نويسنده: آنتوني گيدنز
مترجم: منوچهر صبوري
مترجم: منوچهر صبوري
زندگی سیاسی به هیچ وجه تنها در چهارچوب رسمی احزاب سیاسی، رأی دادن و نمایندگی در مجامع حکومتی استمرار نمی یابد. اغلب اتفاق می افتد که گروهها در می یابند که هدفها یا آرمانهای آنها در این چارچوب نمی تواند تحقق یابد یا حتی با مانع جدی روبه رو می گردد. برجسته ترین و فراگیرترین نمونه عمل سیاسی غیررسمی انقلاب است- یعنی سرنگونی نظم سیاسی موجود به وسیله ی جنبش توده ای، با استفاده از خشونت. از آنجا که انقلابات به طور مفصل در فصل 19 منبع این مقاله ("انقلابها و جنبشهای اجتماعی") مورد بحث قرار گرفته اند، در اینجا آنها را تحلیل نخواهیم کرد. اما باید به دامنه و ماهیت فعالیت سیاسی نهادی نشده اشاره ای بشود.
معمول ترین نوع این گونه فعالیت به وسیله ی جنبشهای اعتراضی نشان داده می شود، که معمولاً اما نه همیشه از میان گروههای فقیرتر و محروم تر در جامعه برمی خیزد. در جوامع غربی امروز، قانوناً تشکیل انجمنهای سیاسی کم و بیش از هر نوع آزاد است، و برخی انواع عمل فوق پارلمانی نیز مجاز قلمداد می شود- مانند به راه انداختن تظاهرات خیابانی یا راهپیمایی. این حقوق اکثراً با مبارزه از مقامات سیاسی گرفته شده است. برای مثال، طی قرن نوزدهم "قوانین اجتماعات"(1) که در چندین کشور اروپایی تصویب گردید اجتماع تعداد زیادی از مردم را در مکانهای عمومی برای مقاصد سیاسی ممنوع اعلام کرد. زمانی که معلوم گردید که این اقدامات در جهت برقراری نظم توسط حکومت عملاً قابل اجرا نیستند، اکثراً کنار گذاشته شدند. مردم به صورت انبوه به تظاهرات بر ضد آنها برخاستند- این گونه قوانین گرایش به برانگیختن همان فعالیتهایی داشتند که می باید از آنها جلوگیری می کردند.
جدول شماره 1- نگرش نسبت به فعالیتهای اعتراضی در یک نمونه سرتاسری بریتانیایی (مرد و زن)
در سال 1977
|
کرده اند |
ممکن است بکنند (%) |
هرگز نخواهند کرد (%) |
امضای طومار |
63 |
28 |
9 |
حضور در تظاهرات قانونی |
9 |
33 |
58 |
پیوستن به تحریمها |
6 |
31 |
63 |
پیوستن به اعتصابات غیررسمی |
8 |
16 |
76 |
اشغال ساختمانها یا کارخانه ها |
2 |
10 |
87 |
خسارت وارد کردن به چیزها مانند شکستن شیشه ها، |
2 |
1 |
97 |
به کار بردن خشونت شخصی مانند زدوخورد با تظاهرکنندگان دیگر یا پلیس |
1 |
3 |
96 |
Change in Britain (London: Macmillan, 1986), p.165.
اما، ویژگی جنبشهای اعتراضی این است که نزدیک به مرز آنچه که توسط حکومت در هر زمان یا مکان خاصی قانوناً مجاز تعریف شده عمل می کنند. برای مثال، پیش از آنکه تظاهرات خیابانی به راه انداخته شود، معمولاً باید اجازه ی پلیس کسب شود. هنگامی که چنین اجازه ای داده نمی شود، سازمان دهندگان ممکن است تصمیم بگیرند که در هر صورت تظاهرات را برگزار کنند، و این امر آنها را در رویارویی با مقامات مسئول قرار می دهد. اعتراض کنندگانی که نسبت به مسأله ای شدیداً حساس اند اغلب ممکن است برای اثربخش تر کردن اعمال خود آماده باشند از قانون سرپیچی کنند. برای مثال، افرادی که در جنبشهای صلح در چند سال گذشته شرکت داشته اند اردوگاههای نظامی را به منظور جلوگیری از ورود و خروج سلاحها محاصره کرده اند، از دیوار سیمی بالا رفته اند تا تظاهرات نشسته در محوطه ی این اردوگاهها برگزار کنند، و وارد انبارهای موشکها شده اند.
رهبران حکومت هنگامی که با عمل فوق پارلمانی رویاروی می شوند، سه راه عمده در پیش دارند. نخست، می توانند به سادگی آن را نادیده بگیرند. گروههایی که می توانند حمایت اندکی کسب کنند ممکن است با واکنش چندانی از جانب محافظ حکومتی روبه رو نشوند. در چنین شرایطی، یک گروه یا جنبش به ویژه مصمم. ممکن است به استفاده از خشونت روی آورد، زیرا این امر ناگزیر واکنشی را پدید می آورد، حتی اگر تنها یک واکنش کیفری باشد. برای مثال، فرقه های کوچک سیاسی، که پیروان معدودی در میان مردم دارند، ممکن است به تروریسم به عنوان وسیله ی پیشبرد هدفهایشان روی آورند.
واکنش دوم مقامات حکومت ممکن است سرکوب بی درنگ افرادی باشد که در فعالیتهای مورد بحث دخالت داشته، یا گمان می رود که دخالت داشته اند. اقدامات سرکوبگرانه بارها توسط مقامات سیاسی برای فرو نشاندن آنچه که "اختلال در نظم عمومی" دانسته می شود، مورد استفاده قرار گرفته است. گاهی این گونه واکنشها وحشیانه بوده اند: برای مثال، از سربازان مسلح علیه راهپیمایان غیرمسلح، گاهی با از میان رفتن جان بسیاری از مردم، استفاده گردیده است.
سومین واکنش ممکن، کند کردن لبه ی تیغ اعتراض از طریق موافقت با دست کم بعضی از تقاضاهاست. ممکن است این سه واکنش کاملاً به دنبال یکدیگر بیایند. در مرحله نخستِ توسعه ی یک جنبش اعتراضی، مقامات ممکن است توجه اندکی به آن کرده، یا معتقد باشند که جنبش به خودی خود از بین خواهد رفت. اگر جنبش نیرو بگیرد، به ویژه اگر مستقیماً با سیاستهای حکومت دشمنی داشته باشد، ممکن است واکنش مقامات کنترل تأثیر آن از طریق استفاده از زور باشد. اگر این روش با موفقیت روبه رو نشود، یا موجب اعتراض عمومی شود، در این مرحله ممکن است مقامات سیاسی در برابر بعضی از تقاضاها تسلیم شوند، و شاید آنها را در برنامه ی سیاسی خودشان وارد سازند.
عمل سیاسی فوق پارلمانی اغلب باعث تجدیدنظرهای عمده در سیاستهای رسمی می شود. (Pivcn & Cloward, 1977) برای مثال، در مورد جنبش حقوق مدنی در ایالات متحده در اواخر دهه ی 1950 و دهه ی 1960- که با تفصیل بیشتری در فصل 8 منبع این مقاله(قومیت و نژاد) توصیف گردیده، چنین حالتی وجود داشت. جنبش حقوق مدنی که آمیزه ای از سیاهان فقیر جنوبی، رهبران سیاهپوست طبقه ی متوسط، و سفیدپوستان لیبرال که اکثراً از شمال بودند، در آن شرکت داشتند، تغییرات سیاسی مهمی به وجود آورد. واکنش حکومت نسبت به جنبش به طور کلی از توالی یاد شده در بالا پیروی می کرد. در آغاز، نه حکومت مرکزی و نه سازمانهای حکومت محلی توجه خاصی به آن نکردند و راهپیمایان و آشوبها را همچون پدیده هایی که به خودی خود از میان خواهند رفت تلقی کردند. هنگامی که آشکار گردید که چنین نخواهد شد، بعضی مقامات محلی شروع به آزار و تعقیب رهبران جنبش کرده و کوشیدند با نمایش زور از راهپیمایها و تظاهرات جلوگیری کنند. اما بعدها که حکومت فدرال نظارت را بر عهده گرفت- آنها مجبور به ایجاد برخی تغییرات قانونی شدند که به برابری بیشتر میان سیاهان و سفیدپوستان کمک می کرد، مانند از میان بردن جدایی نژادی در مدارس.
پي نوشت :
1. Combination Acts
منبع مقاله :گيدنز، آنتوني، (1376)، جامعه شناسي، ترجمه ي منوچهر صبوري، تهران: نشر ني، چاپ بيست و هفتم: 1391