چکيده:
موضوع نمايش هاي آييني و سوگواري هاي مردمي ريشه در تاريخ کهن اين مرز و بوم دارد. تاريخ تعزيه ي اسلامي نيز که همه ي هويت خود را از کربلا مي گيرد و قدمتي بس طولاني و کهن دارد، معرف بخشي از هويت ديني دير پاي مردم ايران است. وجود متون و نسخه هاي متعدد تعزيه، حکايت از اين ديرينگي و تاريخ غني دارد. يکي از سرزمين هاي کهن اين مرز و بوم شهرستان « ميناب» است که آيين تعزيه در آن سابقه اي بيش از دو قرن دارد.تعزيه ميناب با نام مرحوم قضايي پيوند ناگسستني دارد. بيشتر اشعار تعزيه منسوب به اوست، هر چند قبل از او نيز تعزيه در ميناب رواج داشته است. اين مقاله که بر شيوه هاي مختلف تحقيق از قبيل: روش ميداني و روش کتابخانه اي و تجزيه و تحليل داده ها استوار است، به بررسي تطور آيين تعزيه در ميناب و روند شکل گيري آن با تمرکز بر نقش و آثار مرحوم قضايي مي پردازد.
کليدواژه ها:
تعزيه، نسخه، نسخه نويسي، عزاداري، روضه خواني، سوگواري، ميناب.
درآمد
آيين ها در آغاز پيدايش، شکلي ابتدايي دارند اما در طول زمان دچار تحول و تکامل مي شوند. تعزيه نيز به عنوان يک آيين از اين قاعده مستثني نيست. در اين مقاله پس از گذري بر مبدأ پيدايش تعزيه روند شکل گيري آن در ميناب مورد بررسي قرار مي گيرد. به همين منظور معروف ترين تعزيه، سرايان و نسخه نويسان گذشته معرفي شده اند و مجالس تعزيه و تعزيه نامه ها و تنوع و تعدد آن ها بيان شده است. ضمناً از منابع تعزيه ي ميناب نيز سخن رفته است.مبدأ پيدايش تعزيه
تاريخ پيدايش تعزيه به صورت دقيق مشخص نيست. برخي با باور به ايراني بودن اين نمايش آييني، پاگيري آن را به ايران و به پيشينه ي سه هزار ساله ي سوگواري بر مرگ پهلوانان مظلوم داستان هاي ملي ايراني، همچون سياوش ( سوگ سياوش) نسبت داده و اين آيين را مايه و زمينه ساز شکل گيري آن دانسته اند. (2) تعزيه جدا از شباهت هايش با عزاداري هاي آييني گذشته، شکل تکامل يافته تر و پيچيده تر سوگواري هاي ساده ي شيعيان سده هاي نخستين براي شهداي کربلا است.مراسم عزاداري و روضه خواني در تبيين و تقويت مذهب شيعه و گسترش آن در اعماق جامعه و نفوذ آن در قلب ها، نقش مؤثري داشته است. همچنين سلاطين صفويه به عنوان زمامدار و روحانيون به عنوان متولي مذهب، در برگزاري آن تأثير داشته اند. ولي با توجه به سابقه ي ديرين مراسم عزاداري در ادوار پيشين و اهتمام مردم، به ويژه شيعيان در اقامه ي آن، نمي توان صفويه را آغازگر اين مراسم دانست و آن را وارداتي از غرب تلقي نمود؛ چنان که برخي را عقيده بر اين است. (3)
اگر تعزيه را به معني سوگواري بر از دست رفتگان دانست، عزاداري براي شهدا در اسلام سابقه اي ديرين دارد و از اخبار بر مي آيد که پيامبر (ص) نيز آن را تأييد مي کرد و در برگزاري آن همت مي گماشت. ابن هشام مي نويسد: بعد از خاتمه ي جنگ احد که رسول خدا (ص) به خانه مي رفت، عبورش به محله ي بني عبدالاسهل و بني ظفر افتاد و صداي زنان آن ها ( که بر کشتگانشان گريه مي کردند)، به گوش آن حضرت رسيد و موجب شد که اشک بر صورت ايشان نيز جاري گردد و در پي آن بفرمايد: « ولي کسي نيست که بر حمزه بگريد»؛ سعد بن معاذ و اسيد بن حضير پس از آگاهي از اين موضوع، زماني که به خانه هاي خود بازگشتند، از زنان قبيله شان خواستند تا لباس عزا بپوشند و به مسجد بروند و در آنجا براي حمزه اقامه ي عزا و ماتم کنند. رسول خدا (ص) که صداي گريه آن ها را شنيد از خانه ي خويش بيرون آمد و فرمود: « به خانه هاي خود باز گرديد، خدايتان رحمت کند که به خوبي مواسات خود را انجام داديد (4)».
پيامبر در شهادت جعفر طيار نيز، هم خود گريست و هم براي عزاداراني که در خانه ي ايشان گرد آمده بودند، طعام تهيه کرد (5). ابن سعد روايت کرده است، اندوه و افسردگي پيامبر براي شهداي جنگ موته چندان زياد بود که اصحاب نيز به شدت اندوهگين و افسرده شدند. (6)
سوگواري براي شهيدان کربلا از سوي دوستداران آل علي (ع) در آشکار و نهان ( از آن رو که بني اميه روز دهم محرم را روز پيروزي خود مي شمرد) در عراق، ايران و برخي از مناطق شيعه نشين ديگر انجام مي گرفت. چنان چه ابن سعد در طبقات الکبري به نقل از افراد مختلف، از سوگواري براي خاندان علي (ع) در روزگار امويان خبر مي دهد. (7) اين مطلب را ابوالفرج اصفهاني در مقاتل الطالبين (8) ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه نيز آورده اند.
اما شکل آشکار و رسمي اين سوگواري به روايت ابن اثير براي نخستين بار به روزگار حکمراني دودمان ايراني مذهب آل بويه صورت گرفت و آن چنان بود که معزالدوله احمد بن بويه در دهم محرم سال 352 ق در بغداد به مردم دستور داد که دکان ها ببندند و اماکن کسب را تعطيل کنند و سوگواري نمايند و قباهاي سياه مخصوص عزا بپوشند و زنان نيز موي خود را پريشان و گونه ها را سياه کنند و جامعه ها را چاک بزنند و در شهر بگردند و بگريند و بر سر و سينه بزنند و نوحه ي حسين بن علي رضي الله عنها را بخوانند. مردم هم آن کار را کردند. (9)
ابن اثير در بيان وقايع سال 363 ق از فتنه اي بزرگ، ميان دو فرقه ي بزرگ سني و شيعه ياد مي کند، بدين روايت که اهل بازار در بغداد که سني مذهب بودند، شبيه جنگ جمل را ساخته و به گمان قوي در معارضه، عمل کوفيان که شيعي مذهب بودند و شبيه واقعه ي کربلا را پديد آورده بودند، صورت گرفته است. (10) اين سند چنان که پيداست، افزون بر سوگواري، نمونه اي از شبيه سازي ( البته به گونه ي صامت) را نيز ارائه مي دهد. هم اکنون در شهرستان ميناب نيز نمونه اي از اين گونه شبيه سازي در روز دهم محرم به نام « مراسم شير و کتل» برگزار مي شود. (11) اين واژه ي ترکي ( کتل) بازمانده از هجوم مغولان در سال 700 هـ ق به اين شهر است. (12)
ديلميان در سوگواري خود بر سينه مي زدند و نمد سياه برگردن مي آويختند. اين مراسم و حتي جاسات وعظ و باز گفتن واقعه ي کربلا تا اوايل سلطنت طغرل سلجوقي آزادانه برقرار بود، اما از آن پس تا تأسيس دولت صفوي، سوگواري براي شهيدان کربلا بر اثر فشار حکمرانان سني مذهب متعصب بيشتر در نهان صورت مي گرفت و هرگاه موقعيت مناسبي پيش مي آمد - از آن جمله حکومت سلطان محمد خدابنده - شيعيان حداکثر استفاده را در انجام مراسم سوگواري و بزرگداشت خاندان پيامبر (ص) مي کردند. اما سوگواري ها در اين فاصله ي تاريخي سبک و سياق يگانه اي نداشت و در اين ميان گونه هاي ديگر نيز در تعزيت پديد آمدند که از آن جمله اند: مناقب خواني شيعيان در برابر فضايل خواني سنيان ( در سده ي ششم هجري)، نوحه خواني در مرثيه خواني ( سده ي ششم هجري) و مهم تر از همه ي روضه خواني است. در کنار اين ها دسته گرداني ها ( دسته هاي مذهبي) رواج يافت، به ويژه در عرصه صفويه که تشيع مذهب رسمي کشور شد و از آن براي يکپارچه کردن کشور خصوصاً در برابر عثماني ها و ازبک ها که بر آيين سنت بودند، استفاده شد. مراسم محرم با توجه به پيشتياني حکومت وقت در عصر صفويه به شدت رواج يافت.
تعزيه را مي توان حاصل عوامل متعددي دانست که عبارتند از: انگيزه ي سياسي بيرون آمدن از زير سلطه ي حکومت عثماني، اندوه و ماتم ناشي از وقايع کربلا و شهادت امام حسين (ع)، دسته گرداني، شبيه گرداني، سينه زني، نوحه خواني، روضه خواني و رسم هاي پيش از اسلام مانند: کين سياوش و بازي هاي نمايشي و مراسم سنتي - آييني ايران. (13)
شکل گيري تعزيه در ميناب
زمان دقيق آغاز اجراي تعزيه در ميناب معلوم نيست. اما مراسمي هم اکنون اجرا مي شود که مي توان آن را آغازگر تعزيه در ميناب دانست. اين مراسم « رقص پا تابوتي» ناميده مي شود که هر ساله در صبح روز نهم محرم در محله ها و روستاهاي ميناب برگزار مي شود. گروهي از مردم تابوتي را از محله اي به محله ي ديگر مي برند و مي گردانند. حمل تابوت همواره با نوعي حرکت دست و پاي حمل کنندگان همراه است. آن ها معمولاً چهار نفرند که با يک دست تابوت را گرفته و در حالي که دست ديگر آزاد است، به صورت نيم خيز نشسته و برمي خيزند. اين نشست و برخاست در حالتي هروله کنان انجام مي گيرد. اين حرکات، نوعي رقص پا را تداعي مي کند (14). اين مراسم همراه با ساز و دهل سنتي هر ساله اجرا مي شود.نمونه ي ديگر، مراسم « شير و کتل» است که در صبح روز دهم محرم در شهر ميناب و بعضي از روستاهاي آن از قبيل « بندر تياب» و « نوبند» برگزار مي شود. قدمت اين مراسم در روستاي نوبند کمتر از يک دهه است و آن تقليدي از مراسم بزرگ روز دهم محرم در شهر ميناب است، شهر ميناب در اين روز ميزبان جمعيت زيادي از ساير شهرهاي استان است. مراسم « شير و کتل» متن خواندني ندارند و شبيه خواني نيست و از جمله تعزيه هاي ابتدايي و کهن ايران به شمار مي آيد. اين مراسم شبيه آيين هايي است که در زمان آل بويه برگزار مي شده است.
تعزيه ي کنوني ميناب که با نام مرحوم حسين علي قضايي، شاعر بلند آوازه ي هرمزگاني نام بردار است، داراي سابقه اي طولاني دارد و به حدود 160 سال پيش مي رسد. آنچه از مستندات و منابع موجود بر مي آيد، تعزيه خواني قبل از مرحوم قضايي در ميناب رواج داشته است. دليل اين مدعا، يادداشت هايي است که در قديمي ترين نسخه ي خطي عمده المجالس، اثر قضايي موجود در روستاي « نصيراني» به دست آمده است. (15) در اين نسخه، در مجلس شهادت وهب چنين آمده است: « مجلس شهادت وهب به روايت حاج مهدي نراقي صاحب محرق القلوب گفته شده بعضي به روايت صاحب جلاء العيون که آخوند مجلسي باشد، از خود ساخته نيست. آن اوقاتي که مرحوم ملامسيحا و ديگران اختراع از خود روايت مي کردند و مي گفتند. کوک تعزيه ي آن الحمدالله برداشته شده و نيست و اگر باشد در جاهايي که خبر از احاديث و روايات ندارند و آن ها از شعراي مشهوره نيست، به اين سبب اگر چيزي از خود اختراع بکنند، دست عالمي و فقيهي به او نمي رسد و حقير اگر چه کمتر از همه ام، ليکن علما حقير را مي شناسند و مي توانند با ضيافت يا گله کرده باشند. زياده حقير احتياط در مجلس گفتن دارد. لازمه داشت عرض شود تا نکته گيري نکنند، فلاني مجلس بندي نمي داند، مطالب اين بود که عرض شد (16)».
شبيه خواني در ميناب هويت خود را با نام مرحوم قضايي گره زده است. آنچه مسلم است، اکثر تعزيه نامه هاي معاصر در ميناب از اشعار اوست. هر چند به نظر مي رسد اشخاصي در اشعار او دست برده اند و دخل و تصرفاتي انجام داده اند. اين مدعا با بررسي تعزيه ي ميناب در مناطق مختلف و تطبيق آن با نسخه ي خطي وي کاملاً آشکار و اثبات مي شود. با اين حال نمي توان قضايي را به عنوان ابداع کننه ي تعزيه در ميناب دانست. چرا که ملامسيحا از روستاي « نصيراني» ميناب ( بنا به تعبيري که در سخنان پيش از قول قضايي گفته شد)، قبل از قضايي مي زيسته و در زمينه ي تعزيه، اشعار زيادي سروده است. متن تعزيه ي نصيراني ميناب، که از معروف ترين تعزيه هاي استان هرمزگان است، مخلوطي از اشعار قضايي و ملا مسيحا است. البته بايد توجه شود که اشعار مسيحا در تعزيه ي نصيرايي ميناب در مقايسه با اشعار قضايي بسيار اندک است.
مرحوم محمد بن احمد بن حسن متخلص به معروف ( از شاگردان برجسته ي قضايي) با ابتکار خويش اشعار اين دو شاعر را به هم پيوند زده و تعزيه ي کنوني نصيراني ميناب را شکل داده است. (17)
تاريخ حيات ملامسيحا به درستي معلوم نيست. اما نسل ششم و هفتم او، هم اکنون در روستاي نصيراني زندگي مي کنند و با توجه به اينکه وي يک يا دو نسل از قضايي قديمي تر است، مي توان سابقه ي تعزيه ي ميناب را حدود دويست سال تخمين زد. در اين جا به ابياتي از مسيحا که در تعزيه ي نسخه ي نصيرايي کاربرد دارد اشاره مي شود:
بنال بلبل شوريده اندر اين گلزار
شب وداع تو باشد بنال بلبل وار
بنال چون که همين گلشنت صفا دارد
بيا بنال که ناليدن تو جا دارد
بنال ز آنکه بنالد به تو در و ديوار
بنال بلبل خوش خوان احمد مختار
قضايي در جايي ديگر از عمده المجالس خويش به شاعراني که پيش از او مي زيسته اند اشاره کرده و تعداد آن ها را زياد دانسته است و از کساني چون مسيحاي مينايي، ملاثاني، ملابحراني و ملا محب علي منوجاني نام برده است. او مي نويسد: « اين قدر هم از اهل اينجاها زياد است، اگر از اشعار ملامسيحاي مينايي و ملابحراني و ملامحب علي منوجاني مطالعه و ملاحظه نمايي اطلاع از شعريت اهل اين جا وقوف به هم خواهي رسانيد از آن جمله ملاثاني گفته است که از ملامحب علي منوژاني به خاطرم نيست اگر جستجو بکنم خواهم (18)»
با توجه به اين نوشته هاي مرحوم قضايي و وجود شاعراني در خطه ي ميناب که در زمينه ي تعزيه اشعار سروده اند، مي توان سابقه ي تعزيه ي ميناب را به شکل کنوني ( شبيه خواني) حداقل دو قرن تخمين زد. اما قديمي ترين نسخه اي که نگارنده بدان رسيد، مربوط به سال 1279 هـ ق، با خط ملاحسين علي قضايي بود که نويسنده در پايان مجلس شهادت اميرالمؤمنين حضرت علي (ع)، چنين آورده است: « تمام شد مجلس وفات امام اول حضرت يعسوب الدين اميرالمؤمنين (ع) من کلام حسين علي بن عبدالله بن حسين باقر المشهور به قضايي عليايي الشاعر روز شنبه 27 شهر جمادي الاخر وقت چاشت در قضايي آباد عليا 1279(19)».
