نويسنده: سيد حسين نصر
مترجم: سيد محمد صادق خرازي
مترجم: سيد محمد صادق خرازي
درنتيجه ي بمب گذاري هاي انتحاري و استفاده ي فراوان کشورهاي اسلامي از واژه ي شهيد در سال هاي اخير، مسئله ي شهادت در اسلام توجه بسياري از غربيان را به خود جلب کرده است و گروهي حتي آن را به شکل تحقيرآميزي به کار مي برند. نخست به خاطر داشته باشيم که شهادت در تمامي مذاهب وجود دارد. دوم اين که، مسيحيت ديني است که به خصوص بر مسئله ي شهادت تأکيد بسيار دارد، و بسيار بيش تر از اسلام به بزرگداشت شهيدانش مي پردازد و اغلب نيز اين بزرگداشت به شيوه ي سني هاست. به همين دليل عجيب است که بعضي از ناظران غربي شهادت را مفهومي خاص اسلام مي دانند. در قرآن آمده است: «کساني را که در راه خدا کشته شده اند، مرده مپندار، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزي داده مي شوند» (آل عمران، 169) و «آنان را مژده ي نعمت و فضل خدا مي دهند و خدا پاداش مؤمنان را تباه نمي کند» (آل عمران، 171). بنابراين، همچنان که شهيدان مسيحيت وارد بهشت مي شوند، شهيدان اسلام نيز آمرزيده اند و وارد بهشت مي شوند.
هم براي مسلمانان و هم براي مسيحيان، شهادت پيروزي بر مرگ است و شهيدان هر دو گروه در لحظه ي نهايي پيروزي شان مي پرسند: «اي موت، نيش تو کجاست و اي گور، ظفر تو کجا؟» (رساله ي اول پولس رسول به قرنتيان 55: 15). به علاوه، اين مسئله بسيار قابل توجه است که کلمه ي شهيد با واژه ي شاهد هم ريشه است؛ درست مانند واژه ي يوناني "martos" که واژه ي "martyr" (شهيد) از آن گرفته شده است. حتي کلمه ي شهيد در مسيحيت و اسلام به يک مفهوم به کار مي روند و از نمادهاي يکساني براي توصيف آن استفاده مي شود. در تشيع شهيد اغلب چراغي است که مي سوزد و جهان اطرافش را روشن مي کند. به همين ترتيب، مشهورترين شهيد کاتوليک انگليسي، توماس بکت (1) را به شکل «شمعي روشن بر شمعدان خدا» توصيف کرده اند. شهيد به معناي راستين و روحاني، کسي است که با همه ي وجود خود به توحيد خداوند گواهي داده باشد. او با گذشتن از جان خويش، بالاترين از خود گذشتگي را در راه خدا انجام مي دهد؛ جانفشاني اي که به راستي براي خداوند و از هرگونه شائبه ي دنيوي به دور است. شهيدان به بهشت مي روند؛ چرا که جان خويش را در طَبَق اخلاص نهاده و تقديم خداوند کرده اند. در اين باره مهم است اين حديث پيامبر اسلام را نيز يادآوري کنيم که مي فرمايد: «مرکّب قلم دانشمندان برتر از خون شهيدان است»؛ به اين معنا که گرچه شهادت مقام رفيعي است، ولي جهاد باطني که سرانجام آن معرفة الله و شناخت وحي اوست (و ازاين رو قلم علما) ارزشي به مراتب برتر از شهادت دارد.
اما آيا با خودکشي هم مي شود به مقام شهادت نائل گشت؟ خودکشي در شريعت اسلام حرام است و مرتکب اين عمل محکوم به دَرَکات دوزخ است؛ چرا که او به تصميمي براي خود دست يازيده است که تنها در عهده ي خداوند است. مرگ و زندگي تنها به دست خداست. اما خودکشي که عملي از سر نوميدي است، براي چيرگي بر ظلم و دفاع از خويش در همه جاي جهان، در حاشيه ي وجود آدمي ديده مي شود. بسياري از سربازان دلاور آمريکايي در جنگ هاي گوناگون براي نجات ديگران، خود را روي مواد منفجره انداخته اند، که اين نيز گونه اي خودکشي به شمار مي آيد، يا عمليات انتحاري خلبانان ژاپني در جنگ جهاني دوم که همه ي ما درباره اش اطلاعاتي داريم. نمونه اي بسيار گويا در اين باره در کتاب مقدس نيز هست: سامسون (2) براي آن که ملتش را از ستم فلسطينيان برهاند، معبد داجون (3) را بر سرِ خويش و هزاران فلسطيني از جمله زنان و کودکان ويران کرد. بعضي از يهوديان او را قهرمان و برخي پيامبرش مي دانند. آنچه مايه ي شگفتي است اين که مسلمانان، سامسون را از پيامبران بني اسرائيل نمي دانند. (4)
مسئله ي دشوار براي مسلمانان هم به لحاظ اخلاقي و هم ديني مربوط به کساني است که زير ظلم و ستمي وحشتناک زندگي نوميدانه اي را مي گذرانند و جز جسم خويش وسيله ي ديگري براي دفاع ندارند. حتي در اين موارد نيز نبايد حکم اسلام به اين که کشتن بي گناهان در جنگ هم جايز نيست، به هيچ روي بر زمين بماند. اما درباره ي استفاده از جسم همچون سلاحي در برابر مهاجمان. اين موضوعي است که امروزه در جهان اسلام در ميان علماي شرع بسيار بحث و جدل به پا کرده است. بسياري برآنند که بايد از عملي که خود کشي آشکار است، پرهيز کرد؛ در حالي که بعضي ديگر چنين عملي را اگر براي دفاع از خويش يا محافظت از ملت خويش باشد - البته به شرطي که به کشتار بي گناهان نينجامد - جايزه مي دانند. فاجعه ي بزرگ، وجود وضعيتي است که جوانان را به چنان درماندگي و نوميدي اي گرفتار ساخته است که حتي تن به خودکشي مي دهند. باز هم در اين جا خود اين پديده که در ميان ببرهاي (تاميل) هندو مذهب (5) در سريلانکا، درباره ي قاتل راجيو گاندي (6)، و در ميان فلسطيني ها و ديگران به چشم مي خورد، همچون پديده ي جنگ، از ثمرات فنّاوري جديد است که تروريسم کنوني نيز از محصولات آن است؛ اما اندکند کساني که بخواهند در اين باره سخن بگويند.
پي نوشت ها :
1- Thomas Becket.
2- Samson.
3- the Temple of Dagon.
4- کتاب مقدس، سِفر داوران (26/17 تا پايان).
5- Hindu Tigers.
6- Rajiv Gandhi.
نصر، سيد حسين، (1385)، قلب اسلام، ترجمه ي سيد محمد صادق خرازي، تهران: نشرني، چاپ چهارم