نویسنده: مارتین گریفیتس
مترجم: علیرضا طیب
مترجم: علیرضا طیب
اتحادیه داوطلبانه ای از دولت های مستقل برخوردار از حاکمیت که برای ترویج تفاهم بین المللی، توسعه پایدار و صلح بین المللی به رایزنی و همکاری با هم می پردازند. جامعه مشترک المنافع پس از سازمان ملل متحد بزرگ ترین سازمان چند جانبه جهان است. اعضای این جامعه از تمامی مناطق مهم جهان هستند. جامعه کل آن متجاوز از 1500 میلیون نفر یعنی بیش از یک چهارم جمعیت جهان است.
گرچه شکل جدید جامع مشترک المنافع اندکی بیش از 50 سال قدمت دارد، اندیشه آن در سده نوزدهم پا گرفت. در 1867 کانادا نخستین مستعمره نشینی بود که یک دو مینیون خودگردان تبدیل شد. دومینیون موقعیت قانونی جدیدی بود که تلویحاً اشاره به برابری با انگلستان داشت. امپراتوری انگلستان داشت آرام آرام دگرگون می شد. در 1884 لُرد رُزبری، از سیاستمداران انگلستان، از این امپراتوری تحت عنوان «جامعه مشترک المنافعی از ملت ها» یاد کرد. موقعیت دومینون به استرالیا (1900)، زلاندنو (1907)، افریقای جنوی (1910) و دولت آزاد ایرلند (1921) هم تعمیم یافت. این دومینیون ها همگی به صورت واحدهای جداگانه در جنگ جهانی اول شرکت داشتند و جداگانه نیز در پای پیمان صلح 1919 ورسای امضا گذاشتند. و متعاقباً به عضویت جامع ملل درآمدند.
پس از پایان جنگ جهانی اول، دومینیون ها تلاشی را برای به دست آوردن تعریف قانونی تازه و تغییر رابطه شان با انگلستان آغاز کردند. کنفرانس دومینیون ها که از 1887 آغاز شده بود از سرگرفته شد و در کنفرانس امپراتوری 1926 نخست وزیران کشورهای شرکت کننده گزارش بالفور را به تصویب رساندند. این گزارش، دومینیون ها را به صورت جوامعی خودمختار در دل امپراتوری انگلستان تعریف می کرد که از موقعیت برابری برخوردار بودند و در هیچ جنبه ای از امور داخلی یا خارجی خودشان به هیچ وجه تابع یکدیگر نبودند ولی به دلیل پیمان مشترک وفاداری به مقام سلطنت انگلستان با هم متحد بودند و با آزادی تمام به جامعه کشورهای مشترک المنافع پیوسته بودند. این تعریف در 1931 با عنوان قانون یا فرمان وست مینستر جزو قوانین انگلستان درآمد این قانون بلافاصله در کانادا، دولت آزاد ایرلند، نیوفاندلند (که در 1949 به کانادا پیوست) و آفریقای جنوبی به تصویب رسید. اندکی بعد استرالیا و زلاندنو هم آن را پذیرفتند. هند، بزرگ ترین مستعمره انگلستان در آن زمان، هنوز به خودگردانی دست نیافته بود و تا زمان کسب استقلال در 1947، به موجب سند 1935 یک دومینیون باقی ماند. وقتی هند استقلال خود را به دست آورد هم زمان دولت جدید پاکستان هم تشکیل شد و موجی از استعمارزدایی به راه افتاد که به استقلال یابی و تبدیل چندین مستعمره به دولت برخوردار از حاکمیت انجامید.
اعلامیه 1949 لندن در مسیر توسعه جامعه جدید کشورهای مشترک المنافع یک نقطه عطف بود. هند یک نمونه آزمون جالب توجه به شمار می رفت. این کشور خواهان تبدیل شدن به جمهوری و باقی ماندن در عضویت جامعه مشترک المنافع بود. آیا همان گونه که در گزارش بالفور آمده بود عضویت در جامعه مشترک المنافع تنها برای کشورهایی امکان داشت که «به مقام سلطنت [انگلستان] وفادار باشند»؟ کنفرانس نخست وزیران جامعه مشترک المنافع در 1949 تصمیم به تجدیدنظر در این معیار و پذیرش و شناسایی تداوم عضویت هند به عنوان یک جمهوری گرفت و راه را برای پیوستن دیگر کشورهای نو استقلال به جامعه مشترک المنافع هموار ساخت. هم زمان واژه «انگلستان» از عنوان این اتحادیه حذف شد که خود، تغییر سرشت جامعه مشترک المنافع را نشان می داد.
نخستین عضو جامعه مشترک المنافع که تحت حکومت اکثریتی از آفریقاییان قرار داشت غنا بود که در1957 به جامعه پیوست. از 1960 به بعد، اعضای تازه ای از افریقا، منطقه کارائیب، مدیترانه و اقیانوسیه به جامعه مشترک المنافع پیوستند و بر تنوع و گوناگونی آن افزودند که این خود موجب تقویت جامعه یاد شده تا امروز شده است. با توجه به پای بندی جامعه مشترک المنافع به برابری نژادی و حاکمیت ملی، پیوستن به این جامعه انتخابی طبیعی برای بسیاری از کشورهای جدیدی بود از دل روند استعمارزدایی در دهه های 1950 و 1960 سربرآورده بود. از آن زمان، اندازه و شکل جامعه مشترک المنافع رشد کرد و بُرد و دامنه اولویت های آن گسترده تر شده است. این جامعه در حال حاضر به طیف وسیعی از فعالیت ها می پردازد که همگی در جهت هدف های والای چون حس اداره گری، احترام به حقوق بشر، و صلح بین المللی است.
در 1965 رهبران جامعه مشترک المنافع دبیرخانه جامعه را در لندن ایجاد کردند که به صورت دستگاه اداری مستقل این اتحادیه تحت هدایت یک دبیرکل درآمد. یک سال بعد، برای کمک به شمار روبه رشد انجمن های حرفه ای جامعه مشترک المنافع و متعاقباً سازمان های غیردولتی، بنیاد جامعه مشترک المنافع راه اندازی شد.
در تاریخ جامعه کشورهای مشترک المنافع دو حادثه مهم در سال 1971 رخ داد. رویداد نخست، صدور اعلامیه سنگاپور درباره اصول جامعه مشترک المنافع بود که اخلاق نامه ای رسمی برای این اتحادیه به شمار می رفت و اعضای جامعه را متعهد به بهبود وضعیت حقوق بشر و تلاش در جهت عدالت نژادی و اقتصادی می ساخت. رویداد دوم تشکیل صندوق جامعه مشترک المنافع برای همکاری های فنی بود که اندیشه همکاری فنی میان کشورهای در حال توسعه را پیش می برد.
ساختار جامعه مشترک المنافع عمدتاً بر آیین های نانوشته و سنتی کار و نه منشور یا اساسنامه ای رسمی مبتنی است. اما این جامعه را یک رشته توافقات درباره اصول و هدف های آن هدایت می کند. این توافقات اعلامیه ها یا بیانیه هایی هستند که از سوی رؤسای حکومت های عضو جامعه مشترک المنافع در نشست های مختلف سران صادر شده اند. این اسناد روی هم شالوده ارزش های جامعه مشترک المنافع را تشکیل و تاریخچه ای از مشارکت در امور جهانی را نشان می دهند. مهم ترین این اسناد، اعلامیه سنگاپور درباره اصول جامعه مشترک المنافع (1971) و اعلامیه حراره (1991) است که بیانگر پای بندی جامعه مشترک المنافع به مردم سالاری، حکومت قانون، توسعه اقتصادی و حسن اداره گری است.
ــــ استعمار زدایی؛ امپراتوری
-1972 Grierson,E.The Imperial Dream:The Biritish Commonwealth 1775-1969,London:Collins,
-1995 Lavin,D.From Empire to Commonwealth,Oxford:Oxford University Press.
-1998 Somerville,C.Our War:How the British Comonwealth Fought the Second World War,London:Tranfalgar Press.
مارتین گریفیتس
منبع مقاله :
گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه ی علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390
گرچه شکل جدید جامع مشترک المنافع اندکی بیش از 50 سال قدمت دارد، اندیشه آن در سده نوزدهم پا گرفت. در 1867 کانادا نخستین مستعمره نشینی بود که یک دو مینیون خودگردان تبدیل شد. دومینیون موقعیت قانونی جدیدی بود که تلویحاً اشاره به برابری با انگلستان داشت. امپراتوری انگلستان داشت آرام آرام دگرگون می شد. در 1884 لُرد رُزبری، از سیاستمداران انگلستان، از این امپراتوری تحت عنوان «جامعه مشترک المنافعی از ملت ها» یاد کرد. موقعیت دومینون به استرالیا (1900)، زلاندنو (1907)، افریقای جنوی (1910) و دولت آزاد ایرلند (1921) هم تعمیم یافت. این دومینیون ها همگی به صورت واحدهای جداگانه در جنگ جهانی اول شرکت داشتند و جداگانه نیز در پای پیمان صلح 1919 ورسای امضا گذاشتند. و متعاقباً به عضویت جامع ملل درآمدند.
پس از پایان جنگ جهانی اول، دومینیون ها تلاشی را برای به دست آوردن تعریف قانونی تازه و تغییر رابطه شان با انگلستان آغاز کردند. کنفرانس دومینیون ها که از 1887 آغاز شده بود از سرگرفته شد و در کنفرانس امپراتوری 1926 نخست وزیران کشورهای شرکت کننده گزارش بالفور را به تصویب رساندند. این گزارش، دومینیون ها را به صورت جوامعی خودمختار در دل امپراتوری انگلستان تعریف می کرد که از موقعیت برابری برخوردار بودند و در هیچ جنبه ای از امور داخلی یا خارجی خودشان به هیچ وجه تابع یکدیگر نبودند ولی به دلیل پیمان مشترک وفاداری به مقام سلطنت انگلستان با هم متحد بودند و با آزادی تمام به جامعه کشورهای مشترک المنافع پیوسته بودند. این تعریف در 1931 با عنوان قانون یا فرمان وست مینستر جزو قوانین انگلستان درآمد این قانون بلافاصله در کانادا، دولت آزاد ایرلند، نیوفاندلند (که در 1949 به کانادا پیوست) و آفریقای جنوبی به تصویب رسید. اندکی بعد استرالیا و زلاندنو هم آن را پذیرفتند. هند، بزرگ ترین مستعمره انگلستان در آن زمان، هنوز به خودگردانی دست نیافته بود و تا زمان کسب استقلال در 1947، به موجب سند 1935 یک دومینیون باقی ماند. وقتی هند استقلال خود را به دست آورد هم زمان دولت جدید پاکستان هم تشکیل شد و موجی از استعمارزدایی به راه افتاد که به استقلال یابی و تبدیل چندین مستعمره به دولت برخوردار از حاکمیت انجامید.
اعلامیه 1949 لندن در مسیر توسعه جامعه جدید کشورهای مشترک المنافع یک نقطه عطف بود. هند یک نمونه آزمون جالب توجه به شمار می رفت. این کشور خواهان تبدیل شدن به جمهوری و باقی ماندن در عضویت جامعه مشترک المنافع بود. آیا همان گونه که در گزارش بالفور آمده بود عضویت در جامعه مشترک المنافع تنها برای کشورهایی امکان داشت که «به مقام سلطنت [انگلستان] وفادار باشند»؟ کنفرانس نخست وزیران جامعه مشترک المنافع در 1949 تصمیم به تجدیدنظر در این معیار و پذیرش و شناسایی تداوم عضویت هند به عنوان یک جمهوری گرفت و راه را برای پیوستن دیگر کشورهای نو استقلال به جامعه مشترک المنافع هموار ساخت. هم زمان واژه «انگلستان» از عنوان این اتحادیه حذف شد که خود، تغییر سرشت جامعه مشترک المنافع را نشان می داد.
نخستین عضو جامعه مشترک المنافع که تحت حکومت اکثریتی از آفریقاییان قرار داشت غنا بود که در1957 به جامعه پیوست. از 1960 به بعد، اعضای تازه ای از افریقا، منطقه کارائیب، مدیترانه و اقیانوسیه به جامعه مشترک المنافع پیوستند و بر تنوع و گوناگونی آن افزودند که این خود موجب تقویت جامعه یاد شده تا امروز شده است. با توجه به پای بندی جامعه مشترک المنافع به برابری نژادی و حاکمیت ملی، پیوستن به این جامعه انتخابی طبیعی برای بسیاری از کشورهای جدیدی بود از دل روند استعمارزدایی در دهه های 1950 و 1960 سربرآورده بود. از آن زمان، اندازه و شکل جامعه مشترک المنافع رشد کرد و بُرد و دامنه اولویت های آن گسترده تر شده است. این جامعه در حال حاضر به طیف وسیعی از فعالیت ها می پردازد که همگی در جهت هدف های والای چون حس اداره گری، احترام به حقوق بشر، و صلح بین المللی است.
در 1965 رهبران جامعه مشترک المنافع دبیرخانه جامعه را در لندن ایجاد کردند که به صورت دستگاه اداری مستقل این اتحادیه تحت هدایت یک دبیرکل درآمد. یک سال بعد، برای کمک به شمار روبه رشد انجمن های حرفه ای جامعه مشترک المنافع و متعاقباً سازمان های غیردولتی، بنیاد جامعه مشترک المنافع راه اندازی شد.
در تاریخ جامعه کشورهای مشترک المنافع دو حادثه مهم در سال 1971 رخ داد. رویداد نخست، صدور اعلامیه سنگاپور درباره اصول جامعه مشترک المنافع بود که اخلاق نامه ای رسمی برای این اتحادیه به شمار می رفت و اعضای جامعه را متعهد به بهبود وضعیت حقوق بشر و تلاش در جهت عدالت نژادی و اقتصادی می ساخت. رویداد دوم تشکیل صندوق جامعه مشترک المنافع برای همکاری های فنی بود که اندیشه همکاری فنی میان کشورهای در حال توسعه را پیش می برد.
ساختار جامعه مشترک المنافع عمدتاً بر آیین های نانوشته و سنتی کار و نه منشور یا اساسنامه ای رسمی مبتنی است. اما این جامعه را یک رشته توافقات درباره اصول و هدف های آن هدایت می کند. این توافقات اعلامیه ها یا بیانیه هایی هستند که از سوی رؤسای حکومت های عضو جامعه مشترک المنافع در نشست های مختلف سران صادر شده اند. این اسناد روی هم شالوده ارزش های جامعه مشترک المنافع را تشکیل و تاریخچه ای از مشارکت در امور جهانی را نشان می دهند. مهم ترین این اسناد، اعلامیه سنگاپور درباره اصول جامعه مشترک المنافع (1971) و اعلامیه حراره (1991) است که بیانگر پای بندی جامعه مشترک المنافع به مردم سالاری، حکومت قانون، توسعه اقتصادی و حسن اداره گری است.
ــــ استعمار زدایی؛ امپراتوری
خواندنی های پیشنهادی
-1971 Carter,G.M.The British Commonwealth and Internationl Security,Westport,CO:Greenwood.-1972 Grierson,E.The Imperial Dream:The Biritish Commonwealth 1775-1969,London:Collins,
-1995 Lavin,D.From Empire to Commonwealth,Oxford:Oxford University Press.
-1998 Somerville,C.Our War:How the British Comonwealth Fought the Second World War,London:Tranfalgar Press.
مارتین گریفیتس
منبع مقاله :
گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه ی علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390