قضايي و نقش او در تعزيه ي ميناب
براي درک بهتر روند شکل گيري تعزيه در ميناب، شناخت قضايي، مهم ترين و بزرگ ترين تعزيه سراي هرمزگان، ضروري است.نام کامل او حسين علي بن عبدالله بن باقر مشهور به قضايي فرزند عبدالله معروف به منصف است. اهل روستاي سرسبز و باصفاي « منصف آباد» ميناب بود. در خانواده اي مذهبي و با طبع و ذوق شعري متولد شد. از زمان تولد او اطلاع دقيقي در دست نيست. در کتاب نابغه هرمزگان، تولد و وفات قضايي در سال هاي (1235-1155 هـ ق) ذکر شده است (20). اما از آنجا که در دست نوشته هاي قضايي، در کتاب عمده المجالس که به حسينه ي روستاي نصيرايي ميناب وقف شده است ( کتاب در دو جلد قطور است)، در جاهاي مختلف، در پايان هر مجلسي که تاريخ کتابت آن ثبت شده، به کرات سال 1279 هـ ق به چشم مي خورد. در کتاب ياد شده همچنين زمان سفر اجباري قضايي به قشم سال 1283 هـ ق نوشته شده است. (21) با استناد به اين تاريخ ها، با قاطعيت مي توان گفت که تاريخ هايي که در کتاب نابغه ي هرمزگان براي تولد قضايي ذکر شده، صحيح نيست. با توجه به اينکه قضايي بنا به گفته ي شفاهي بسياري و مستندات ارايه شده در کتاب نابغه ي هرمزگان، در سن 85 سالگي درگذشته است و مدتي از عمر خويش را در جزيره ي قشم به سر برده است، بنابراين تولد او بايد بين سال هاي 1210 تا 1220 هـ ق اتفاق افتاده باشد. (22)
قضايي در سن سه سالگي در نزد پدرش که معلم مکتب بود، به يادگيري قرآن پرداخت. هنوز يک سالش نشده بود که تمام قرآن را فراگرفت. چون به سن پنج سالگي رسيد ادبيات رايج آن زمان که کليات بوستان و گلستان سعدي و کليات حافظ شيرازي بود را با معني آموخت و خود به خود اشعاري مي سرود و گاهي در غياب حاج عبدالله ( پدرش) کلاس را اداره مي کرد. در سن پنج سالگي پدرش او را به شهر « نودژ» ( در استان کرمان) در نزد عالمي به نام شيخ علي معروف به گداي اهل بيت که دارالعلمي را اداره مي کرد، براي فراگيري جامع المقدمات فرستاد. حسين علي دوران تحصيل در « نودژ» را در سن هفت سالگي به پايان برد و به ميناب بازگشت. اين بازگشت مصادف با ماه محرم بود (23). قضايي از همان سنين کودکي اقدام به سرودن شعر نمود. هنوز نوجوان بود که شعرا و اهل فضل از اطراف و اکناف ميناب به ديدارش مي آمدند و با نگاه تحسين آميز و رضايت باز مي گشتند. او در سن دوازده يا سيزده سالگي به صلاح ديد پدر و مشورت با فاميل و رضايت مادر، به اتفاق آنان همراه با کاراواني رهسپار عتبات عاليات در عراق شد. حاج عبدالله، پسرش را در نجف اشرف، در حوزه ي علميه اي نزديک حرم اميرالمؤمنين (ع)، هرماه با سه نوجوان ديگر ثبت نام کرد و در يکي از محله هاي نجف خانه اي اجاره نموده و آن ها را در نجف براي تحصيل علم گذاشت و به ميناب بازگشت. (24)
از دوران پرفراز و نشيبي که قضايي در جوار تربت پاک امام علي (ع) در نجف اشرف به مدت چند سال گذرانيد، اطلاع دقيقي در دست نيست. ولي از آنجا که گاه اطلاعات و اخباري از ايشان توسط کاروانيان به ميناب مي رسيد، چنان که آورده اند، وي پس از طي فقه مقدماتي به ادبيات عرب رو آورد. امروزه از آثار ادبي او اسنادي موجود است (25) در مدت اقامت در سرزمين عراق، حسين علي به چند کشور اسلامي از جمله عربستان، اردن و سوريه سفر کرد و با کوله باري از علم و تجربه به وطن بازشگت و بيش از يک سال در ميناب نماند که دوباره سفر به هندوستان را پيشه نمود. از اينکه در هندوستان چه گذشت و با کدام يک از شعرا مناظره ي علمي و ادبي داشته مدرک مکتوني در دست نيست (26) . قضايي پس از بازگشت از هندوستان مدتي در ميانب ماندگار شد. اين زمان دوران شکوفايي شعر و انديشه ي قضايي بود (27). قضايي به غير از نوحه سرايي و سرودن اشعار در رثاي واقعه ي کربلا، براي اصلاح تعزيه ي ميناب تلاش زيادي نمود. متأسفانه چون کتاب هاي مستند تاريخي در دسترس نداشته است، بيشتر وقايع را از کتاب هاي غيرمعتبر گرفته است. (28)
او در قسمتي از کتاب عمده المجالسش نوشته است: « هر گاه بر اشعار اين حقير، اين ذره ي بي مقدار، صاحبان دانش و بينش قصوري در کار بينند يا سکته اي ملاحظه نمايند، ابواب طعن و لعن بر کمترين نگشايد که به مضمون کلم الناس علي قدر عقولهم عبارات به کار رفته است. (29)
آوازه ي شاعر و سخنور مينايي از اطراف و اکناف ميناب گذشته بود. وي شاگردان بسياري داشت و در مکتب او شعراي توانمندي تربيت شدند. از جمله ي آن ها محمد بن احمد بن حسن ( ملامعروف) بود که اشعار اين شاعر زبردست در سوگ ائمه در هرمزگان مشهور است، شاگرد ديگر قضايي، دخترش معصومه ( جاريه) بود که از او نيز اشعاري باقي مانده است.
