانستن این امر مهم که وسایل معمولی و پیش پا افتاده ی رفاهی، به خودی خود باعث به وجود آمدن شادی پایدار نمی شود، یک قضاوت درست است (زیرا پژوهش نشان می دهد که مادیات، تنها به طور گذرا و موقت انسان را شاد می کند). در نتیجه ی این داوری درست، ما به جای پناه بردن به وسایل و ابزار رفاهی موجود، در جهت دست یابی به شادی تلاش می کنیم که کسب آن به راحتی امکان پذیر نیست. اما در جهان مادی این به منزله ی تلاش روزافزون برای کسب پول بیش تر و قدرت بیش تر با این تصور است که از این طریق می توان به شادی بیش تری دست یافت. در این راه ممکن است از پرداختن به خانواده غافل شویم یا سلامتی خود را از دست بدهیم.
در اغلب مواقع تحقق رؤیاهای بزرگی که برای رسیدن به آن ها انرژی زیادی را مصرف می کنیم و متحمل فشارهای سنگینی می شویم، در عمل شادی و مسرت پایداری که انتظار آن را داشتیم به بار نمی آورد. بدین ترتیب نه تنها شادی را که طالب آن بودیم هرگز به دست نمی آوریم، بلکه معمولاً نمی دانیم واقعاً چه می خواهیم، چه چیزی ما را خوشحال می کند یا چگونه می توانیم به شادی برسیم؛ پس مرتکب قضاوت نادرست می شویم.
برای پی بردن به این امر مهم که «موفقیت» به گونه ای که در بالا به آن اشاره شد باعث به وجود آمدن شادی پایدار نمی شود، نیازی به مراجعه به پژوهش های مفصل روان شناختی نیست. تجربه و عقل سلیم نشانگر این است که زیاده خواهی انسان همواره باعث ناکامی و ناامیدی او شده است. تصور کنید به طور معجزه آسا و ناگهانی ثروت و قدرت و امکانات به شما اعطا شود. آیا شاد خواهید شد؟ البته شادی شما در حد جنون خواهد بود، اما این شادی و هیجان شدید، کوتاه مدت و نسبتاً زودگذر است. به تدریج شما با وضعیت جدید سازگار خواهید شد و به آن عادت خواهید کرد و بار دیگر به حالت احساس معمولی خود بازخواهید گشت. پژوهش جالبی در ایالات متحده ی امریکا نشان داد که برندگان بلیت های بخت آزمایی که میلیون ها دلار بادآورده برنده شده بودند، پس از گذشت یک سال به میزان قابل توجهی از افراد معمولی شادتر نبودند! جالب تر این که تفاوتی که از نظر آماری قابل توجه باشد میان دو گروه بالا و گروهی از افراد که طی سال گذشته دچار فلج عضوی شده بودند نیز یافت نشد! شاید یکی از دلایل برای این نتایج غیرمنتظره این باشد که انسان پس از دست یابی به موفقیت به آن عادت می کند و برای این که بار دیگر احساس شادی کند نیاز به موفقیت عظیم تری دارد. این در حالی است که فرایند طبیعی و شاید هنجار سازگاری و انطباق با شکست ها و مصائب، مستلزم آگاهی واقع بینانه از رویدادها و پذیرش غایی واقعیت هاست؛ هم چنین موفقیت به منزله ی دست یابی به وسایل رفاهی نیز باعث شادی انسان نمی شود.
در سال 1957 درآمد متوسط یک فرد امریکایی حدود 8000 دلار در سال به نرخ امروز بوده است، در حالی که این درآمد سی و پنج سال بعد به 16000 دلار افزایش یافته بود. با توجه به این که درآمد افراد دو برابر شده است آن ها می توانند دو برابر بیش تر کالا بخرند، اضافه بر این با پیشرفت فناوری، کالاهای بهتری از قبیل مایکروفر، تلویزیون رنگی، ماهواره، دسترسی به اینترنت و غیره نیز در اختیار مصرف کننده است؛ با وجود این تحقیقات نشانگر این است که امریکایی ها امروز در مقایسه با دهه ی 1950شادتر نیستند. در سال 1957 سی و پنج درصد از مردم امریکا به «مرکز ملی سنجش نگرش» گزارش دادند که میزان شادی آن بسیار بالا بوده است. در سال 1991، تنها سی و یک درصد همین مقدار شادی را گزارش کردند و در همین زمان نرخ افسردگی به طور نگران کننده ای افزایش یافته است. همان طور که از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است: «ثروت واقعی انسان را با مال و مکنت او نباید سنجید بلکه کسی غنی محسوب می شود که دارای روحی غنی و پرمایه باشد.»
منبع مقاله :
شهیدی، شهریار؛ (1388)، روان شناسی شادی (آشنایی با آخرین نظریه ها و پژوهش های علمی)، تهران: نشر قطره



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط