نويسنده: دکتر مژگان خادمي
در علم پزشکي بيماري هاي بسياري وجود دارد که به سادگي نمي توان دليل ايجاد آن ها را مربوط به يک عامل دانست و اين مسئله در اختلالات روان پزشکي بارزتر است. عوامل خطرساز در اختلال دوقطبي کودکان و نوجوانان مانند هر اختلال ديگر از منظر زيست شناختي و رواني – اجتماعي قابل بررسي هستند.
عوامل زيست شناختي مطرح شده در ايجاد اختلال دوقطبي عبارتند از:
- نقش وراثت و تغييرات بيوشيمايي و عصب رسانه اي در مغز. (عصب رسانه ها موادي شيميايي هستند که از رشته هاي عصبي مغز ترشح شده باعث انتقام پيام عصبي به ساير رشته ها در مغز مي شوند. )
وراثت، نقش مهمي در اختلال دوقطبي دارد؛ به اين معنا که در صورت وجود شرح حال فاميلي اختلالات خلقي (افسردگي، اختلال دوقطبي و ساير انواع) احتمال ابتلاي افراد فاميل به اين اختلال بيش تر مي شود. اما نبايد چنين تصور کرد که در صورتي که فردي مبتلا به اين اختلال باشد، حتماً فرد ديگري در فاميل نيز به اختلال دوقطبي مبتلا خواهد شد، چون ممکن است ژن – که عامل انتقال وراثتي بيماري هاست – تحت تأثير عوامل محيطي يا حتي در کنار ساير عوامل موروثي به صورت غير فعال درآيد و باعث اختلال نشود.
از طرفي ممکن است در فردي اختلال وجود داشته باشد اما در شرح حال فاميلي اثري از رد پاي آن اختلال به دست نيايد، يعني اگر عوامل موروثي در برخي افراد ديگر فاميل هم وجود داشته است، به صورت غيرفعال بوده و بيماري را ايجاد نکرده است؛ يا ممکن است در يک نسل اختلال ديده شود و در نسل ديگر بروز نکند يا در افراد مختلف به اشکال متفاوت ظاهر شود. در بسياري از خانواده هاي کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال دوقطبي، افرادي در فاميل وجود دارند که به تغييرات خلقي و اختلال خلقي تشخيص داده نشد، مبتلا هستند.
در ايجاد اختلال دوقطبي بي نظمي و تغييرات عصب رسانه اي مغز و هورمون ها نيز مطرح شده است اما هيچ کدام به عنوان تنها علت ايجاد اختلال به اثبات نرسيده است.
در زمينه ي اثر عوامل رواني – اجتماعي مؤثر در ايجاد اختلال دوقطبي در کودکان و نوجوانان مطالعات زيادي انجام نشده است، اما عواملي که تاکنون در بروز يا تداوم اختلال شناخته شده است عبارتند از:
- حوادث استرس زا.
- از دست دادن عزيزان.
- محيط خانوادگي ناايمن و سرشار از پرخاشگري و سرزنش.
- روابط نامناسب در محيط خانواده.
- عدم رعايت بهداشت خواب و بي نظمي مداوم در کارهاي روزانه از جمله تغذيه، خواب، تفريح و ساير فعاليت ها که هر کدام از اين عوامل مي تواند زمينه ي شروع بيماري يا ادامه ي آن را در افرادي که از نظر مغزي يا وراثتي مستعد ابتلا به اختلال هستند فراهم کند.
آيا وجود اختلال دوقطبي در والدين در بروز اين اختلال در فرزندشان مؤثر است؟
بر اساس مطالعات، احتمال ابتلاي فرزندان به اختلال دوقطبي در صورتي که يکي از والدين مبتلا به اين اختلال باشد، به 5 تا 30 درصد و درصورتي که هر دو والد مبتلا باشند به حدود 50 تا 70 درصد افزايش مي يابد.احتمال اختلال خواهر – برادرها نيز با وجود يک هم شير مبتلا به اختلال دوقطبي افزايش مي يابد. ديده شده است که اختلال در فرزنداني که والدين مبتلا به اختلال دوقطبي دارند، در سن پايين تري شروع مي شود.
عدم کنترل اختلال خلقي در والدين باعث کاهش قدرت آن ها در مديريت خانواده و وارد شدن فشارهاي رواني به فرزندان مي شود که اين مسئله مي تواند باعث بروز اختلالات ديگري از جمله اختلالات اضطرابي يا کاهش سطح عملکرد فردي، تحصيلي يا اجتماعي در فرزندان شود. بنابراين لازم است والدين درمان اختلالات خود را جدي بگيرند تا هم به سلامت روان خود و هم سلامت روان فرزندان و خانواده ياري برسانند. يکي از دلايل تشخيص ديرموقع اختلال دوقطبي در کودک و نوجوان وجود اختلال خلقي تشخيص داده نشده يا درمان نشده در والدين آن هاست.
منبع مقاله:
خادمي، مژگان، (1389) اختلال دوقطبي در کودکان و نوجوانان، تهران: نشر قطره، چاپ اول.
/م