حسين علي قضايي در دوره ي قاجاريه مي زيست. قضايي در سرودن مجالس مختلف تعزيه ذوقي سرشار و قريحه اي توانا داشت و در سردون نوحه، به ويژه در قالب بحر طويل استاد بود. تنها در زمينه ي تعزيه و در کتاب عمده المجالس موجود در روستاي نصيرايي ميناب چند هزار بيت از او به يادگار مانده است. اگر عمده المجالس موجود در روستاي « کريان» نيز به آن افزوده شود، مقدار اشعار او قابل توجه خواهد بود. اگر اشعاري را که قضايي در مجالس مختلف، عندالمجالس مي سرود (30) نيز به اشعار پيشين بيافزاييم، به حق مي توان گفت او بزرگ ترين مرثيه سرا و نوحه گوي هرمزگان بوده است. از تاريخ وفات قضايي اطلاع دقيقي در دست نيست، ولي تا سال 1283 هـ ق که از ميناب به جزيره ي قشم مهاجرت کرد، اسناد کافي در دست است. (31)
آثار قضايي
شهرت قضايي بيشتر در سرودن اشعار تعزيه است. حال آنکه به جز تعزيه، اشعار مذهبي و نوحه و بحرالطويل بسياري دارد. از ايشان کتابي در دو جلد قطور در زمينه ي تعزيه، به نام عمدة المجالس من کلام قضايي - وقف شده به حسينيه ي نصيرايي ميناب با خط خودش - باقي مانده است. در جايي از کتاب نوشته است چرا که سه بياض قرار داده شده است: «ِ يک بياض مجالس ماه مبارک رمضان و ديگر بياض مجالس ماه محرم که همين بياض باشد و بياض سيم مجالس متفرقه است، که در اوقات غير تعزيه به کار بخورد (32)». در ضمن بياض ديگري دارد که مربوط به ماه صفر است، چنانکه اشاره داشته است: « مجلس وفات امام حسن (ع) در قضايي آباد در روز دوشنبه شهر ذي القعده الحرام سنه ي 1279 من کلام قضايي عليايي مينابي الحمدالله رب العالمين که مجالس ماه صفر غير از جنگ کردن معاويه به امام حسن (ع) با اهتمام و سعي امجد امجدم آقا رييس محمد صالح خلف مرحوم رييس عبدالمهدي اتمام يافت».(33)قضايي در کتاب عمدة المجالس خويش از کتاب ديگري به نام مصايب شهدا نام برده که متأسفانه اثري از آن بر جاي نمانده يا ايکه اين نگارنده به آن دست نيافته است. در اين مورد او مي نويسد: « نام آن کتاب که نزد حاج حسين حسن است مصايب الشهدا برداشته ام (34)»
علاوه بر عمدة المجالس موجود در روستاي نصيرايي، کتابي با همان نام منسوب به او در روستاي « کريان» ميناب موجود است. در ضمن قضايي به هر جايي که عزيمت کرده است، اشعاري را سروده و در همان جا برجاي گذاشته است (35). اشعار او در نقاط مختلف هرمزگان به صورت نوحه و تعزيه پراکنده است. غلامحسين حسيني قضايي ( متخلص به واعظ) تعدادي از اشعار نوحه، مناجات و بحرالطويل او را در 130 صفحه، در کتاب نابغه هرمزگان آورده است. (36)
البته افرادي عمدة المجالس قضايي را با دخل و تصرفات و توضيحاتي درباره ي اوضاع زمان خود رونويسي نموده اند. از آن جمله مي توان به عبدالله علي بيني مينايي اشاره کرد. کتاب قضايي با خط ايشان در نزد محمد آبانگاه - از آگاهان و پيشکستوتان تعزيه - در روستاي « تن بانو» ي ميناب موجود است.
غلامحسين حسيني قضائي ( واعظ) از کتابي دو جلدي اثر مرحوم قضايي ياد مي کند که در نزد پيرمردي در دبي در رهن بوده است. او مي گويد: « پدرش حدود شصت سال پيش که با دبي تجارت مي کرده، با آن مرد آشنا شده است. تمم بار لنج را که معادل 150 تومان بوده است به او مي دهد و يک جلد آن را از رهن خارج مي کند. در سال بعد براي تحويل جلد دوم به دبي مسافرت مي کند، اما پيرمرد را نمي يابد». او مي افزايد: « حدود 35 سال پيش که سرباز بودم، پدرم وفات يافت و کتاب به طريقي مفقود شد. معلوم نشد آيا پدرش به کسي امانت داده بود و در امانت خيانت شد و يا در آن زمان به سرقت رفته است. اين کتاب با خطر بسيار زيبايي قضايي کتابت شده بود. اما از نام آن چيزي به خاطرم نيست (37)».
نسخه نويسي و تطور آن در ميناب
تاريخچه ي نسخه نويسي در ميناب با نام قضايي پيوندي ناگسستني دارد. هر چند قبل از ايشان نيز شاعراني بوده اند که در زمينه ي تعزيه اشعاري سروده اند و در ميناب تعزيه رايج بوده است، چنان که بدان اشاره شد، اما تاريخ مکتوب از نسخه هاي تعزيه به زمان قضايي باز مي گردد.در حدود 160 سال پيش يکي از بزرگان روستاي نصيرايي ميناب به نام رييس محمد صالح از حسين علي قضايي عليايي ميينايي که از شاعران برجسته ي ميناب بوده است، دعوت مي کند تا به نصيرايي برود. او را در باغي معروف به « ملا جماتي» منزل مي دهند و در قبال پرداخت مزد، از او درخواست مي شود که در مصائب خاندان پيامبر اسلام (ص) اشعاري را بسرايد تا مردم بتوانند در سوگ سالار شهيدان به عزاداري و تعزيه خواني بپردازند. ايشان که از شاعران توانا و پرکار روزگار خويش بود، با تکيه بر منابع و مآخذي که در اختيار داشت، اقدام به سرودن و نوشت اشعار نمود. يادداشت هاي قضايي در حواشي يا پايان کتابش اين داستان را تاييد مي کند: « تمام شد مجلس قتل در سنه 1279 عصر روز دوشنبه در ملاجماتي 27 شهر ذي الحجه الحرام گفتن آن [،]و نوشتن و نسخه کردن از روي مسوده اختتام يافت. ظهر جمعه در قضايي آباد 22 شهر ذي القعده الحرام سنه 1280 من کلام قضايي عليايي (38)، مجلس وفات امام حسن (ع) در قضايي آباد در روز دوشنبه 22 شهر ذي القعده الحرام سنه 1279 من کلام قضايي عليايي الحمد الله رب العالمين که مجالس ماه صفر غير از جنگ کردن معاويه با امام حسن (ع) با اهتمام و سعي و فرمايش مطاع امجد امجدم آقا رييس محمد صالح خلف مرحوم رييس حاج عبدالمهدي اتمام يافت (39)».
با توجه به تاريخ هاي ثبت شده در کتاب عمدة المجالس، سرودن اشعار کتاب مذکور حدود چهار سال نوشتن به طول انجاميده است. زيرا قديمي ترين تاريخ، سال 1279 هـ ق و جديدترين آن، سال 1283 هـ ق، يعني سال مهاجرت قضايي به جزيره ي قشم است. (40)
مردم روستاي « کريان» ميناب نيز بر اين باورند که شخصي به نام رييس محمد صالح اهل کريان، قضايي را به آن روستا دعوت نمود و از او خواست که براي آن ها اشعار تعزيه بسرايد. قضايي در مدت چند روز به صورت بداهه اشعاري سرود و کاتباني از اهل آن روستا اقدام به نوشتن نمودند. عمدة المجالس موجود در روستاي کريان به اين روش نوشته شده است. اهالي کريان نخسه هاي موجود در روستاي کريان را اصل و ادعاي ديگران را رد مي کنند.
از آنجا که هيچ خطي از قضايي در روستاي کريان تاکنون به دست نيامده است و مسوده ي موجود در آنجا به خط حسين فرزند محمد صالح در سال 1343 هـ ق نوشته شده است و اين احتمال که شخصي بتواند اين همه اشعار را در طي مدت چند روز گفته باشد بعيد به نظر مي رسد ( زيرا نوشتن نسخه ي عمدة المجالس وقف حسينه ي روستاي نصيرايي حدود چهار سال به طول انجاميده است)، احتمال اصل بودن نسخه ي نصيرايي بيشتر است، هر چند از اهميت نسخه ي کريان نمي کاهد.
مسعود رنجبر از نوادگان رييس محمد صالح ( اهل کريان) و از آگاهان تعزيه ي روستاي کريان مي گويد: « به جز دو سه مورد از اشعار تعزيه ي کريان که از رييس محمد صالح ( اهل کريان) است، تمامي اشعار ديگر سروده ي قضايي است».
اما ادعاي مردم روستاي نصيرايي ميناب، در زمينه ي اصالت نسخه هاي آن ها و اينکه قصايي، براي روستاي آن ها اشعار تعزيه سروده است، ادعايي بجاست، زيرا نسخه ي عمدة المجالس وقف شده به حسينيه ي نصيراني، با خطر و تأييدات خود شاعر، مؤيد اين مطلب است. (41)
در مورد اين پرسش که محمد صالح مذکور، واقعاً کرياني بوده يا اهل نصيرايي؟ آيا يک نفرند يا دو نفر؟ نگارندده در بررسي ميداني خود به اين نتيجه رسيده است که دو شخصيت به نام محمد صالح در رابطه با تعزيه ي ميناب وجود داشته اند و ادعاي هر دو گروه، در زمينه ي انتساب خود به اين شخصيت صحيح است. چرا که قضايي بارها از رييس محمد صالح ياد کرده و او را فرزند حاج عبدالمهدي دانسته است. چنان چه مي نويسد: « مجالس ماه صفر غير از جنگ کردن معاويه با امام حسن (ع) با اهتمام و سعي و فرمايش مطاع امجد امجدم آقا رييس محمد صالح خلف مرحوم حاج عبدالمهدي اتمام يافت (42)» نيز بارها از نوشتن مطالبش در باغ « ملا جماتي» به دستور رييس محمد صالح ياد کرده است.
اما بنا به اظهار آقاي مسعود رنجبر که از نوادگان رييس محمد صالح اهل کريان است (43). روشن مي شود که رييس محمد صالح فرزند حسين بن دهيا، با رييس محمد صالح فرزند حاج عبدالمهدي، دو شخصيت مجزا هستند و نمي توانند يکي باشند. علاوه بر اين، نوادگان رييس محمد صالح اهل نصيرايي در آن روستا و اطراف آن زندگي مي کنند و هيچ ارتباط فاميلي با نوادگان رييس محمد صالح اهل کريان ندارند. نيز نوادگان رييس محمد صالح اهل کريان از زندگي جدشان در نصيرايي و در باغ ملا جماتي هيچ سخني به ميان نمي آورند. حال آنکه قضايي بارها از آن شخصيت و باغ ملا جماتي با ذکر تاريخ نام برده است. (44)
به هر حال نسخه نويسي تعزيه در ميناب قبل از قضايي آغاز شد (45) - از قبيل نسخه هاي تعزيه از ملاحسين متخلص به مسيحا - اما نسخه هاي موجود با تاريخ کتابت آن، به زمان مرحوم قضايي باز مي گردد. ضمناً نسخه نويسان ديگري نيز بوده اند که از روي نسخه هاي مرحوم قضايي يا ديگران رونويسي کرده اند. در ارتباط با نسخه هاي تعزيه ي ميناب، مسوده اي نزد آقاي محمد آبانگاه، اهل روستاي « تن بانو» ي ميناب وجود دارد که از روي کتاب عمدة المجالس در مدت سه سال رونويسي شده است. تاريخي هاي مرقوم شده در آن، سال هاي 1315، 1314، 1313 هـ ق است. اين نسخه توسط فردي به نام عبدالله علي بيني مينايي، در روستاي « دهو» (Dohou) ميناب و در عهد حاج شيخ حسن بحراني، که از معروف ترين افراد آن زمان ميناب بوده، نوشته شده است. نسخه نويس در پايان هر مجلس درباره ي وضعيت دوران خود مطالبي را نگاشته است. به عنوان مثال: « تمام شد مجلس باغ رفتن علي اکبر من کلام قضايي عليايي در شب دهم [،] چهارشنبه از شوال المکرم به خط حقير فقير عبدالله علي بيني در قريه ي دهو در سنه ي 1313 عهد حاکم شيخ حسن بحراني (46)»؛ « تمام شد مجلس شهادت عابس و شوذب او در يوم دوشنبه بيست و پنجم شوال المکرم به خط حقير فقير اقل عبدالله علي بيني مينابي در قريه ي دهو در سال بسيار تنگ که گندم يک من سه قران بود در سنه ي 1314(47)»؛ « تمام شد مجلس غارت خيام حضرت امام حسين (ع) در يوم يکشنبه شهر صفرالمظفر که باد آتش مي آمد به نحوي که اگر يک ساعت توقف کرده بود جميع خوان ها مي سوخت به خط حقير فقير سگ ذاکران ابي عبدالله الحسين (ع) عبدالله علي مينايي در قريه ي دهو در سنه ي 1315 (48)».
نزد آقاي غلامحسين قضايي ( واعظ) از نوادگان مرحوم قضايي نسخه هايي وجود داشت که تاريخ کتابت بعضي از آن ها به سال 1291 هـ ق مي رسيد، يعني زمان بسيار نزديک به حيات مرحوم قضايي، نويسنده نام خود را در پايان مجالس نياورده بود. اما واعظ آن را خط مرحوم معصومه ( جاريه) دختر مرحوم قضايي ( مادر بزرگ خودش) مي دانست.
تقريباً تمام تعزيه هاي استان هرمزگان و حتي شهرهاي مجاور استان از قبيل « منوجان» و « نودژ» برگرفته از تعزيه هاي ميناب است و بيشتر اين تعزيه ها از نسخه هاي مرحوم قضايي در روستاي نصيرايي است که توسط نسخه نويسان آن روستا از روي نسخه ي اصلي نسخه برداري شده و در تمام سطح استان پخش شده است. در بعضي نقاط البته از نسخه هاي قضايي روستاي «کريان » ميناب استفاده شده است. اين نگارنده حتي شاهد نوشتن نسخه براي کشورهاي جنوب خليج فارس در نزد آقاي محمد آبانگاه بوده است.
محمدمهدي عطايي به نقل از عبدالرضا بلوچي مي نويسد: قضايي در آخر عمر و در آخرين آيين تعزيه، نسخه هايش را پاره کرد، زيرا معتقد بود آيندگان قادر نخواهند بود آن گونه که بايد تعزيه را با شکوه و با عظمت برگزار نمايند (49)
با توجه به مباحث گذشته و نسخه هاي خطي موجود در روستاي نصيرايي و نسخه هاي پراکنده ي خطي قضايي در سطح استان هرمزگان و ارائه ي مستندان و دلايل (50)، ديگر جايي براي چنين اظهارنظرهاي بي پايه و غيرمستند باقي نمي ماند.
معرفي گروه هاي شبيه خوان در ميناب
در يمناب گروه هاي پرشمار شبيه خواني وجود دارد که معروف ترين آن ها عبارتند از:گروه حسينيه ي روستاي نصيرايي، گروه حسينيه ي روستاي کريان، گروه حسينيه ي روستاي « شاه منصوري»، گروه حسينيه ي « گورزانگ»، گروه حسينيه ي « حاج خادمي»، گروه حسينيه ي روستاي « شهوار قديم»، گروه حسينيه ي روستاي دهو، گروه حسينيه ي ابوالفضل (ع) محله ي « احمد آباد» ميناب، گروه حسينه ي روستاي « ماه خاتوني»، گروه حسينيه ي روستاي « تيرور»، گروه حسينيه ي روستاي « دمشهر»، گروه حسينيه ي سجاديه محله ي « خلفي ميناب»، دو گروه در روستاي « بنذرک» گروه حسينيه ي محله ي « زهوي ميناب»، گروه حسينيه ي روستاي نوبند، گروه حسينيه ي روستاي « گوربند»، گروه حسينيه ي روستاي « پشته گوربند»، گروه حسينيه ي « پل بصره ميناب»، گروه حسينيه ي روستاي « بلبلي»، گروه حسينيه ي محله ي « زرکي ميناب»، گروه حسينيه ي محله ي « علي آباد ميناب»، گروه حسينيه ي روستاي « چاه اسماعيل»، گروه حسينيه ي روستاي « کليبي»، گروه حسينيه ي روستاي « تنبک»، گروه حسينيه ي روستاي « سرني»، گروه حسينيه ي روستاي « چاه شيرين»، گروه هاي تعزيه ي « هشتبندي»، گروه حسينيه ي « بندر کوهستک»، گروه حسينيه ي روستاي «کناران».
با توجه به اين که تمامي شبيه خواني ها در استان هرمزگان از روي تعزيه نامه هاي ميناب صورت مي گيرد، اگر گروه هاي سراسر استان را به آن بيفزاييم، رقم قابل توجهي خواهد شد. اين تنوع و کثرت نشان از علاقه ي اهالي ميناب به برگزاري مراسم تعزيه دارد که باعث شده مجالس تعزيه در آن شهرستان رونق ويژه اي داشته باشد. به ويژه مکان اجراي تعزيه که معمولاً در مجاورت نخلستان ها است، صحنه ي واقعي کربلا را تداعي مي کند.
مجالس تعزيه ي ميناب
با توجه به تنوع مجالس تعزيه، زمان اجراي تعزيه نامه ها در مناطق مختلف ميناب، متفاوت است. چنان چه از نظر متن نيز، در مجالس تعزيه تفاوت هايي مشاهده مي گردد. تعزيه خوانان در هر منطقه اي اي ميناب مقيد هستند که مجلس تعزيه را در زمان به خصوصي - غالباً در هنگام عصر يا در شب - که با عرف آن منطقه سازگار باشد اجرا نمايند. به عنوان مثال مجلس « حنابندان قاسم» در شب عاشورا انجام مي شود و اجرا کنندگان زمان آن را در منطقه ي خويش تغيير نمي دهند. لذا به منظور آشنايي با مجالس تعزيه ي ميناب، به مجالس تعزيه در ماه هاي مختلف گذرا اشاره خواهد شد.مجالس تعزيه ي ميناب در ماه محرم
با توجه به تنوع تعزيه نامه ها در ميناب، مجالس دهه ي محرم عبارتند از:روانه شدن مسلم به کوفه؛ ورود مسلم به کوفه؛ شهادت مسلم بن عقيل؛ گلشن؛ نقل مکان؛ رخصت؛ بار کردن امام به کربلا؛ منزل شقوق ، سر برابري حر؛ راه گم کردن امام؛ شهادت حر؛ ورود ابن سعد به کربلا؛ شهادت وهب کلبي: آب آوردن حضرت علي اکبر (ع)؛ ورود شمر به کربلا؛ شهادت محمد بن علي؛ شهادت عبدالله بن مسلم؛ شهادت جعفر بن علي؛ هجوم؛ شهادت عون بن علي؛ پسر فروختن عبدالله؛ دختر فروختن عبدالله؛ زهير بن قين؛ شهادت عابس و شوذب؛ شهادت مسلم بن عوسجه و پسرش؛ شهادت هاشم بن عتبه؛ بي وفايان؛ لشکرآرايي؛ چاه کندن حضرت عباس (ع)؛ شهادت عبدالله بن حسن؛ شب قتل ( حنابندان قاسم و شهادت طفلان زينب (س))؛ روز قتل ( شهادت امام حسين (ع) و ديگر ياران).
مجالس تعزيه ميناب در ماه صفر
مجالس ماه صفر عمدتاً به رخدادهاي بعد از عاشورا اختصاص دارد. در اواخر ماه صفر نيز تعزيه هايي متناسب با آن ايام شبيه خواني مي شود؛ مانند شهادت امام حسين (ع) و شهادت امام رضا (ع)؛ اما تعزيه هاي ماه صفر همه مناسبت خاصي در آن ايام ندارند، بلکه تعزيه خوان ها اجراي آن را براي آن زمان در نظر گرفته اند، مانند وفات حضرت زينب (س)، که سال ها بعد از حادثه ي کربلا اتفاق افتاده است. البته تعزيه ي ماه صفر مانند ماه محرم در ميناب فراگير نيست و در بعضي از محله ها و روستاهاي ميناب به اجرا در مي آيد.مجالسي که در ماه صفر در ميناب اجرا مي شود عبارتند از: غارت و آتش زدن خيمه گاه؛ تنور خولي و سر امام حسين (ع)، ورود اسرا به کوفه؛ مختار و سر امام حسين (ع)؛ عفيفه؛ عنبريه در منزل عسقلان؛ ورود اسرا به شام؛ صدقه، غلام نوبي؛ وفات حضرت رقيه؛ صياد آهو در شام؛ خطبه خواندن امام سجاد (ع) در مسجد اموي دمشق؛ به باغ بردن امام زين العابدين؛ هنده ( دختر عبدالله عامر يهودي)؛ مخرص شدن اهل بيت از شام؛ ورد اهل بيت به کربلا؛ ورود اهل بيت از کربلا به مدينه؛ زن انصار؛ دستگيري طفلان مسلم؛ آزادي طفلان مسلم؛ شهادت طفلان مسلم توسط حارث؛ خبر آوردن شهادت طفلان مسلم به مادرشان در مدينه؛ روانه شدن امام حسين (ع) از کوفه به مدينه؛ جنگ امام حسن (ع) با معاويه؛ شهادت امام حسن (ع)؛ روانه شدن امام رضا (ع) به طوس؛ ورود امام رضا (ع) به طوس؛ مجيد علي نيشابوري ( يکي از دوستداران امام رضا (ع) و از شيعيان مي باشد که به ياري و کمک امام شتافت)؛ شهادت امام رضا (ع)؛ وفات پيامبر (ص)؛ وفات سکينه خاتون؛ وفات امام ليلا؛ وفات ام البنين؛ وفات حضرت معصومه (س)؛ وفات فاطمه صغري؛ ذبح اسماعيل در صحراي منا؛ وفات حضرت زينب (س)؛ مرغ خونين؛ سرود گهواره؛ دختر يهودي، دير راهب؛ آدم و حوا؛ دو قاصدان؛ چهار رفيقان.
مجالس تعزيه ي ميناب در ماه ربيع الاول
آنچه مسلم است تعزيه تنها به محرم و صفر اختصاص ندارد، بلکه در ساير ماه هاي قمري نيز به اجرا در مي آيد. تعزيه هاي ماه ربيع الاول عموماً تعزيه هاي شادي هستند. اجراي اين تعزيه ها منوط به زمان مشخصي نيست و معمولاً هر روز يک مجلس به اجرا در مي آيد که غالباً در هنگام عصر است؛ مجالس تعزيه در ماه ربيع الاول، در سال هاي گذشته در بسياري از مناطق ميناب اجرا مي شد. اما هم اکنون به ندرت در مناطقي از ميناب به اجرا در مي آيد. اين تعزيه ها عبارتند از: سوختن حارس؛ اجازه بي جنگ مختار از امام سجاد (ع)؛ ورود به کوفه و لشکر آرايي؛ کشتن خولي و سنان؛ کشتن ابن سعد و حرمله؛ کشتن شمر و غلامش؛ کشتن عبيدالله بن زياد؛ به سزا رسانيدن ام جميله ( عمه يزيد)؛ آزاد شدن مختار بن ابوعبيده ثقفي از زندان کوفه؛ فرستادن ابراهيم بن مالک اشتر به جنگ عبيدالله در موصل؛ دستگيري منقز بن مره ي عبدي و حکيم بن طفيل؛ قتل ابن سعد و پسرانش.مجالس تعزيه ي ميناب در ماه رمضان
موضوع مجالس ماه رمضان عمدتاً حضرت امام علي (ع) و يا اشخاص و رخدادهاي منتسب به آن حضرت است. امروزه مجالس تعزيه ي ماه مبارک رمضان نيز در ميناب به ندرت اجرا مي شود. اين مجالس عبارتند از: روانه شدن حضرت علي (ع) از مدينه به کوفه؛ ورود امام علي (ع) به کوفه؛ تخت؛ روانه شدن مالک به مصر؛ جنگ نهروان؛ تنور؛ قطامه يا بازگشت از جنگ نهروان؛ ضربت خوردن حضرت امام علي (ع)؛ شهادت امام علي (ع)؛ تدفين حضرت امام علي (ع).تعداد تعزيه نامه هاي ميناب
با در نظر گرفتن تعزيه نامه هاي ميناب که براي آيين هاي مختلف در ماه هاي متعدد سال، از جمله محرم، صفر، ربيع الاول و ماه مبارک رمضان، استفاده مي شده است. تعداد تعزيه ها نامه هاي ميناب از يک صد تعزيه نامه فراتر مي رود. اين تنوع و کثرت نشان از علاقه ي فراوان مردم ميناب به شبيه خواني دارد. لازم به توضيح است که اگرچه موضوع و عنوان بعضي از مجالس تعزيه در ميناب با مجالس نقاط ديگر کشور همنام است، اما از لحاظ اشعار و ادبيات متفاوت است.ويژگي ها و شاخصه هاي تعزيه ي ميناب
ملل مختلف با شاخصه هاي فرهنگي شناخته و متمايز مي شوند. فرهنگ در آينه ي باورها و رفتارهاي فردي و جمعي خود را نشان مي دهد. تبلور فرهنگ در آيين هاي محلي و قومي به مثابه آينه اي، فراز و فرودهاي جمعي را مي نماياند. در پيشينه ي قومي ملت ايران، فرهنگ ايراني اسلامي و در اين ميانه فرهنگ عاشورايي و محرم خصوصاً روز عاشورا برجستگي ويژه دارد.آيين ها و مناسک محمل ماندگاري است که افتخارات و باورهاي انساني بر روي آن به درازاي تاريخ حک مي شود. يکي از قالب هاي مؤثر و شاخص در ايران براي برپايي آيين ها و مناسک مذهبي، تعزيه است. ميناب که يکي از مناطق تاريخي با فرهنگ کهن است، از اين قاعده مستثني نيست. تعزيه در ميناب اگرچه وجوه اشتراک زيادي با تعزيه هاي مناطق ديگر دارد، اما از وجوه اختصاصي نيز بي بهره نيست. ويژگي ها و شاخصه هاي تعزيه ي ميناب به قرار زيرند:
1- وجود ردپايي از اساطير شرقي و ايراني در آن؛ مانند: بازوبند قاسم، سيمرغ.
2- وجود فرشتگان و ملايک و جنيان؛ مانند ملاقات امام حسين (ع) با جبرييل و فرشتگان؛ حکايت زعفر جني.
3- داستان پردازي و افسانه سرايي و اسطوره سازي؛ مانند حضور پادشاه چين در کربلا و جان سپردن دخترش بر جنازه ي علي اکبر؛ عروسي قاسم؛ گل آوردن قاصد فاطمه ي صغري به کربلا.
4- رويت اشخاص از دنيا رفته؛ مانند حضرت علي (ع).
5- اشتباه در نام شخصيت هاي عاشورا؛ مانند: هلال بن حجاج به جاي نافع بن هلال.
7- راه يافتن غلو از اين طريق به درون جامعه ي شيعه؛ مانند: طي الارض کردن امام به هندوستان و نجات سلطان قيس از چنگال شير؛ آب دادن سپاه حر به وسيله ي معجزه.
8- پايين آوردن و تنزل مقام امامت و اهل بيت (ع) در حد انسان هاي عادي؛ مانند آرزوي دامادي علي اکبر (ع) به صورت مکرر؛ عروسي صوري علي اکبر (ع).
9- عروسي در کربلا و در گيرودار جنگ؛ مانند عروسي قاسم (ع).
10- استفاده از کلمات و استعارات عاشقانه؛ مانند: سخنان فاطمه ي نو عروس و قاسم؛ سخنان دختر پادشاه چين درباره ي علي اکبر (ع).
11- حضور شخصيت هايي که پيش از عاشورا از دنيا رفته بودند در کربلا؛ مانند مادر علي اکبر (ع) و شهربانو.
12- تأثير فرهنگ بومي ميناب در تعزيه ي آن؛ مانند: شيوه ي برگزاري مراسم عروسي قاسم (ع).
13- به کار بردن جلمات و کلماتي خلاف واقع به بهانه ي بيان زبان حال عاشوراييان.
14- وجود نوحه، روضه و چاوشي خواني در جاهايي از تعزيه.
15- برجسته کردن جنبه هاي عاطفي به جاي پيام هاي رسالت مندانه و هدفمند.
16- کوبيدن بر طبل، قبل از شروع مراسم تعزيه و نيز در هنگام نبرد.
17- آغاز مجالس غالباً با فرمايش امام حسين (ع) و حضرت زينب (س).
18- عدم توجه به گفت هاي پيشين و وجود تناقض در گفتار و حوادث؛ مانند: ناليدن از بي آبي و تشنگي به مدت نه شبانه روز با وجود آب آوردن علي اکبر (ع)، چاه کندن حضرت عباس (ع)، حنا آماده کردن براي قاسم (ع) و شربت دادن شمر و لشکر دشمن در روز عاشورا.
19- مقايسه ي امام حسين (ع) با پادشاهان.
20- عدم توجه به روال تاريخي مطالب، مانند حرکت امام از مدينه به سوي کربلا.
منابع تعزيه نويسان ميناب
براساس تحقيقات انجام شده منابعي که تعزيه نويسان ميناب از آن بهره برده اند عبارتند از:1- روضه الشهدا، ملاحسين کاشفي، 910 ق. م.
2- اسرارالشهاده، ملافاضل دربندي، 1285 يا 1286 ق. م.
3- المنتخب، شيخ فخر الدين طريحي، 1085 ق. م.
5- طوفان البکا، محمدبن ابراهيم المروي معروف به جوهري قرن 13.
5- محرق القلوب، حاج مهدي نراقي، 1209 ق. م.
6- مقتل سيد بن طاووس، متوفي، 664 ق.
7- رياض الشهاده في ذکر مصائب الساده، محمد حسن قزويني شيرازي، متوفي 1240 ق.
8- مجالس المؤمنين، قاضي سيد نورالله شوشتري، متوفي 1019 ق.
9- لسان الواعظين، حاج شيخ محمد علي النجفي الکاظمي، قرن 13 ق.
10- جلاءالعيون، محمد باقر مجلسي، 1027-1111.
11- حزن المؤمنين، شيخ محمد علي خوانساري، قرن 13.
طبق بررسي هاي به عمل آمده و مطابق آنچه در متون تعزيه ذکر شده است، مي توان ادعا نمود که منابع تعزيه نويسان ميناب عمدتاً از منابه متأخرند، جز مقتل سيد بن طاوس که از منابع قرون ميانه به شمار مي آيد. (51)
برآمد
آيين تعزيه ي اسلامي به شکل ابتدايي آن به صدر اسلام و دوران رسول اکرم (ص) باز مي گردد. شهرستان ميناب نيز سابقه ي ديرين در برگزاري آيين هاي مذهبي دارد؛ چنان که مراسمي شبيه آنچه در دوران آل بويه برگزار مي شده است، هم اکنون نيز در اين ديار با سبک خاصي به اجرا در مي آيد. اما شبيه خواني به شکل امروزي با توجه به مدارک به دست آمده و نسخه هاي خطي مرحوم قضايي، حدود دو قرن سابقه دارد. شايد در آينده، پژوهشگران بتوانند به نسخه هاي قديمي تري از تعزيه ي ميناب دست يابند.تعزيه ي ميناب با نام مرحوم حسين علي قضايي شناخته مي شود. هر چند که قدمت شبيه خواني در ميناب به پيش از او مي رسد. مراسم تعزيه ي سراسر استان هرمزگان براساس تعزيه هاي مينايي، بالاخص نسخه هاي قضايي در روستاي نصيرايي ميناب است.
با توجه به اينکه منابع تعزيه نويسان ميناب غالباً متأخر و مخدوش هستند، جا دارد به منظور نزديک کردن تعزيه نامه ها با واقعيات تاريخي، به اصلاح و تحريف زدايي از نسخه هاي موجود همت گماشت و تعزيه را که ميراثي از گذشتگان است و هنري براي فهماندن بهتر حوادث، به خصوص رخداد عاشورا است، از تحريف بيشتر و نابودي حفظ کرد .
کتاب نامه
1- ابن ابي الحديد: شرح نهج البلاغه، قم: ج 16، چاپ دوم، کتابخانه ي مرعشي نجفي، 1385 ق.2- ابن اثير، عزالدين ابوالحسن علي بن محمد: الکامل في التاريخ، ترجمه ي ابوالقاسم حالت و عباس خليلي، تهران: موسسه ي مطبوعاتي علمي، 1371 ش.
3- ابن سعد، محمد بن سعد بن منيع: الطبقات الکبري، ترجمه ي محمود مهدوي دامغاني، تهران: فرهنگ و انديشه، 1374 ش .
4- ابن هشام، عبدالملک، سيره النبويه، ترجمه ي سيدهاشم رسولي محلاتي، تهران: کتابفروشي اسلاميه، بي تا.
5- ابوالفرج اصفهاني، علي بن حسين: مقتال الطالبين، ترجمه ي جواد فاضل، تهران: کتاب فروشي علي اکبر علمي، 1339 ش.
6- بختياري، مجيد: راهنماي مفصل ايران، ج22، چاپ اول، ترهان: گيتاشناسي، 1369 ش.
7- حسيني قضائي، غلامحسين: نابغه هرمزگان يا قضايي بزرگ ( زندگينامه و اشعار) قرن دوازدهم 1155-235 ق، ج اول، چاپ اول، قم: موعود اسلام، 387 ش.
8- سلماني پور، غلام و رنجبر، مسعود: مصاحبه با غلامحسين حسيني قضايي، محمد آبانگاه و عباس خياط از آگاهان تعزيه ي ميناب.
9- شريعتي، علي: تشيع علوي و تشيع صفوي، تهران: کتابخانه ي دانشجويي دانشکده ي ادبيات و علوم انساني، 1352 ش.
10- عطايي دريايي، محمد مهدي: ويژه نامه ي ششمين جشنواره تئاتر استان هرمزگان، شماره ي 3، بندرعباس: اداره ي کل فرهنگ و ارشاد اسلامي هرمزگان، 373 ش.
11- عناصري، جابر: شبيه خواني گنجينه نمايش هاي آييني مذهبي، تهران: رامين، 1372 ش.
12- قضايي عليايي مينايي، حسينعلي: عمده المجالس من کلام قضايي، نسخه ي خطي وقف شده به حسينيه ي روستاي نصيرايي ميناب، 1372 ش.
13- کريمي حاجي خادمي، عباس: تطبيق تعزيه ي عاشورايي ميناب با تاريخ اوليه ي اسلام، قم: موعود اسلام، 1389.
14- ميرشکاري، عليرضا: نسخه و نسخه نويسي تعزيه در ميناب، چاپ اول، بوشهر: انتشارات شروع، 1382.
تصوير1
مراسم « شير و کتل» در روستاي « نوبند» ميناب
تصوير2
مراسم « شير و کتل» در روستاي « نوبند» ميناب
پي نوشت :
1- مدرس دانشگاه آزاد اسلامي ميناب.
2- عناصري، جابر: شبيه خواني، گنجينه نمايش هاي آييني مذهبي، تهران: ورامين، 1372، ص 125.
3- شريعتي، علي: تشيع علوي و تشيع صفوي، تهران: کتابخانه ي دانشجويي دانشکده ي ادبيات و علوم انساني، 1352، ص 205.
4- ابن هشام، عبدالملک: سيره النبويه، ترجمه ي سيدهاشم رسولي محلاتي، ج4، تهران: کتابفروشي اسلاميه، بي تا، ص 122.
5- همان، ج2، ص 252.
6- ابن سعد، محمدبن سعد بن منيع: الطبقات الکبري، محمود مهدوي دامغاني، تهران: فرهنگ و انديشه، 1374.
7- همان، ج5 ، ص 44-113.
8- ابوالفرج اصفهاني، علي بن حسين: مقاتل الطالبين، ترجمه ي جواد فاضل، ج1، تهران: کتاب فروشي علي اکبرعلمي، 1339، ص 59 تا 63 و 161-162.
9- ابن اثير، عزالدين ابوالحسن علي بن محمد: الکامل في التاريخ، ترجمه ي ابوالقاسم حالت و عباس خليلي، تهران: موسسه ي مطبوعاتي علمي، 1371، ص 261-262.
10- همان، ص 27.
11- کتل (kotal)؛ واژه ي ترکي مغولي و به معني اسب جنيبت باشد و آن اسبي است زين کرده که پيش سلاطين و امرا برند.
12- بختياري، مجيد: راهنماي مفصل ايران، ج22، چاپ اول، تهران: گيتي شناسي، 1369، صفحات مرتبط.
13- عناصري، پيشين، ص 125.
14- ميرشکاري، عليرضا: نسخه و نسخه نويسي تعزيه در ميناب، چاپ اول، بوشهر: شروع، 1382، ص 216.
15- قضايي عليايي مينابي، حسينعلي: عمده المجالس من کلام قضايي، نسخه ي خطي وقف شده به حسينيه ي روستاي نصيرايي ميناب، 1372.
16- همانجا.
17- مصاحبه با آقايان غلام سلماني پور، مسعود رنجبر، علامحسين حسيني قضائي، محمد آبانگاه و عباس خياط از آگاهان تعزيه ي ميناب.
18- قضايي عليايي مينايي، پايان مجلس شهادت امام علي (ع) پيشين.
19- همانجا.
20- حسيني قضايي، پيشين، ص 4.
21- قضايي عليايي مينايي، پايان مجلس شهادت امام علي (ع)، پيشين.
22- علت مهاجرت قضايي از ميناب به جزيره ي قشم، رنجيدگي او از بعضي اشخاص و حاکمان در ميناب بوده و قضايي خود در اشعارش به آن اشاره داشته است ( کريمي، پيشين، ص 388).
23- حسيني قضائي، غلامحسين، نابغه هرمزگان، ج اول، چاپ اول، قم: موعود اسلام، 1387، ص 15-14.
24- همان، ص 10-17.
25- همان، ص 18.
26- همانجا.
27- حسيني قضايي، پيشين، ص 19.
28- کريمي حاجي خادمي، عباس: تطبيق تعزيه ي عاشورايي ميناب با تاريخ اوليه ي اسلام، قم: موعود اسلام، 1389، ص 9.
29- قضايي عليايي مينايي، پايان مجلس شهادت امام علي (ع)، پيشين.
30- نمونه اي از چنين مجالسي را در روستاي « کليبي»(koleibi) ميناب به نگارش درآورد، چون در آن روستا مجلس ورود حر بن يزيد رياحي موجود نبود، فوراً با آمادگي قبلي و ذهني، بعد از چند ساعت، مجلس بزرگ و طولاني بستن راه امام به وسيله ي حر را نگاشت ( حسيني قضايي، پيشين، ص 49).
31- کريمي، پيشين، ص 388.
32- قضايي عليايي مينايي، پايان مجلس شهادت امام علي (ع)، پيشين.
33- همانجا.
34- همانجا.
35- حسيني قضايي، پيشين، ص 49.
36- همان، ص 53 تا 182.
37- مصاحبه با غلامحسين حسيني قضائي، 13/12/1387، روستاي در خانه.
38- قضايي عليايي مينايي، پيشين، پايان مجلس قتل.
39- همانجا، پايان مجلس شهادت امام حسن (ع).
40- کريمي، پيشين، ص 388.
41- همان، ص 377.
42- قضايي علياي مينايي، پايان مجلس شهادت امام علي (ع)، پيشين.
43- ايشان خود را چنين معرفي مي کنند: مسعود رنجبر فرزند علي بن محمد شفيع ( وارث لازم) بن رييس محمد صالح ( لازم) بن سين بن دهيا بن شرف بن سلطان محمد بن بهرام خان بن مير اورنگ بن مير کاووس بن ميردويس ( مصاحبه با آقاي مسعود رنجبر،1388/1/8، روستاي کريان).
44- قضايي عليايي مينابي، پايان مجلس شهادت امام علي (ع) پيشين.
45- کريمي، پيشين، ص 386.
46- کريمي، پيشين، ص 394.
47- همان، ص 395.
48- همان، ص 396.
49- عطايي، پيشين، ص 3.
50- کريمي، پيشين، ص 377.
51- در مورد منابع تعزيه نويسان ميناب اين نگارنده در کتابي مستقل، مفصلاً بدان پرداخته است ( نگاه کنيد به: کريمي حاجي خادمي، عباس: تطبيق تعزيه ي عاشورايي ميناب با تاريخ اوليه ي اسلام، قم: موعود اسلام، 1389).
خيرانديش و تبريزنيا، عبدالرسول و مجتبي؛ (1391)، پژوهشنامه خليج فارس، تهران: خانه کتاب، چاپ اول